kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۹۲۵۶
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۰

لذت‌جویی و لذت برتر از نگاه قرآن

علی جواهردهی
انسان به طور طبیعی دارای غرایزی است که باید به آنها پاسخ دهد. سرکوب هر یک از آنها به معنای نادیده گرفتن حقیقت و واقعیت آنهاست. 
در نوشتار حاضر نویسنده ضمن بررسی چیستی لذت و جایگاه غریزه لذت‌جویی انسان در نظام خلقت، نگاه دین را نسبت به لذت‌طلبی و حدود و مرزهای آن و نیز ضرورت توجه به لذات پایدار اخروی در کنار لذات دنیوی تشریح کرده است.
***
نقش لذت در نظام برتر
خداوند جهان را به بهترین، کامل‌ترین و زیباترین شکل ممکن آفریده است، به‌گونه‌ای که نمی‌توان کامل‌تر و بهتر از این جهان تصور کرد؛ زیرا همه ‌چیز آن در همان مرتبه کمالی خود قرار گرفته است؛ هرچند که شرور و نواقصی در آن وجود دارد که مقتضای طبیعت آن است؛ چرا که جهان مادی از ظرفیت بیشتری برخوردار نیست تا به‌گونه‌ای بهتر و کامل‌تر از این، آفریده شود.
بر این اساس هر چیزی در دنیا بنا به حکمت و هدفی آفریده شده و نمی‌توان موجودی را یافت که مطلق باشد یا حکمت و هدفی معقول و مطلوب در آفرینش آن وجود نداشته باشد.
با این فرض و با نگرش به هستی می‌توان دریافت که هر چیزی در سر جایش، کامل، مطلوب و مورد نیاز است. از جمله این امور می‌توان به غرایز انسانی اشاره کرد. از نظر اسلام غرایز انسانی یکی از مهم‌ترین ابزارهای تکاملی بشر است که بی‌وجود آن انسان نمی‌تواند به مقام خلافت ربوبی برسد.
اما آنچه موجب شده تا در تحلیل و تبیین وحیانی، نسبت به غرایز انسانی واکنش منفی دیده شود کنش و واکنش انسانی نسبت به آن است؛ چرا که انسان‌ها در بسیاری از موارد از حدود و مرزهای عقلانی بیرون می‌روند و به نفس خویش ظلم و ستم روا می‌دارند. به این معنا که راه تفریط و افراط را در پیش می‌گیرند و خود را سرگرم غرایز نموده و از هدف بازمانده و ابزار را به عنوان هدف قرار می‌دهند. 
هر عضوی از اعضای بشر و هر غریزه‌ای از غرایز او نیازمند توجه مطلوب و معقول است، به‌گونه‌ای که پاسخ‌های درخور توجهی بیابد. این همان چیزی است که از آن به عدالت و اعتدال یاد می‌کنند. اگر عدالت و اعتدال رعایت شود انسان در طریقت خویش به کمال و خدایی شدن چنان آسان حرکت می‌کند که بیرون از دایره تخیل و تصور است. با این همه به علل و عوامل درونی و بیرونی، این عدالت و اعتدال در بسیاری از موارد تحقق نمی‌یابد؛ زیرا هواهای نفسانی، این دشمن درونی در کنار وسوسه‌های شیطانی، این دشمن بیرونی‌، عرصه را بر عقل‌، فطرت، وجدان و نفس لوامه تنگ می‌کنند و مدیریت انسان را به نفس اماره می‌سپارند.
