اخبار ویژه
سردبیر بیبیسی هم لافهای اسرائیل را به سخره گرفت
سردبیر بخش بینالملل بیبیسی که به تلآویو سفر کرده، ادعای تبلیغاتی اسرائیل را زیر سؤال برد.
جرمی بوئن با زیر سؤال بردن ادعاهای اسرائیل نوشت: من تصور میکنم اینکه اسرائیل از پایان حماس صحبت میکند، بسیار خوشبینانه است و پیشرفت نیروهای اسرائیلی آنطور که میخواهند نبوده است.
چون امکان این را نداریم که از داخل غزه گزارش تهیه کنیم، راحت نیست که تحلیل دقیقی از شرایط ارائه دهیم. با این حال دیروز که تیم ما در حال رانندگی به سمت تلآویو بود، ترس و وحشت مردمی که شاهد پرتاب موشک از غزه به داخل خاک اسرائیل بودند، به وضوح قابل مشاهده بود.
وقتی که آژیر خطر به صدا درآمد، سیستم دفاع موشکی «گنبد آهنین» اسرائیل فعال شد. خودروها به سرعت متوقف شدند و مردم از اتومبیلهای خود بیرون پریدند و به سمت پناهگاهها دویدند. چند برخورد و تصادف هم به دلیل هرجومرج در خیابانها گزارش شد.
در آن سوی مرز اما، جنگی تمامعیار بین ارتش اسرائیل و جنگجویان حماس در خانیونس و همچنین در شهر غزه در شمال در جریان است. اسرائیل هنوز آن مناطق را به کنترل خود در نیاورده است. در حالی که اسرائیل میگوید ۷هزار جنگجوی حماس در این جنگ کشته شدهاند، آنها همچنان از تونلهای خود بیرون میآیند و سربازان اسرائیلی را هدف قرار میدهند.
پس ما چگونه میتوانیم ارزیابی کنیم که آیا حماس شکست خورده است؟ فرماندهان حماس همچنان در باریکه غزه هستند و بنابراین اسرائیل نمیتواند مدعی شود که رهبران ارشد حماس دستگیر یا کشته شدهاند. با توجه به ترس و وحشتی که دیروز در میان مردم شاهد بودم و در حالی که حماس همچنان موشک به سمت اسرائیل پرتاب میکند، تصور اینکه این جنگ بهزودی تمام شود، غیرواقعبینانه به نظر میرسد.
وبسایت بیبیسی دیروز هم در تحلیلی خاطرنشان کرد: امروز مرگبارترین روز برای ارتش اسرائیل با 10 کشته از جمله چند تن از فرماندهان بود که در کمین شبهنظامیان فلسطینی در الشجاعیه کشته شدند. بنیگانتس عضو شورای جنگ اسرائیل و رئيس سابق ستاد ارتش، کشته شدن این افراد را بهای سنگین، دردناک و دشوار خواند.
مجوز عهدشکنی و ترور را شما به آمریکا و اسرائیل دادید
وزیر خارجه دولت روحانی ادعا کرد: سال ۹۹ و بعد از پیروزی بایدن، ناگهان مجلس به فکر برجام و رفع تحریمها افتاد؛ صرفاً برای این که نگذارند با این اتفاق، کسی از اصلاحات و یا اعتدال در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ انتخاب شود.
محمد جواد ظریف در گفتوگو با ماهنامه «گفتوگوی اجتماعی» اظهار داشت: متأسفانه از آنجا که در کشور ما بر سر قدرت دعوا وجود دارد، این نزاعها هم همیشه خواهند بود و حتی میبینیم زمانیکه حاکمیت یکدست میشود، باز هم نزاع ادامه پیدا میکند و این شرایط نزاع همیشگی است، چون دعوا بر سر موضوع و گفتمان نیست؛ بلکه دعوا بر سر قدرت است.
