kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۷۶۴۴
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۳
هفتمین سالگرد سفر ابدی سردار جنگ نرم، حاج حسن شایانفر

به نیت انقلاب مهدی موعود آدم تربیت می‌کرد

 
 
 
دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان 
با اینکه هفت سال از سفر ابدی او می‌گذرد ولی انگار داغ نبودنش برای یاران و همراهان و دوستانش و همه آنانی که از گنجینه اخلاق و رفتار و دانش او بهره‌ای بردند، کهنه شدنی نیست و هر سال گویی که اولین سال رحلتش است. 
حاج حسن را می‌گوییم، حاج حسن شایانفر که در طی عمر با برکتش، اساسی‌ترین مسائل و مشکلات فرهنگی این جامعه و انقلاب دغدغه‌اش بود و دادن آگاهی و بصیرت خصوصا به نسل امروز، مهم‌ترین همتش.
به همین دلیل «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» شکل گرفت که وقتی از آن سخن به میان می‌آمد و 60 جلد کتاب پژوهشی و تحقیقی دقیق و مستند تحت عنوان «نیمه پنهان» درباره انقلاب اسلامی و دشمنانش به‌عنوان محصولات مدیریت حاج حسن بر این دفتر ذکر می‌گردید‌، این‌گونه تصور می‌شد که مجموعه‌ای عریض و طویل با ساختمانی چندین طبقه در یکی از بهترین نقاط شهر تهران و با گروهی وسیع از نویسندگان و پژوهشگران جمع شده‌اند و بودجه‌ای کلان در اختیارشان قرار گرفته تا این مجموعه را به عرصه چاپ و نشر برسانند. آن‌گونه که برخی از مؤسسات و نهادهای فرهنگی و پژوهشی چنین هستند‌، اما حتی به لحاظ عددی کسری از این تعداد کتاب را نیز عرضه نکرده‌اند، حال از جنبه کیفی و محتوایی و سندیت که بماند!
اما وقتی مراجعین وارد آن دفتر می‌شدند و به‌جای آن دستک‌های عریض و طویل و پُرزرق و برق، در کمال شگفتی، تنها دو اتاق کوچک را مشاهده می‌کردند که از سر و رویش، کتاب و جزوه و مقاله بالا می‌رود و به اندازه کمتر از تعداد انگشتان یک دست، کارمند و محقق و پژوهشگر در آن مشغول هستند، در حیرت می‌ماندند که مگر می‌شود از چنین جای محدود و با این تعداد کم، آنچنان مجموعه کتاب‌های تحقیقی و مرجع بیرون بیاید که دشمنان را ‌هاج و واج کرده و دوستان را به گنجینه‌ای از اطلاعات و منابع تحقیقی برساند؟ 
نشانه شاگردانش در هر کرانه فرهنگ این سرزمین
اما حاج حسن دغدغه فرهنگ انقلاب را فقط با گفتن و نوشتن و منتشر کردن، دنبال نکرد بلکه به آموزش این مسیر پرداخت، یاد داد و با خون دل خوردن‌های بسیار، سعی داشت نسلی را تربیت کند تا خود با دارا بودن دغدغه انقلاب و فرهنگش در پاسخ گویی به آن مربی و آموزگار باشد. 
از همین روی دست‌پروردگان حاج حسن، مجموعه‌ای را تشکیل دادند که در هر گوشه و کناری از میادین فرهنگی و هنری و سیاسی این انقلاب می‌توان سراغی از آنان گرفت. از ارگان‌ها و سازمان‌ها و مؤسسات گرفته تا رسانه‌ها و مطبوعات و تا کتاب و ادبیات و هنر و سینما و تلویزیون و تا...
حاج حسن با صبر و حوصله، الفبای تحقیق و پژوهش و فرهنگ و اندیشه را به آنها می‌آموخت، کتاب‌ها و اسناد در اختیارشان می‌گذارد، افراد متخصص و زبده و معتبر برای مشورت معرفی می‌کرد که هر یک در حیطه خود استاد بودند‌، اگرچه بعضا در گوشه‌های عزلت و گمنامی‌، اما وجب به وجب تاریخ و فرهنگ و هنر این سرزمین که دیگران پنهان ساخته بودند را می‌کاویدند تا راهگشای نسل امروز و فردای این سرزمین باشند.
