تأملی درخصوص توصیهها و دستورات اخیر رهبر انقلاب پیرامون انتخابات-بخش نخست
«انتخـابات» ضامن بقای اسلامیت و جمهـوریت نظام
رضا الماسی
ما حدود دو ماه دیگر، در کشور دو انتخابات مهم داریم... ملّت ایران برای انجام این دو انتخابات باید به بهترین شکل آماده باشد. یک انتخابات، انتخابات مجلس خبرگان رهبری است. اهمّیّت مجلس خبرگان رهبری در آنجا است که در موقع لازم میتواند رهبر مناسب را برای کشور انتخاب کند، و در طول زمان هم میتواند و میباید مراقب حفظ شرایط حیاتی رهبری در شخصِ رهبرِ موجود باشد. این اهمّیّت مجلس خبرگان رهبری است... مجلس شورای اسلامی، طبق قانون اساسی، ریلگذاریکننده آینده کشور است. اگر کشور مشکلاتی دارد، برای رفع این مشکلات نیاز به قانونگذاری و حضور مدبّرانه مجلس شورای اسلامی است؛ اهمّیّت این انتخابات در این است. این دو انتخابات بایستی باشکوه برگزار بشود. (رهبر معظم انقلاب – 2 دی 1402)
چهار خصوصیّتی که از سوی رهبر انقلاب درخصوص انتخابات امسال مورد تأکید قرار گرفته است عبارتند از؛ مشارکت قوی، رقابت واقعی، سلامت و امنیّت انتخابات؛ این چهار خصوصیّت باید انجام بگیرد.
الزامات انتخابات اسفندماه
حداقل در سه مقطع از مواضع و اخبار دیدارهای رهبری در سال جاری تأکید بر رقابتیتر شدن و بازترشدن میدان انتخابات به روشنی قابل برداشت است. در سخنرانی اخیر ایشان نیز لحن رهبر انقلاب درباره رقابت واقعی فراتر از توصیه به «باید باشد» تغییر کرد. اما میدان انتخابات چه وقت باز میشود؟ و مردم چه وقت احساس میکنند که میدان انتخابات باز شده است؟
مهدی جهانتیغی، فعال سیاسی با اشاره به این مطلب در این باره مینویسد: «برخی سیاسیون باز کردن میدان را فقط کار هیئت اجرائی وزارت کشور و مخصوصاً شورای نگهبان میدانند. این موضوع گرچه بعضاً با اهداف، اغراض و بزرگنمایی سیاسی و جناحی مطرح میشود ولی به ذات حرف چندان بیراهی نیست و بیشک این دو نهاد و مخصوصاً شورای نگهبان در باز کردن میدان رقابت در محدوده وظایف قانونی خود بیتاثیر نیستند و درصدی معلوم نقش دارند. گرچه با شناختی که از این دو نهاد و گردانندگان فعلی آن وجود دارد، در صحنه عمل نیز عمدتاً همین تا الان بوده است.»
او میافزاید: «علاوهبر این، دو نهاد مذکور باید به اطلاعرسانی کردن مستمر از اقدامات و تدابیر خود در حوزه امنیت، سلامت و تلاشهای خود ذیل قانون به شکل گیری رقابت واقعی و باز شدن میدان انتخابات، اصرار داشته باشند و خود را ملزم به قانع کردن و اطمینان دادن به افکار عمومی و نخبگان سیاسی و اجتماعی در این زمینهها بیش از گذشته بدانند.»
جهانتیغی ادامه میدهد: «همانطور که گفته شد شکلدهی به رقابت واقعی و باز کردن میدان انتخابات نمیتواند یکطرفه فقط از طرف حاکمیت و نهادهای متولی انتخابات باشد، بلکه سهم شخصیتهای تاثیرگذار سیاسی و اجتماعی، رسانهها و احزاب نیز بسیار ویژه خواهد بود. اولین موضوع این است که مجموعههای گفته شده نقش فعالانه و مشوقانه برای مردم جهت حضور در انتخابات داشته باشند. تا این مرحله که هنوز هم تا ایام انتخابات روزهای زیادی باقی مانده، برخی احزاب و جریانات سیاسی و رسانهای نه تنها نقش فعالانه نداشته بلکه بیشتر نقش ناامیدکننده از رفتن پای صندوق رای داشتند. طرح گزارههای سیاسی، غلط و پیشداوری درباره رد صلاحیتها، تخریب نهادهای انتخاباتی، سیاهنمایی از وضعیت فعلی کشور و کوتاهی در بیان اهمیت انتخابات در ایجاد تحول و حل مشکلات کشور، چهار شاخصه رفتار احزاب و جریانات سیاسی مذکور بوده است. ضمن اینکه عمده همین تعداد احزاب و جریانات سیاسی، دیگر فعالین سیاسی را نیز در پشت صحنه تحت فشار قرار دادند تا از شرکت یا گرم کردن تنور انتخابات پرهیز کنند. بنابراین بخشی از احزاب و چهرههای سیاسی برخلاف آغوش باز نظام، سهم و تکلیف ملی خود را به خوبی تا این لحظه انجام ندادند و باید در زمان باقیمانده جبران کنند.»