وی گفت: وقتی شما فاقد گفتمان باشید و بهجای دعوا و اختلاف بر سرِ گفتمان، بر سر قدرت دعوا داشته باشید، همیشه نزاع خواهید داشت. بهطور صریحتر میتوان گفت که حتی پس از اینکه گفتمان شما به حاکمیت رسید، باز هم نزاع ادامه خواهد داشت؛ چرا که تازه نزاع درونگفتمانی شروع میشود. در واقع، میتوان گفت برای ما این نزاع است که مبنا قرار گرفته و نه گفتمان.
ظریف با اشاره به برجام گفت: مخالفت با برجام در وهلۀ نخست بهدلیل منافع شخصی و غنیمت بوده و در وهلۀ دوم بهدلیل منافع قبیلهای که من بنا به دلایلی صلاح نمیبینم وارد جزئیات این موضوع بشویم. اما میتوان گفت یکی از دلایلی که سال ۱۳۹۹ و بعد از پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا، ناگهان مجلس به فکر برجام و رفع تحریمها افتاد، صرفاً برای این بود که نگذارند با این اتفاق کسی از اصلاحات و یا اعتدال در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ انتخاب شود.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا شما تصدیق میکنید که رقیب اصلی شما در تمام این سالها بیشتر نزاعهای داخلی بودند تا دشمنان خارجی؟ اظهار داشت: در حالتی که رقیبتان مخالفان خارجی هستند، تکلیفتان روشن است و میدانید باید چکار کنید؛ اما در نزاعهای داخلی تکلیف چندان روشن نیست و آنچه که بیشتر در این سالها ما را گرفتار خود کرد، دعواهای داخلی بود.
ظریف با اشاره به اینکه اسرائیل عامل ایجادکنندۀ برخی نزاعها در کشور است گفت: نمیتوان کتمان کرد که بعضا عامل ایجاد نزاع در ایران اسرائیل است و کاملاً هم هدفمند و با برنامه این کار انجام میشود.
وی درباره ترور شهید فخریزاده گفت: اسرائیلیها از مدتها قبل بهدنبال ترور شهید فخریزاده بودند، اما زمانی این ترور را انجام دادند که بایدن انتخاب شد و آنها نگران احیای برجام شدند. خب، اسرائیل که مخالف برجام است و علیالقاعده در واکنش به جنایت اسرائیل باید برویم برجام را تقویت کنیم، اما بعد در فضای مجازی «انتقام» هشتگ شد و سپس هم «برجام» را ترند کردند. در واقع، اسرائیل خودش میزند و خودش برای نزاع داخلی اقدام میکند. شما ببینید خود اسرائیل سالهاست میگوید ایران به آستانۀ هستهای رسیده است؛ یعنی ما را در دامی میاندازد که اگر در آن زمین بازی کنیم در دام آنها افتادهایم و متأسفانه ما سالهاست در این بازی گرفتار هستیم.
اظهارات آقای ظریف درباره اهمیت گفتمان داشتن و تخطئه نگاه قدرت محور در حالی است که وی در شورای روابط خارجی آمریکا (۲۶ شهریور ۱۳۹۳) که در ادبیاتی مبتذل و منحط، و کاملا قدرت زده و انتخاباتی گفت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن، تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد. حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند».
ظاهرا آقای ظریف چون نگاهش تا این حد سیاستزده و مبتذل است، تصور نمیکند که جز نگاه حزبی و سیاسی و قدرت محور، نگاه دیگری هم معطوف به منافع ملی در سیاست خارجی وجود داشته باشد. شاید هم به دقت نظر کارشناسان منتقد درباره برجام وقوف پیدا کرده، اما صلاح را در این میبیند که با جناحی کردن موضوع مذاکرات پسا برجامی، از پاسخگویی شانه خالی کند.
او دقیقا میداند که در مذاکرات دو ساله پس از خروج آمریکا از برجام، طرف غربی حاضر نشد اولا تعهد و تضمین معتبر بدهد که عهدشکنی قبلی را تکرار نمیکند و ثانیا تحریمها را به شکل مؤثر و پایدار لغو کند. با این حال به خیال این که از پاسخگویی درباره ایرادات بزرگ برجام و اعتماد بلاوجه به آمریکا و پدید آوردن خسارات بزرگ، حاضر میشود طرف آمریکایی را تبرئه کند و بن بست مذاکرات را به رقابتهای جناحی نسبت بدهد!