از نگاه‌، قرآن هر عضوی اگر در شرایط مناسب اعتدال و عدالت قرار گیرد، به نوعی خوشی دست می‌یابد که از آن به لذت یاد می‌شود. تلذذات چشمی و گوشی و زبانی از جمله لذت‌هایی است که با عدالت و اعتدال می‌توان آن را به خوشی و لذت واقعی تبدیل کرد، چنان‌که بهشت به سبب این‌گونه اعتدال و عدالت طبیعی، از چنین ویژگی مانایی و پایایی و کمال برخوردار است. (زخرف، آیه ۷۱؛ صافات آیات ۴۳ تا ۴۶؛ ص‌، آیه ۵۱)
لذت که در فارسی از آن به خوشی یاد می‌شود در برابر الم و ناخوشی است. حالت خوشی و لذت، اشکال مختلف و گوناگونی دارد گاه حالت موافق جسم را خوشی و لذت می‌گویند؛ گاه دیگر لذت همان احساس و ادراک سازوار با طبع بشر دانسته شده است.(لغت‌نامه دهخدا، ج ۱۲، ص ۱۷۳۴۳، ذیل واژه لذت) اما در اخلاق و روان‌شناسی، لذت همان حالت خوشایندی است که از احساس یا ادراک امری مطبوع به انسان دست می‌دهد.(فرهنگ بزرگ سخن، ج ۷، ص ۶۳۹۵)
از نظر آموزه‌های وحیانی، نه‌تنها لذت‌جویی امری نامطلوب و بد نیست بلکه امری پسندیده است؛ زیرا هر انسانی به طور طبیعی و فطری خواهان دستیابی به حالت خوشایند و خوشی است. از این رو دغدغه اصلی بشر را می‌توان در همین مطلب جست؛ زیرا هر کسی می‌خواهد به آرامش و آسایش برسد که همان معنای سعادت است. هرگاه احساس خوشایندی و لذت به انسان دست دهد، جسم و روان آدمی به آسایش و آرامش رسیده است؛ زیرا خوشایندی واقعی زمانی رخ می‌دهد که تن و روان به آسایش و آرامش برسند.
البته قرآن نسبت به برخی از مواضع و رفتارهای انسانی نگرش انتقادی دارد و بر این باور است که انسان یا در فهم درست حقیقت لذت و خوشی، به خطا و اشتباه می‌رود یا گاه دیگر در تطبیق، اشتباه می‌کند. به این معنا که یا چیزی را که لذت و خوشی نیست، لذت و خوشی می‌شمارد یا درک درستی از خوشی و لذت حقیقی ندارد و اموری را به عنوان خوشی می‌شمارد که خوشی نیست. با این توصیف نمی‌توان نگاه انتقادی قرآن و آموزه‌های وحیانی را به معنای انکار و مخالفت با لذت‌جویی دانست، بلکه باید آن را به معنای تصحیح و اصلاح در حوزه‌های مفهومی و مصداقی به‌شمار آورد.
از نظر قرآن لذت‌های دنیوی هرچند که لذت هستند ولی لذت و خوشی کامل و تمامی نیستند؛ زیرا نسبت به خوشی‌ها و لذت‌های اخروی یا بسیار اندک و ناقص هستند یا اصلا خوشی و لذت نیستند؛ از این‌رو به انسان پیشنهاد می‌دهد به جای رقابت در خوشی‌های دنیوی زودگذر و یا ناقص، به رقابت در خوشی‌های پایا و مانا و کامل و تمام اخروی بپردازند.(مطففین، آیات ۲۲ و ۲۶)
به نظر می‌رسد که لذت در نظام احسن هستی در هر دو جهان نقش اساسی و محوری دارد؛ چرا که عامل هر حرکتی در دنیا و آخرت است. از این‌رو خداوند در این آیات و آیات دیگر‌، به نقش لذت در رقابت‌جویی و پیشتازی در دستیابی به آن اشاره می‌کند. به سخن دیگر هر حرکتی در انسان به سبب رسیدن به لذت و خوشی پایا و مانایی است که از آن به سعادت ابدی یاد می‌شود؛ چرا که آسایش جسم و آرامش روان به لذت و خوشی است.
لذت‌های دنیوی‌، عامل حرکت
لذت‌های دنیوی را باید به عنوان مهم‌ترین عامل حرکتی در انسان به حساب آورد؛ زیرا انسان زمانی به سوی چیزی و یا امری گرایش می‌یابد که نسبت به آن شناخت داشته باشد. وقتی انسان لذت‌ها و خوشی‌های دنیوی را بشناسد و آن را تجربه کند، انگیزه‌ای در وی پدید می‌آید تا به دنبال خوشی و لذت پایا و مانا حرکت کند.
وجود لذت‌های دنیوی در این دنیا افزون بر کارکردهای دیگر، عامل حرکت‌های کمالی در انسان می‌شود و او برای رسیدن به کمال لذت می‌کوشد تا از همه روش‌ها و ابزارها بهره گیرد.
البته بيشتر مردمان در شناخت حقیقت لذت و خوشی به اشتباه می‌روند و بدتر از آن اینکه برخی دیگر پس از شناخت حقیقت لذت‌، در تطبیق، اشتباه می‌کنند و امری که لذت نیست را به عنوان لذت می‌شمارند و یا امری که لذت ناپایداری است را به عنوان لذت پایدار قلمداد می‌کنند و به سوی آن حرکت می‌کنند. اینجاست که آموزه‌های وحیانی برای هدایت بشر در شناخت مفهومی و مصداقی نازل شده است تا مردمان را با مفهوم حقیقی لذت و مصداق یا مصاديق واقعي آن آشنا کند.