این فعال رسانهای با بیان اینکه؛ در کنار مطالبه و فرمان رهبری برای باز شدن میدان، مردم باید احساس کنند میدان بازشده است، تصریح میکند: «بخشی از شکل گیری این احساس در میان مردم قطعاً کار احزاب، شخصیتهای تاثیرگذار، رسانهها و حلقههای میانی جامعه هست. احزاب و جریانات سیاسی در شکل گیری احساس باز شدن میدان برای مردم دو کار اساسی میتوانند بکنند، اول اینکه به مردم صادقانه بگویند چه تعداد از اعضای آنها و همفکرانشان در فرآیند انتخابات حضور پیدا کردند و دوم اینکه اندیشههای حکمرانی واقعی خود را سانسور نکنند. مثلا حزبی که به لیبرالیسم اعتقاد دارد و هر وقت در قدرت بوده نسخه لیبرالیستی در فرهنگ و اقتصاد پیاده کرده، این بخشها از اندیشههای خود را نباید سانسور کند، زیرا مردم اینگونه از حضور اندیشههای مختلف در عرصه انتخابات بیشتر آگاه خواهند شد و باز شدن میدان برای انتخابات را بیشتر احساس خواهند کرد.»
چرا انتخابات برگزار میکنیم؟
رهبر انقلاب در دیدار اخیر با مردم کرمان و خوزستان قبل از ورود به مباحث جزئیتر انتخابات به اهمیت این موضوع در تثبیت جمهوریت و اسلامیت نظام اشاره کردند.
«هر دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» وابسته به انتخابات است. «جمهوری» یعنی مردمسالاری، یعنی حاکمیّت کشور به دست مردم. خب مردم چه جوری در حاکمیّت دخالت کنند؟ هیچ راهی به جز انتخابات وجود ندارد. بعضیها در مورد لزوم انتخابات اشکالتراشی میکنند، [مردم را] دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرجومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرجومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است. انتخابات آن مسیر صحیحی است که مردم میتوانند به وسیله آن و از آن مسیر، حاکمیّت ملّی را، مردمسالاری را، جمهوریّت را در کشور تأمین کنند. این، مسئله جمهوریّت. انتخابات میتواند ولیّفقیه در کشور انتخاب بکند و به وجود بیاورد، یعنی اسلامیّت را تأمین کند. انتخابات میتواند نمایندگانی را در مجلس شورای اسلامی مستقر کند که طبق مقرّرات اسلامی و معارف اسلامی، برای مدیریّت کشور قوانین تدوین کنند. پس بنابراین، هم جمهوریّت و هم اسلامیّت، متّکی به انتخابات است. بنابراین، در نظام جمهوری اسلامی، انتخابات ضروری است.»
آمیختگی جمهوریت و اسلامیت نظام
کبری آسوپار، فعال رسانهای، درخصوص این بیانات رهبر انقلاب توضیح میدهد: «برخی شاید در تشریح چیستی نظامی که «جمهوری اسلامی» نام گرفته، جمهوریت را رأی مردم و اسلامیت را رأی خدا بدانند و این دو را در نظام حاکم بر ایران، امور جداگانهای تصور کنند که در کنار هم این نظام را شکل دادهاند.»
او ادامه میدهد: «جمهوریت و اسلامیت گرچه دو رکن نظام برآمده از انقلاب اسلامیاند، اما از همدیگر جدا نیستند و هر یک مؤید دیگری است. با چنین تأییدی است که نظام جمهوری اسلامی به عنوان شکل خاصی از حکومت که پیش از ۱۲ فروردین ۵۸ (به شکل واقعی، و نه صرفاً در اسم) وجود نداشته، بنیان نهاده شد و با تجمیع دو رکن رأی مردم و نظر اسلام، ولیفقیه در رأس آن قرار گرفت.»
