جوانه زدن نسل جدید مقاومت از میان ویرانههای غزه (نگاه)
سید محمد امینآبادی
بیش از 2 ماه از جنگ غزه میگذرد؛ جنگی که در آن رژیم صهیونیستی جنایتی نمانده که نکرده باشد؛ بسیاری از رسانهها و خبرگزاریهای بینالمللی در توصیف این جنایتها واژه کم آوردهاند. مقامات فلسطینی میگویند شمار شهدا از مرز 16 هزار تن عبور کرده است که بیش از 6 هزار تن از آنها کودک هستند. رژیم اسرائیل پس از پایان آتش بس دست کم 77 مورد جنایت و کشتار علیه فلسطینیها مرتکب شده که در نتیجه آن دست کم 1240 تن شهید شدهاند. همچنین اعلام شده است در بین شهدا 205 نفر از اعضای کادر پزشکی، ۲۵ نفر از کادر نیروهای امدادی و 80 خبرنگار نیز وجود دارد. شمار مجروحان نیز به بیش از 42 هزار نفر رسیده و ۷۰۰۰ نفر نیز مفقود و زیر آوار هستند که آنها را نیز باید جزو شهدا حساب آورد. کارشناسان حقوق بینالملل تقریباً متفقالقولند که رژیم اسرائیل در غزه مرتکب نسل کشی و جنایت علیه بشریت شده است.
در این میان پرسشی که مطرح میشود این است که رژیم صهیونیستی با چه هدفی این جنایتها را مرتکب میشود، کارشناسان بر این باورند که اسرائیل با قتل عام گسترده غیرنظامیان، بمباران مدارس، مساجد و بیمارستانها، تخریب و نابودی گسترده زیرساختها و برجهای مسکونی، تشدید محاصره و قطع آب و برق غزه به دنبال احیای موازنه وحشت در غزه است تا بدین وسیله گروههای حماس و جهاد اسلامی را تحت فشار روانی این وحشیگری قرار داده و چراغ مقاومت فلسطین در غزه را خاموش کند و بدین ترتیب بار دیگر بازدارندگی را برای خود به ارمغان بیاورد. برخی نیز با تکیه بر اظهارات مقامات رسمی رژیم صهیونیستی میگویند هدف از جنگ کنونی غزه نابودی کامل مقاومت در نوار غزه است. درباره هدف اول باید گفت راهبرد موازنه وحشت در سالهای گذشته نیز علیه ملت فلسطین و در باریکه غزه به کار گرفته شده و شکست خورده و بازدارندگی برای رژیم اسرائیل به ارمغان نیاورده است. اسرائیل در جنگهای قبلی نیز کشتار گسترده فلسطینیها را در دستور کار خود قرار داده بود اما این کشتارها نه تنها ترس و وحشتی در دل فلسطینیها ایجاد نکرد بلکه نسل جدید و بیباکی از جوانان فلسطینی با پیوستن به گروههای مقاومت در غزه حماسه «طوفانالاقصی» را رقم زدند.
اما درباره هدف دوم اسرائیل که نابودی حماس و جهاد اسلامی در باریکه غزه است باید گفت تناسبی بین هدف سیاسی(نابودی مقاومت)، روش(کشتار وحشیانه) و ابزار (قدرت نظامی) وجود ندارد یعنی با این روش و ابزار اسرائیل هرگز به هدف سیاسی خود در این جنگ نخواهد رسید. «کارل فون کلاوزِویتس» از برجستهترین استراتژیستهای نظامی قرن 19 جهان در کتاب بسیار مهم و تاثیرگذار خود«در باب ماهیت جنگ» مینویسد: «جنگ نباید به عنوان یک متغیر مستقل مورد توجه قرار گیرد، بلکه همواره باید به عنوان یک ابزار سیاسی هم مورد مطالعه واقع شود.» وی بر این باور بود که جنگ ابزاری برای دستیابی به یک هدف مشخص و معین سیاسی است و بدون دستیابی به این هدف سیاسی، جنگها مغلوبه خواهند شد. این استراتژیست آلمانی معتقد بود در جنگ بین هدف، وسیله و روش دستیابی به اهداف باید تناسب وجود داشته باشد و در غیر این صورت جنگ به فرجام خود که همان دستیابی به اهداف سیاسی مشخص است نخواهد رسید.
مسئلهای که « کلاوزِویتس» به آن اشاره میکند تبدیل به معمایی لاینحل برای رژیم صهیونیستی در جنگ کنونی شده است. رژیم اسرائیل هدفی غیر قابل دسترسی در جنگ برای خود انتخاب کرده و ابزار و روش به کار گرفته شده در آن نیز نتایج معکوسی را به دنبال داشته است. اسرائیل در این جنگ نه تنها نتوانست چراغ مقاومت در غزه را خاموش کند بلکه ناامنی گستردهای را نیز برای صهیونیستهای ساکن اراضی اشغالی به ارمغان آورد. از سوی دیگر اسرائیل در حملات وحشیانه به غزه افکار عمومی جهانی را نیز به شدت بر ضد خود بسیج کرد که تا پیش از این سابقه نداشته است.. بر اساس گزارش منابع مطالعاتی صهیونیستی که پایشی از افکار عمومی جهانی در جنگ غزه انجام دادهاند اکثریت قاطع افکار عمومی جهان در این جنگ با مقاومت فلسطین همراهی کرده و جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند« جان مرشایمر» نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل و استاد دانشگاه شیکاگو هم با اشاره به این پایش مهم میگوید:«جنگ نتایج معکوسی برای اسرائیل به دنبال داشته است 95 درصد از افکار عمومی جهان در این جنگ با فلسطین همراهی کردهاند و این نشان میدهد که افکار عمومی جهان بر ضد اسرائیل شدهاند.»