از همین روی در موارد متعدد برای ساخت مجموعه‌های مستند تاریخی‌، به حاج حسن مراجعه می‌کردند‌، چرا که حاجی همه دانش و ظرفیت‌های علمی و عملی خود را در طَبَق اخلاص گذارده بود و از هیچ کمکی دریغ نمی‌کرد. منبع معرفی می‌کرد‌، راهنمایی می‌نمود‌، با کارشناسان و اساتید مختلف تماس می‌گرفت و از آنها می‌خواست که به میدان بیایند و... 
بعد از آن بیماری سخت و مشکوک زمستان 1389 که با وضعیتی عجیب و غریب جسمی درICU بود، تعریف می‌کرد در آن روزهای سخت چه تعداد از همان دوستان و اساتید مشهور و گمنام به دیدنش آمدند که پس از بهبودی موقتی حاج حسن و البته بعضا زودتر از او دعوت حق را لبیک گفتند. 
با نارفیقان مرزبندی داشت
با خیلی‌ها، از دوست و رفیق و همچنین نارفیقان ارتباط داشت و خیلی‌ها او را می‌شناختند و به بهانه‌های مختلف تماس می‌گرفتند‌، به دیدارش می‌آمدند و با او مشورت می‌کردند. یک جوری سنگ صبور همه بود‌، اما با نارفیق و دشمن مرزبندی داشت. 
در روزهای پایانی آخرین بستری‌اش می‌گفت یکی از فتنه‌گران که زمانی با ایشان همکار بود‌، از طریق فردی پیغام فرستاد و برایش آرزوی سلامتی کرد‌، اما حاج حسن پاسخ داد که: 
«نمی‌شود تو هم آرزوی سلامتی برای دشمنان اسلام و انقلاب بکنی و با ایشان حشر و نشر داشته باشی و هم برای من پیام سلامتی بدهی» 
و همان‌جا آن پیغام را به خودش بازگرداند.
اما علی‌رغم همه اینها، حاج حسن شایانفر در گمنامی زیست و تحقیق کرد و نوشت و گفت و به آدم‌ها یاد داد و آنها را به یکدیگر وصل کرد. دریایی از اطلاعات و معلومات بود‌، ولی وقتی برایش از همان مطالب صحبت می‌کردی‌، به‌گونه‌ای گوش فرا می‌داد که فکر می‌کردی هیچ نمی‌داند و بعد که خرده مطالبت را با انبوهی از اسناد و مدارک و شواهد و اطلاعات ریز و درشت کامل می‌کرد‌، تازه متوجه می‌شدی آنچه می‌دانستی‌، فقط ریگی از اقیانوسی بوده است! 
مجموعه‌ای از دریای معلومات و دانش او
مجموعه 60 جلدی «نیمه پنهان»‌، بخشی از همین دریای معلومات و اطلاعات حاج حسن بود که بدون نام و نشان و بعضا تحت عنوان اسامی دیگر منتشر شد. مجموعه‌ای که ضمن ارائه روایت تازه و نو از تاریخ معاصر‌، به افشای واقعیات و حقایق افراد و جریاناتی پرداخت که اگرچه وابسته به بیگانه بوده و از آبشخور محافل معلوم‌الحال خارجی تغذیه می‌شدند ولی با چهره‌ای ظاهرالصلاح و البته با تسامح و تساهل برخی متولیان و مسئولان‌، در تبلیغات دولتی و غیر‌دولتی به بت‌هایی فرهنگی بدل گردیدند‌، آن گونه که گویی حق بزرگی بر گردن فرهنگ و هنر این مرز و بوم دارند! 
و حاج حسن با کتاب‌هایش و با سخنرانی‌هایش و با مصاحبه‌هایش، بساط همین افراد و جریانات وابسته را به هم می‌ریخت. جریاناتی که یک تاریخ مصیبت و خودباختگی و هویت‌زدایی به این ملت و سرزمین تحمیل کرده‌اند.
در سال آخر و 5-6 ماهی پیش از رحلتش‌، وقتی در مصاحبه‌ای مفصل با یکی از خبرگزاری‌های داخلی‌، برای اولین بار با نام و اسم و رسم خود‌، براساس برخی از اسناد و نوشته‌ها به افشاگری رسانه‌ای علیه همین افراد و جریان‌ها پرداخت‌، برخی ضدانقلابیون فراری و البته رفقای داخلی آنها به غلیان درآمدند که از همه مضحک‌تر‌، اظهارنظر مغلوط و دست و پا شکسته و عصبی یکی از آنها در «بی بی‌سی» بود که فقط توانست بگوید «همه این حرف‌ها دروغ است!» و طرفه آنکه معلوم نکرد کدام قسمت حرف‌ها و چرا و راستش چیست؟!