به هر حال لذت و خوشی‌های دنیوی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین عوامل شناسایی مفهوم و مصداق لذت است. از این رو خداوند نه‌تنها تحریم لذت دنیوی را روا نمی‌دارد‌، بلکه آن را عامل مهم در حرکت بشر به سوی کمال می‌شمارد.
هنگامی که انسانی لذت جنسی مشروع را چشید و یا از منظره‌های لذت‌بخش چشمی بهره‌مند شد، در خود انگیزه‌ای قوی می‌یابد تا لذت‌های پایدارتر و کامل‌تری را جست‌وجو کند، از این‌رو برای رسیدن به آن لذت‌ها تلاش می‌کند. 
ناروایی تحریم لذت‌ها
چنان‌که بیان شد لذت و خوشی دنیوی مهم‌ترین عامل حرکتی انسان در مسیر کمال‌یابی و رسیدن به آن است. از این‌رو از نظر قرآن هرگونه مخالفت و انکار و تحریم لذت‌های دنیوی امری ناروا و ناپسند است.
خداوند در بسیاری از آیات، مردمان را به بهره‌مندی از لذت‌های طیب و پاک دعوت کرده است. این لذت‌ها که شامل لذت‌های نوشیدنی‌، خوردنی، جنسی و مانند آن است‌، افزون بر اینکه عاملی مهم در پاسخگویی به نیازهای فطری و غریزی بشر می‌باشد، عاملی برای رقابت و سبقت در شناسایی و کسب لذت‌های برتر و کامل‌تر نیز می‌باشد.
خداوند در آیات ۸۷ و ۸۸ سوره مائده هرگونه رفتار سرکوبگرانه نسبت به لذت‌خواهی و لذت‌جویی بشر را مردود می‌شمارد و کسانی را که لذات حلال و طیب را بر خویشتن حرام کرده‌اند، سرزنش می‌کند؛ زیرا تحریم طيبات و لذت‌های حلال به معنای تحریم عوامل و انگیزه‌های کمال‌خواهی است؛ چرا که اگر انسانی نسبت به لذت‌ها تجربه و آشنایی نداشته باشد، انگیزه‌ای برای دستیابی به لذت‌های کمالی نخواهد داشت.
از نگاه قرآن هرگونه رفتاری از جمله سوگند خوردن برای ترک لذت‌های حلال و طیب‌، امری لغو و نارواست و کسی که چنین سوگندی خورده است ملزم به عمل به آن نیست؛ زیرا چنین سوگندهایی با اصل خلقت و اهداف آن در تضاد است و خداوند اجازه نمی‌دهد تا چیزی سد راه دستیابی بشر به کمال و اهداف آفرینش شود.
البته تحریم لذت‌های حرام به معنای جلوگیری از افراط در لذت‌جویی دنیوی است، چرا که هرگونه افراط و تفریط در این زمینه می‌تواند انسان را از مسیر کمالی دور سازد. از این‌رو خداوند در آیاتی از جمله ۲۴ سوره نساء، لذت جنسی را در چارچوب مشروع مجاز می‌داند؛ زیرا لذت جنسی در انسان طغیانی‌ترین لذت‌ها و شهوات است. به این معنا که لذت جنسی به‌گونه‌ای است که راه افراط را جلوی بشر می‌گشاید، از این‌رو لازم است تا آن را با راه‌های مشروع محدود سازد و اجازه طغیان ندهد. این راه‌های مشروع شامل بهره‌مندی از زن دائم، زن موقت و کنیزکان است؛ چرا که بسیاری از مردان در حوزه لذت‌های جنسی نمی‌توانند خود را حفظ کنند، بنابراین دایره بزرگ‌تری برای آنان در نظر گرفته شده تا بتوانند در چارچوب شریعت و قانون به این لذت دست یابند و به این خواهش غریزی و طبیعی خود پاسخ دهند.