نتایج معکوس جنگ تنها به بعد شناختی و از دست دادن افکار عمومی جهان ختم نمیشود. با طولانی شدن جنگ اقتصاد رژیم صهیونیستی نیز متحمل خسارات جبران ناپذیری شده است. به گواهی بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران جنگ کنونی نه تنها هیمنه نظامی اسرائیل را از بین برد بلکه اقتصاد این رژیم را نیز نابود کرد. در یک چشمانداز کلی میتوان تبعات ویرانگر جنگ بر اقتصاد رژیم صهیونیستی را شامل این موارد دانست؛ کاهش ارزش پول، توقف ورود گردشگران خارجی به سرزمینهایاشغالی و کاهش درآمد توریسم و گردشگری، خسارت به بخش کشاورزی به دلیل توقف عملیات کشاورزی در مناطق جنگی، اختلال در عملیات نفتی، گازی و پالایشگاه رژیم صهیونیستی، توقف صادرات و واردات از طریق بنادر رژیم صهیونیستی، توقف پروژههای عمرانی بزرگ همچون شهرکسازی، کمبود بودجه ناشی از استقراض برای مصارف جنگی، کاهش نیروی کار به دلیل ترک شغل 300 هزار نظامی ذخیره، سقوط بورس رژیم صهیونیستی، کاهش امنیت غذایی، کاهش سرمایهگذاری خارجی، کمبود و نایابی کالاهای اساسی و کاهش شدید نرخ بهرهوری در بخشهای دولتی رژیم صهیونیستی. اخیراً شبکه 13 رژیم صهیونیستی گزارش داد که هزینه روزانه حمله ارتش اشغالگران به غزه 200 میلیون شِکِل (معادل ۵۵ میلیون دلار) بوده و این آمار، بدون احتساب خسارات اقتصادی روزانه تحمیل شده بر داخل سرزمینهای اشغالی است. بانک مرکزی رژیم صهیونیستی هم اعلام کرده است که هزینههای کلی تلآویو در این جنگ ۱۹۸ میلیارد شِکل یعنی معادل ۵۳ میلیارد دلار رسیده است.
این هزینههای کمرشکن اقتصادی در حالی است که هنوز رژیم صهیونیستی در جنگ زمینی به هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شده خود نرسیده است و برخی از مقامات رژیم صهیونیستی اذعان دارند که برای تحقق هدف سیاسی(نابودی مقاومت) حداقل چند ماه دیگر جنگ باید ادامه پیدا کند. طولانی شدن جنگ و تداوم کشتار وحشیانه مردم نه تنها جبهه جهانی علیه رژیم صهیونیستی را گستردهتر میکند بلکه اقتصاد این رژیم را نیز بیش از پیش به ورطه نابودی خواهد کشاند. از سوی دیگر خاموش کردن چراغ مقاومت در غزه با تکیه بر کشتار زنان و کودکان فلسطینی هرگز محقق نخواهد شد هر کودک فلسطینی که در این جنگ پدر و مادر یا بستگان خود را از دست میدهد و هر جوان فلسطینی که والدینش را از دست میدهد تبدیل به سربازان مقاومت در هفتهها، ماهها و سالهای آینده خواهند شد و پرچم مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی در فلسطین را با قوت و قدرت بلند خواهند کرد. به عبارت دیگر از دل ویرانههای کنونی غزه نسل جدیدی از نیروهای مقاومت رشد خواهند کرد که ضربات دردناکتری را طی سالهای آینده بر دشمن صهیونیستی خود تحمیل خواهند کرد. ضرباتی که شاید عملیات «طوفانالاقصی» در مقابل آن چندان هم بزرگ به نظر نرسد. گروههای مقاومت در نوار غزه نیروهای وارداتی از بیرون نیستند که به صرف یک عملیات گسترده هر چند وحشیانه بتوان آنها را نابود کرد. نیروهای مقاومت از ساکنان همین منطقه هستند و بسیاری از آنها در طول جنگهای قبلی والدین و عزیزان خود را در جنگ با رژیم صهیونیستی از دست دادهاند. کینه و نفرتی که به دنبال جنگ کنونی در جهان اسلام علیه رژیم صهیونیستی شکل گرفت و گسترش پیدا کرد اجازه نخواهد داد مقاومت در مقابل رژیم اسرائیل متوقف شود. برخی از اندیشکدههای غربی حتی هشدار دادهاند به دنبال جنگ کنونی، کشورهای اسلامی منطقه شاید شاهد بیداری دیگری از جنس تحولات سالهای 2010 و 2011 منطقه غرب آسیا باشند.