امر به فساد از جانب خداوند یا نهی از آن؟ (پرسش و پاسخ)
پرسش:
خدای متعال در قرآن کریم از یک سو در رابطه با ترک فساد و فحشا بندگان خود را نهی میکند، اما از طرف دیگر در برخی ازآیات دستور به فسق و فساد داده است، آیا این اختلاف تعارض و تناقض در قرآن کریم نیست؟
پاسخ:
آیات موهم تعارض
خدای متعال در قرآن کریم از یک سو مخاطبان خود را امر به فحشاء و منکر نمیکند، او میفرماید: «ان الله لایامر بالفحشاء» قطعا خدا به کار زشت فرمان نمیدهد. (اعراف-28) اما از طرف دیگر در آیه دیگری دستور به فسق داده و میفرماید: «اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها» چون بخواهیم شهری (و حکومتی) را هلاک کنیم، خوشگذران آنها را امر میکنیم تا در آن (جامعه) به فسق و انحراف (و فساد) بپردازند. (اسراء-16) آیا این اختلاف و مواضع گوناگون قرانی، موهم تعارض و تناقض در قرآن کریم نیست؟
پاسخ شبهه
1- آیاتی از قبیل: «و ما کنا مهلکی القری الا و اهلها ظالمون» و ما برای شهرها تا مردمشان ظالم نباشند، ویرانکننده نبودهایم. (قصص-59) و آیه دیگری که میفرماید: اگر سپاسگزاری کنید و ایمان بیاورید، خدا عذابتان نمیکند. (نسا-147) نشان میدهد که خدای متعال بیجهت و بدون ارتکاب فسق و فساد و ظلم و... قومی را هلاک نخواهد کرد. لذا در آیه مورد اشاره (اسراء-16) که از کلمه امر به فسق شده، منظور «امر مجازی» است. زیرا وقتی امری حقیقی خواهد بود که بگوید: «افسقوا» فسق بورزید، و چون چنین چیزی معقول و ممکن نیست، و با حکمت و عدالت الهی ناسازگار است، لذا امر به فسق الهی مجازی خواهد بود. اما وجه مجازیت آن این است که چون خداوند نعمت را بر مترفین بسیار فرستاده و وسیله پیروی شهوات را نیز برایشان فراهم نموده است، گویی که آنان ماموریت داشتهاند نعمتهای خدا را در این کار صرف کنند.
در واقع خداوند این نعمتها را به آنها ارزانی داشت، تا شکرگزاری کرده و ایمان بیاورند و نعمتهایشان را در راه خیر صرف کنند و احسان نیکی نسبت به ضعفا و محرومین داشته باشند. اما آنها فسق و فجور را مقدم داشتند، و چون گناهان فراوانی کردند، کلمه عذاب برای آنها استقرار یافت و نابودشان کرد.
2- وجه دیگری که علامه طباطبایی (ره) به آن معتقد است، آن میباشد که گویی در جمله «امرش کردم، پس نافرمانی کرد» به قرینه اینکه عصیان منافی با امر است، مامور به اطاعت بوده و تقدیر چنین است، من او را امر کردم، ولی او فسق ورزید، چون فسق همان عصیان و خروج از زیبندگی است، ضمن اینکه میتوان گفت: فعل امر نادر آیه شریفه در لازمه معنای خود استعمال شده، و معنای آن این است: «امر ما متوجه مترفین شد، و ایشان در آن فسق ورزیدند» (المیزان، ج 13، ص83)
3- عدهای نیز بر این باورند که در آیه 16 سوره اسراء تقدیم و تاخیر صورت گرفته، و تقدیرش چنین است: «واذا امرنا مترفی قریه اردنا ان نهلکها» و چون مترفین هر شهری را امر کنیم، و ایشان در امر ما فسق بورزند، اراده میکنیم که هلاکشان سازیم. گرچه علامه طباطبایی(ره) این نظر را نمیپذیرد. (المیزان، ج 13، ص 83 به نقل از آلوسی، صاحب تفسیر روح المعانی) بنابراین اگر بخواهیم تعبیر روشن از آیه ارائه کنیم، باید بگوییم منظور از این آیه شریفه آن است که: هنگامی که ما تصمیم بر هلاکت قومی بگیریم، نخست اوامر خود را برای مترفین و سردمداران آنها بیان میکنیم، پس هنگامی که آنها به مخالفت و خروج از اطاعت برخیزند و استحقاق مجازات پیدا کنند، ما آنها را به شدت درهم میکوبیم و هلاک میکنیم.
چرا امرشدگان تنها مترفین هستند؟
مترفین از ماده ترفه به معنی نعمت فراوان است یعنی متنعمین و ثروتمندان از خدا بیخبر، که در بسیاری از جوامع ناسالم مترفین، سردمداران اجتماع و دیگران، تابع و پیروان آنها هستند. به علاوه در این تعبیر اشاره به نکته دیگری نیز هست، و آن اینکه سرچشمه غالب مفاسد نیز ثروتمندان از خدا بیخبر یا مترفین هستند که در ناز و نعمت و هوا و هوس خود غرق هستند، و در صف اول مقابل پیامبران ایستاده و دعوت آنها را که به نفع عدل و داد و حمایت از مستضعفانی بوده، همیشه بر ضد خود میدیدند، به همین جهت از آنها به خصوص یاد شده است. چرا که ریشه اصلی فساد همین گروهند. بنابراین، آیات مذکور در طرح این شبهه هیچگونه تعارض یا تناقضی با یکدیگر ندارند.