ظریف درباره علت نافرجام ماندن مذاکرات فرسایشی برای احیای برجام، نمیخواهد اظهارات خانم موگرینی را به یاد بیاورد که از اخذ تضمین پیشاپیش خبر داده و گفته بود: از روحانی تضمین گرفتیم که حتی اگر آمریکا از برجام خارج شد، ایران در برجام بماند و به انجام تعهدات خود ادامه دهد(!)
آقای ظریف نه کاری به این دارد که تحریمها با برجام دو برابر شد، نه یادش میآید که وعده لغو تحریمها به بازیهای فریبکارانهای مثل کانال اینستکس و اس پی وی فرو کاسته شد و همان هم اجرا نشد؛ و نه خاطرش هست که بارها گفت:
- «بعد از 20 ماه هنوز هم نمیتوانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم».
- «اروپا شرافت خود را در برجام به آمریکا فروخت و با فروختن شرافت، هرگونه پایه اخلاقی و قانونی را از دست داده است».
- «انگلیس، آلمان و فرانسه، به جای تهدید ایران یا دادن وعدههای توخالی روی کاغذ، به کودکان ایرانی مبتلا به بیماری پروانهای دارو برسانند».
کلاهبرداری بزرگ در برجام در حالی بود که اوباما و جان کری و شرمن پس از برجام، فاش کردند؛ «تحریمها در حال فروپاشی بود. متحدان ما شاکی بودند و اگر با توافق امتیاز نمیگرفتیم و ادامه میدادیم، تحریمها از هم میگسیخت».
در موضوع ترور شهید فخریزاده و دوگانهسازی میان آمریکا و اسرائیل، هم آقای ظریف اصرار دارد خود را بیخبر از واقعیات نشان بدهد و گرنه باید همین روزها، هماهنگی کامل این دو رژیم در ارتکاب جنگی بدون حد و مرز در غزه را دیده باشد و دست از القای دوگانه جعلی
بردارد.
با منطق غلط امثال ظریف و روحانی، در مقابل هر گونه ترور و خرابکاری و حتی نقض توافق برجام، نباید هیچ کار بازدارندهای کرد، چون نفس اقدام متقابل، نقشه و تله اسرائیل است!! چنین مغالطهای معلولیت روحی و فکری مدعیان آن را نشان میدهد. چه این که در نظر طرف مقابل، اگر چنان منطقی حاکم باشد که ایران به هیچ تعرض و خرابکاری و ترور و نقض عهدی واکنش نشان نمیدهد، بنابراین میتوان دائما بر شرارتها و تهاجمها علیه ایران افزود. متاسفانه در اثر حاکم بودن چنان تلقی متوهمانه و نفوذ زدهای بود که طرف غربی جرأت کرد وعدههای نسیه در ازای امتیازات نقد برجامی به دولت روحانی بفروشد، سپس در همان دولت اوباما تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا و... را به اجرا بگذارد و طرف مذاکرهکننده ایرانی را دست بیندازد و سپس جرأت ترور سردار سلیمانی را به خود بدهد. چرا که خاطرشان جمع بود که امثال روحانی و ظریف در این طرف هستند که سفاهت «در مقابل تعرض دشمن، هیچ کاری نکنید» را رفتار عقلانی وانمود کنند!
برجام را انفعال شما نابود کرد نه قانون بازدارنده مجلس
محمدجواد ظریف اخیرا به سیاق برخی دیگر از حامیان برجام، عدم احیای توافق را بر گردن مجلس انداخته و از سنگاندازی این نهاد گلایه کرد.