با سند و مدرک معتبر سخن می‌گفت
حاج حسن، برای تک تک مطالب تلاش می‌کرد تا اسناد و مدارک متقن و معتبر به دست آورده و در نوشته‌هایش ذکر کند. وقتی یک سند جدید موثق می‌یافت‌، خوشحالی‌اش را نمی‌توانست پنهان کند که شاید با آن سند بتواند ماهیت فرد یا جریانی از دشمنان و معاندان اسلام و انقلاب را افشاء کند و عده‌ای یا نسلی را نسبت به آن آگاه سازد. 
بارها برای ذکر منابع و ماخذ نوشته‌ها در پانویس‌ها‌، تذکر می‌داد که منابع را دقیق و جامع معرفی کنید تا نه فقط در صحت مطالب‌، شبهه‌ای به وجود نیاید‌، بلکه محققین و پژوهشگران نیز بتوانند برای آگاهی و علم بیشتر به سهولت‌، منبع مطلب را یافته و احیانا به مطالب جدید و تازه‌ای بپردازند. چنان‌که چندین برابر مجموعه‌ای که تا امروز منتشر شده‌، مطلب و نوشته و سند و حتی کتاب‌های آماده داشت ولی به دلیل برخی کاستی‌های اسنادی‌، از انتشار آنها خودداری ‌کرد.
شاید اغراق نباشد ادعا شود مجموعه‌ای که با همه کاستی‌ها و کمبودها و علی رغم در دسترس نبودن بسیاری اسناد به‌عنوان «نیمه پنهان» به چاپ رسید‌، یکی از معتبرترین و ماندگارترین منابع تاریخی مکتوب به شمار می‌آید که می‌تواند منبع مستندی برای پژوهش نسل امروز و آینده در زمینه‌های مختلف تاریخی باشد.
درگیر نام و عنوان نبود
در مقابل آنان که درگیر نام و اسم و عنوان هستند اما حاج حسن، ده‌ها کتاب و اثر علمی و دقیق و وزین در زمینه تاریخ ایران و انقلاب داشت‌، بدون آنکه نام و عنوانی از خود برآن بگذارد. صدها نفر را راهنمایی کرد و دستشان را گرفت و پا به پا تا دشت‌های وسیع آگاهی و بصیرت برد‌، بی‌آنکه نشانی از خویش برجای بگذارد.
حاج حسن تا اواخر حیات پربرکتش و حتی در آخرین دیدارها و تماس‌های تلفنی‌، ابراز نگرانی می‌کرد که خیلی ناگفته‌ها باقی مانده که نسل امروز باید بداند. در حالی که بسیاری از روایات تاریخی و غیرتاریخی از رسانه‌های بیگانه و برخی رسانه‌های داخلی، مملو از تحریف و دروغ و فریب پخش می‌شود‌، وظیفه و تکلیف می‌دانست که حقایق را براساس اسناد معتبر و شواهد متقن نوشته و چاپ و انتشار دهیم. 
می‌گفت باید صفحات پاورقی کیهان را به انتشار اسناد اختصاص دهیم و حتی بدون شرح آنها را به چاپ برسانیم تا همگان از ماهیت بسیاری از افراد و حرکت‌ها و مسائل روز اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آگاه شوند.  همه توصیه‌اش این بود که نگذارید این چراغ خاموش شود.
از امیرکبیر نقل شده که «... اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید»
و حاج حسن آدم تربیت می‌کرد ولی نه با نیت صد ساله و دویست ساله و هزار ساله بلکه با نیت تا ظهور حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آدم تربیت می‌کرد. 
صدها و هزاران مقاله، مطلب، سخنرانی و مصاحبه که در قالب کتاب‌ها و نشریات و محصولات رسانه‌ای خودش و شاگردانش، عرصه فرهنگ و هنر این سرزمین را آبیاری کرده و می‌کند، همه و همه یادگارهای حاج حسن است که همچنان آدم تربیت می‌کند.
هنوز انگار حاج حسن از درون قاب تصاویرش با ما حرف می‌زند. او در عرش و در جوار رحمت الهی ما را در این پایین نظاره می‌کند که با یادگارها و میراثش چه می‌کنیم.