واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش نهم
خشت کج سینمای مغایر با انقلاب
سعید مستغاثی
شاید برای برخی این سؤال وجود داشته باشد که چرا در آن ایام انقلاب و جنگ و دفاع مقدس، علیرغم وجود سینمای دولتی و نظارت جزء به جزء بر تولیدات سینمایی از صفر تا صد (آنچنان که شرح داده شد)، اما سینمای بعد از انقلاب با شیبی صعودی، هرچه سازمان یافت و قوام گرفت، بیشتر از آرمانها و اندیشههای انقلاب و ارزشها و باورهای مردم فاصله پیدا کرد.
اینکه مدام ساخت آثار سینمایی درباره انقلاب و دفاع مقدس کمرنگ و کمرنگتر شد تا اینکه در سالهایی به صفر رسید، اینکه در سالهای اوج دفاع مقدس و در حالی که کل کشور به طور تمام قد درگیر جنگ و دفاع بود و بنا به فرمایش رهبر انقلاب، جنگ دارای اولویت برای همه مملکت به شمار میرفت اما کل آثار سینمایی درباره دفاع مقدس از 12 درصد تولیدات هر سال فراتر نرفت، اینکه در روزهای اوج موشک باران و بمباران شهرها و لزوم برانگیختن روحیه مقاومت و ایثار و فداکاری در مردم، سینمای ایران سازی دیگر مینواخت و بر طبل بیتفاوتی و خستگی و غفلت میکوفت و اینکه....
همه اینها را شاید بتوان از نقل قولهای صریح مدیران آن روزهای سینمای ایران دریافت که محمد بهشتی در میانشان طولانیترین دوران مدیریت را در تعیینکنندهترین سالهای این سینما برعهده داشت. سالهایی که همه امکانات و ابزار تولید فیلم در اختیار بنیاد سینمایی فارابی قرار داشت و کلیه تولیدات سینمایی بایستی با تایید و تحت نظارت مدیران دولتی این بنیاد که محمد بهشتی اصلیترین آنها بود، انجام میگرفت.
بهشتی در گفتوگویی با ماهنامه فیلم در اردیبهشت 1362 یعنی سالهای آغازین دوران مدیریتش بر سینمای ایران و بنیاد سینمایی فارابی گفت:
«... ما به فیلمسازانی که دچار سردرگمی هستند، توصیه نمیکنیم که بیایند روی فلان موضوع مثلا جنگ یا انقلاب کار کنند. عمده توصیه ما به آنها این است که راجع به این موضوعها کار نکنند(!) به اعتقاد ما سینمای ایران دچار یک دایره تنگی از سوژهها شده که برخلاف تصور خیلیها به انقلاب مربوط نمیشود. شما اگر سوژههایی مثل جنگ، انقلاب، اعتیاد، تاریخ صد ساله، تاریخ صدر اسلام و فئودالیسم را از سینمای ایران بگیرید، سینماگر ایرانی نمیداند راجع به چه چیزی کار کند...»
با این صحبتها در واقع مدیر وقت سینمای ایران، نیت و هدف خود را برای پایان دادن به ساخت فیلمهایی درباره انقلاب و دفاع مقدس و تاریخ ایران و اسلام و... به طور علنی اعلام کرد.
کدام فیلمهای جنگی مضحکه بودند؟!
این حرفها را فردی میزد که در واقع سرنخ تولید و همه امکانات و ابزارهای تولید سینمایی کشور را به طور انحصاری در اختیار داشت و هر فیلمساز یا دفتر تولید و یا مؤسسهای میخواست فیلمی در این سینما بسازد، بایستی خدمت حضرات رسیده و ایده یا طرح و یا فیلمنامهاش مورد قبول ایشان قرار میگرفت!
محمدبهشتی در ادامه گفتوگویش به انتقاد از فیلمهای جنگی تولید شده تا آن زمان یعنی اوایل سال 1363 پرداخته و آنها را خندهدار و فریبکار خواند.
این درحالی است که تا زمان انجام مصاحبه فوق یعنی اسفندماه 1362، 9 فیلم در زمینه دفاع مقدس ساخته شده بود به اسامی:
«جانبازان» (ناصر محمدی)، «عبور از میدان مین» (جواد طاهری)، «کیلومتر پنج» (حجتالله سیفی)، «رهایی»(رسول صدرعاملی)، «بازداشتگاه»(کوپال مشکوه)، «یاد»(عباس شیخ بابایی)، «دیار عاشقان»(حسن کاربخش)، «نینوا» (رسول ملاقلی پور) و «آوای غیب» (سعید حاجی میری) که بیش از نیمی از آنها را نهادهای دولتی و نیمه دولتی اعم از صدا و سیما، حوزه هنری و بنیاد مستضعفان و... تولید کرده و اغلب سازندگان آنها مثل رسول ملاقلیپور، رسول صدر عاملی، حسن کاربخش، حجتالله سیفی، سعید حاجی میری و... پس از انقلاب وارد حیطه فیلمسازی شده بودند.