پس از سخنان رهبری پیرامون درهمآمیختگی جمهوریت و اسلامیت نظام و نسبت آنها با انتخابات، واکنشهای زیادی از سوی کارشناسان و فعال سیاسی کشور صورت گرفت.
آسوپار در تحلیل بیانات رهبری اظهار میدارد: «مقبولیت و مشروعیت با هم درآمیخته است. در قریب به اتفاق کشورهای جهان، مقبولیت به خودی خود دارای ارزش است و رأی اکثریت را «حق» در نظر میگیرند، حال آنکه اکثریت میتواند اشتباه هم بکند و گرچه برای رسیدن به وفاق اجتماعی و سیاسی ناچار از رجوع به رأی اکثریت هستیم، اما رأی اکثریت الزاماً منطبق بر حق نیست.»
این فعال رسانهای تصریح میکند: «در عین حال، همین رأی اکثریت اگر نباشد، مشروعیت به فعلیت و تحقق نمیرسد و حتی امام معصوم علیهالسلام، بدون حمایت مردمی و در قالب کنشهای معمول دنیایی، خانهنشین یا مجبور به صلح یا شهید عاشورا میشود. یعنی مشروعترین انسانهای خلقت وقتی قرار است با توان و محاسبات دنیایی و نه کمکهای غیبی، امر دینی را پیش ببرند، نیازمند تودههای مردمی برای حمایت و تشکیل حکومت و فعلیت بخشیدن به آن امور دینی هستند.»
حمایت مردمی؛ لازمه تشکیل هر حکومت
پیامبر اسلام در تشکیل حکومت از مسیر مردمی پیش رفتند و مجبور به مهاجرت شدند و در مدینه با همراه کردن تودههای مردمی با خود، حکومت تشکیل دادند و سپس با جمعیتی حداکثری رو به مکه آوردند و اینگونه فتح مکه را رقم زدند. اگر مردم همراه ایشان نبودند، با محاسبات دنیایی چگونه احتمال غلبه ایشان بر بزرگان قدرتمند مکه میرفت؟
آسوپار میگوید: «در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، نهادهای اصلی حکومت، مستقیم و غیرمستقیم با دو موضوع «رأی مردم» و «رأی اسلام» مرتبط است. مجلس به طور کامل با رأی مردم انتخابات میشود و از سویی در مصوبات خود باید مطابق شرع عمل کند. در غیر این صورت مصوبهاش رد میشود.»
او میافزاید: «رأس دولت با رأی مردم انتخابات میشود و، چون برنامهها و خط فکری کاندیدای ریاست جمهوری از قبل انتخابات مشخص است، نظر مردم در انتخاب رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت در انتخاب همه زیر مجموعههای دولت – از اعضای هیئت دولت تا فرماندار یک شهر کوچک- جاری است. مجلس خبرگان با رأی مستقیم مردم شکل میگیرد و آنها انتخابکننده ولی فقیه و ناظر بر اعمال او هستند و اینگونه ولی فقیه هم غیرمستقیم با رأی مردم برگزیده میشود. در واقع این مجلس اتحاد جمهوریت و اسلامیت نظام است. شوراهای شهر و روستا با رأی مستقیم مردم برگزیده میشوند و آنها شهردار و دهدار را انتخاب میکنند. شورای نگهبان که موظف به بررسی تطبیق مصوبات مجلس با قانون اساسی و شرع اسلام است، منتخب رهبر و مجلس شورای اسلامی است که رأی مردم در انتخابات هر دو دخیل است.»
این فعال رسانهای در پایان اظهار میدارد: «همه آنچه گفته شد، اهمیت انتخابات و رأی مردم در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران را مشخص میکند؛ و نکته مهمتر از همه آنچه گفتیم اینکه اصل نظام جمهوری اسلامی هم با رأی مردم شکل گرفت. اگر مردم نمیخواستند، انقلاب اسلامی ۵۷ و سرنگونی ۲۵۰۰ سال پادشاهی اتفاق نمیافتاد و اگر مردم نمیخواستند، نظامی که جایگزین پادشاهی شد، جمهوری اسلامی نمیبود. تا وقتی هم مردم با این نظام هستند، براندازی توهمی بیش نخواهد بود.»