وبسایت الف در نقد این فرافکنی مقصران برجام نوشت: وزیر خارجه سابق، پیش از این هم برجام را قابل احیا در اوایل سال 1400 میدانست که به گفته او سنگاندازیها در این مسیر خلل ایجاد کرد. حتی در ماههای قبل، حسن روحانی هم گریزی به ماجرای برجام زده و صریحاً مجلس یازدهم را مقصر عدم احیای برجام دانسته بود؛ ادعاهایی که جملگی بر مقصر قلمدادکردن دیگران و سرپوشگذاشتن بر راهبرد شکستخورده روحانی، ظریف و همقطارانشان دلالت میکند و به همین جهت است که مجلس یازدهم و طرح مصوب آن به نام «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» آماج حملات برجامیون
قرار میگیرد.
مدافعان این توافق شکستخورده، میخواهند به سرانجام نرسیدن برجام را پای افراد و جریانهای سیاسی مخالف خود بنویسند و بدینجهت، یکروز صحبت از کاسبان تحریم و دلواپسان میشود و روز دیگر، مجلس و قانون مصوب آن زیر ضرب میرود؛ قانونی که برجامیون، روایت وارونهای از فحوای آن دارند و سعی میکنند تصویبش را در جهت سنگاندازی برای احیای توافق هستهای 2015 قلمداد کنند، در صورتی که واقعیت، تفاوت بسیاری با روایت مذکور دارد.
قانون مصوب مجلس در سال 99 به نام «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها»، خطپایانی بود بر دیپلماسی انفعالی و التماسی دولت قبل و همچنین بازی رذیلانه اروپاییها با ایران. پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشتماه 97، اروپاییها از پایبندی به تعهدات خود سخن گفته و با دادن وعدههای سرخرمنی چون «اسپیوی» و «اینستکس» و انجام مبادلات تجاری با کشورمان در این کانالهای مالی، دولتیها را ترغیب به ماندن در برجام و انجام کامل تعهدات خود کردند. هرچند که دولت قبل بدون دریافت این وعدهها از سوی اروپا هم تحت هیچ شرایطی حاضر به خروج از برجام نبود، چون شاکله دولت اعتدال بر مبنای توافق با غرب شکل گرفته و پشتپا زدن به کلانایده خود میتوانست به قیمت نابودی دولت وقت تمام شود. اما به هر شکل اروپا توانست بدینشکل ایران را منفعل سازد و همچنین بهراحتی از انجام تعهدات خود سر باز زده و موبهمو از تحریمهای ایالاتمتحده علیه کشورمان پیروی کند.
حتی گامهای برداشتهشده ایران از اردیبهشت 98 به بعد هم نتوانست ذرهای غرب را برای احیای این توافق ترغیب کند اما این قانون «اقدام راهبردی» بود که توانست تا حد قابلتوجهی، ابتکار عمل را از دست غرب گرفته و ایران را از حالت انفعالی خارج کند. طبق این قانون، غنیسازی اورانیوم به سطوح 20 و سپس 60درصدی رسید و همچنین موجب کاهش بازرسیهای آژانس انرژی اتمی و توقف اجرای تعهدات فراپادمانی ایران شد و همین اقدامات مؤثر بود که موجب شد غرب در مذاکرات حالت جدیتری به خود بگیرد. مجلس توانست دست دیپلماتهای ایرانی را در مذاکرات پُر، و برای کشور تولید قدرت کند اما ظریف و روحانی و مجموعه طیف برجامیون، روایت وارونهای از اقدام مجلس داشته و سعی دارند که آن را به ستیزهجویی سیاسی تعبیر کنند.
برای مدافعان برجام، پذیرش و هضم این مسئله سخت است که نه مجلس، نه دلواپسان و نه موشکها عامل نابودی برجام نبودند بلکه این توافق، ذاتاً نوزاد نارسی بود که مدت بسیار کوتاهی بعد از آغاز حیاتش رو به موت رفت و ذات این توافق بود که آن را به مرگ زودرس سوق داد. غرب بهواسطه برجام توانست با امتیازات بسیار محدود- که پس از مدت کوتاهی این امتیازات را هم از ایران سلب کرد- برنامه و صنعت هستهای کشور را به عقب رانده و متعاقباً به اهداف خود برسد و علاوهبر این، تحریمهای هوشمندانه و جامعتری برای امتیازگیری از ایران در حوزههای دیگر وضع کند.