از مجموعه فیلمهای یاد شده بیش از نیمی از آنها یعنی فیلمهای «نینوا»، «کیلومتر پنج»، «رهایی»، «دیار عاشقان»، «یاد» و «آوای غیب» نه به قول بهشتی، خندهدار بودند، نه آرتیست بازی آنچنانی داشتند و نه با انفجارات و بمب و سر و صدا میخواستند، تماشاگر را فریب بدهند و اغلب تا همین امروز نیز از آثار باارزش دفاع مقدس محسوب شدهاند.
به این ترتیب راه برای فیلمسازانی که اغلب میانه چندانی با انقلاب و دفاع مقدس نداشتند، باز شد تا بتوانند با استفاده از امکانات و بودجه عمومی و بیتالمال، مسیری به جز آنچه مسیر کل ملت در آن روزها بود را بروند و آثاری جلوی دوربین ببرند که هیچ نشانی از زندگی و راه و رسم و ایثار و فداکاریهای مردم نداشت. از همین روی در اوج روزهای جنگ و دفاع مقدس فیلمهایی ساختند که نه تنها فضای حماسی و ایثار مورد لزوم روزهای دفاع مقدس را بازنمایی نمیکرد بلکه حتی آن را تضعیف نموده و حتی از یادها و نگاهها محو میکرد.
آثاری همچون «اجاره نشینها» (داریوش مهرجویی-1365)، «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی- 1365)، «خانه دوست کجاست» (عباس کیارستمی-1365)، «مدرسهای که میرویم» (داریوش مهرجویی- 1359)، «خارج از محدوده»(رخشان بنی اعتماد-1366)، «اتوبوس» (یدالله صمدی- 1364)، «مترسک» (حسن محمد زاده- 1363)، «گمشده (مهدی صباغ زاده-1364)، «بگذار زندگی کنم» (شاپور قریب- 1366) و...
مخالفت با حضور عوامل سینمای قبل از انقلاب
اما این ماجراها و فیلمسازی سینماگران قدیمی در حالی بود که میتوان گفت از همان اوایل پیروزی انقلاب و براساس بیانات حضرت امام، اغلب مسئولین لااقل در ظاهر با حضور عوامل و عناصر و دستاندرکاران سینمای قبل از انقلاب در سینمای نوپای انقلاب، مخالفت عمومی و جدی ابراز میداشتند.
مثلا محمد بهشتی در همان گفتوگویش با ماهنامه فیلم به این مسئله به طور صریح اشاره کرد:
«سینمایی که ما قبل از انقلاب میشناختیم، اصلا پدیدهای فرهنگی نبود و اصلا پدیدهای ضد فرهنگی بوده... سینمای بعد از انقلاب نمیتواند چنین مسیری را ادامه بدهد.... تصوری که مخاطبان قبل از انقلاب از سینما داشتند این طور بود که سینما در ردیف کاباره و عرق فروشی است...»
محمد خاتمی(به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) هم در گفتوگویی با کاتالوگ سومین جشنواره فیلم فجر درباره حضور عوامل سینمای قبل از انقلاب گفت:
«... یکی از مهمترین موجبات دستیابی به سینمای مطلوب اسلام این است که هنرمندان این رشته، افرادی تزکیه شده و متعهد و درد آشنا باشند... به نظر اینجانب، مشتهرین به فساد و کسانی که مروج پلیدترین جنبههای فرهنگ ضداسلامی بودهاند، نباید کارهای فرهنگی و از جمله وجه فرهنگی سینما را به آنها سپرد، هرچند مدعی باشند که توبه کردهاند. بسیار خوب، در جامعه میتوانند به فعالیتهای مختلفی مشغول شوند ولی در صحنه فرهنگ و هنر جایی برای آنان نیست و معتقدم که رعایت این اصل، صرف نظر از اینکه خود یکی از مصادیق بارز پالایش فرهنگی است، حداقل احترامی است که به انقلاب خونبار اسلامی میگذاریم...»
میرحسین موسوی نیز به عنوان نخستوزیر وقت در مصاحبه با کاتالوگ سومین جشنواره فیلم فجر درباره حضور عوامل سینمای قبل از انقلاب در فیلمهای پس از انقلاب اظهار داشت:
«... در مورد بازیگران، کسانی که تقریبا در خدمت نظام طاغوت و ارزشهای حاکم در آن زمانه بودهاند، نباید در فیلمها ظاهر شوند. اینگونه بازیگران یا ستارههای طاغوت بهتر است اگر توبه نیز کردهاند، در کارهای دیگر مشغول شوند...»
همچنین حجتالاسلامهاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی با کاتالوگ سومین جشنواره فیلم فجر به شرکت عناصر رژیم شاه در سینمای پس از انقلاب پرداخت و گفت:
«... در مورد آنهائی که وجه فرهنگی داشتند... بعضیهایشان دارای سوابق خیلی بدی هستند. به خاطر نمایشهای بسیار بسیار زنندهای که داشتند و به خاطر حرفهایی که زدند و به خاطر ترویجهای بیحسابی که از نظام منفور گذشته کردند، دوباره موّجه کردن اینها در جامعه بسیار مشکل است و شاید هم تداعی معانی و تسلسل خاطرههایی به دنبال داشته باشد. گاهی هم ضرر دارد...»