در لذات جنسی، همانند دیگر لذت‌ها تنها جسم نیست که بهره‌مند می‌شود بلکه روان آدمی نیز لذت می‌برد. از این رو لذتی است که مورد توجه بیشتر انسان‌هاست و باید به اشکال گوناگون مشروع به آن پاسخ مطلوب و مناسب داده شود.(نساء، آیه ۲۴)
از نظر قرآن لذت زمانی لذت حیوانی می‌شود که انسان هدف و مقصد از آن را نشناسد و بدان سمت حرکت نکند. اینکه خداوند کام‌جویی و لذت‌خواهی کافران را حیوانی برمی‌شمارد از آن‌روست که آنان لذت دنیوی را به عنوان هدف و مقصد برگزیده و از ابزاری بودن آن نسبت به کمال‌جویی غافل شده‌اند.(محمد‌، آیه ۱۲) اگر انسانی چون کافران به لذت‌جویی بپردازد‌، خود را از حقیقت کمال بازداشته است و در جست‌وجوی آن نمی‌رود‌، لذا چنین افرادی در آخرت در کمال ذلت و پستی قرار می‌گیرند‌، زيرا نتوانسته‌اند از ابزارهای کمال‌جوبی بهره‌مند شوند و اعضا و جسم و روان خویش را به کمال برسانند.(احقاف، آیه ۲۰)
به هر حال اسلام هرگز با تحریم لذت‌ها موافق نبوده بلکه حتی لذت‌های مشروع و حلال را به عنوان مهم‌ترین عامل حرکتی معرفی کرده است.
لذت‌های برتر اخروی
اگر کسی با اعتدال و عدالت از لذت‌ها و خوشی‌های دنیوی بهره‌مند شود، در مسیر کمالی گام برمی‌دارد و اجازه می‌دهد تا هر یک از اعضا چون گوش و چشم و مانند آن از لذت بهره‌مند شوند و به کمال خود گرایش یابند در این حالت است که انسان به سوی کارهایی گرایش می‌یابد که هر عضوی را به لذت کمالی می‌رساند.
از نظر قرآن لذت‌های کامل و برتر را باید در آخرت جست؛ زیرا در آنجا هر عضوی به لذتي كامل و مانا و پایا و تمام دست می‌یابد، به‌گونه‌ای که دیگر پایانی برای لذت‌های آن نیست و لذت‌، از هرگونه نقصی مبرا و پاک است.
خداوند در آیه ۱۱ سوره جمعه و ۱۴ سوره آل‌عمران لذت‌های دنیوی را نسبت به لذت‌های اخروی بسیار ناچیز و اندک می‌شمارد و به انسان‌ها پیشنهاد می‌دهد که به جای اینکه همت خویش را صرف لذت‌های دنیوی بکنند که از نقص و ناپایداری رنج می‌برد، به سوی لذت‌های کامل و تمام و پایدار اخروی بروند.
در آیه ۱۱ سوره جمعه مسلمانان را به دلیل ترک نماز جمعه و سرگرم شدن به لذت‌های دنیوی سرزنش می‌کند و می‌فرماید که لذت‌های دنیوی نباید مانع رسیدن به لذت‌های اخروی باشد. به این معنا که انسان باید از لذت‌های دنیوی بهره‌مند شود ولی نباید در آن‌، چنان غرق شود که وی را از لذت‌های اخروی و ابزارهای دستیابی به آن محروم کند. از این‌رو به مسلمانان پیشنهاد می‌دهد پس از نماز جمعه و بهره‌مندی از ابزارهای تکاملی برای رسیدن به لذت‌های پایدار و کامل اخروی‌، به سوی لذت‌های دنیوی بروند و به تجارت و سرگرمی‌های آن مشغول شوند و از آن لذت ببرند.
بنابراین، ایجاد اعتدال و تعادل امری است که در این آیه و آیات دیگر مورد توجه است. کسانی که بخواهند به لذت‌های پایدار دست یابند باید ضمن بهره‌مندی از لذت‌های دنیوی و نگه داشتن حدود مشروعیت، اعتدال و تعادل‌، در مسیر لذت‌های اخروی پایدار گام بردارند و هیچ‌یک از این دو لذت دنیوی و اخروی مانع از دیگری نشود. این همان چیزی است که از آن به بهره‌مندی از حسنه دنیوی و حسنه اخروی تعبیر شده است.
به سخن دیگر، نفی لذت دنیوی برای دستیابی به لذت اخروی جایز نیست، چنان‌که نفی لذت اخروی به انگیزه دستیابی به لذت دنیوی روا نمی‌باشد‌، بلکه انسان عاقل کسی است که از هریک به درستی بهره‌مند می‌شود و یکی را مانع از دیگری نمی‌داند.