kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۶۳۳۸
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۹
در گفت‌وگو با گروهی از هنرمندان مطرح شد

لزوم روشنگری آشوب‌های 1401 به زبـان هنــر

 

تصویر روز-
سال گذشته در چنین روزهایی، دولت‌های متخاصم با ایران، رسانه‌های معاند فارسی و غیرفارسی‌زبان و گروه‌ها و جریان‌های برانداز، تمام توان و جان خود را به میدان آوردند تا کشورمان را در ورطه آشوب و اغتشاش غرق کنند. یک سال از آن روزها گذشته است. اما این رویداد و جنبه‌های مختلف آن، مانند هر حادثه سیاسی و اجتماعی دیگری می‌تواند موضوع خلق آثار هنری در قالب‌های مختلف قرار بگیرد. به همین بهانه، نظر تعدادی از هنرمندان پیرامون نسبت هنر و هنرمندان با آشوب‌های پاییز سال 1401 را جویا شدیم.
نیاز به عرصه‌سازی برای خلق آثار
در حوزه آشوب‌ها
سهیل سلیمی، نویسنده، فیلم‌ساز، متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی و مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران به خبرنگار کیهان گفت: وظیفه هنرمند و هنر خصوصا در حوزه هنرهای تصویری این است که بتوانند عرصه‌سازی کنند. یعنی باید بتوانند عرصه‌ای را آماده کنند که وقتی مخاطب وارد آن عرصه شد براساس آنچه در ناخودآگاهش توسط هنرمند ایجاد شده اقدام کند. نهادهای فرهنگی ما هم ابتدا باید همین نکته را از حیث اقدام متوجه باشند. چون صحبت در این‌باره زیاد صورت می‌گیرد، اما به فعل تبدیل کردن صحبت‌ها نیازمند این توان است که چگونه ما مطالب علمی را به مطالب حسی تبدیل کنیم. متأسفانه در این حوزه اقداماتی که انجام می‌شود بسیار ضعیف و دور از نیاز جامعه است. به همین خاطر هم گاهی می‌بینیم کلیپ‌هایی که برخی جوانان با گوشی‌های خودشان می‌سازند تأثیرش بیشتر از فعالیت‌های فرهنگی کلان است. چون در فعالیت‌های کلان، شناخت لازم وجود ندارد و همچنان بر استفاده از آدم‌هایی امتحان پس داده اصرار وجود دارد. وقتی هم می‌گوییم شما به‌عنوان سفارش‌دهنده و تهیه‌کننده چرا از امثال چنین افرادی استفاده می‌کنید، این پاسخ را می‌شنویم که چرا شما می‌خواهید همه را دفع کنید! اینکه دوستان، موضوع جذب و دفع را بد فهمیده‌اند، غم‌انگیز است و چون بد فهمیده‌اند هم نمی‌توانند اقدام مناسبی داشته باشند. برای اینکه آثاری تولید شود که بتوانند شرایط موجود را برای مخاطب ارائه و تبیین کنند، ابتدا باید عرصه‌‌‌سازی شود. مهم‌ترین عرصه‌‌سازی که باید اتفاق بیفتد عرصه‌‌سازی برای خود موضوع است. یعنی موضوع اغتشاشات 1401 باید به یک موضوع مهم و جدی تبدیل شود و تعداد زیادی اثر فرهنگی در این زمینه تولید شود. به‌طور مثال، باید فیلم‌های اجتماعی، اکشن و طنز درباره این موضوع ساخته شود تا عرصه‌اش ایجاد شود. وقتی عرصه فراهم شود و غبار فتنه کنار رفت باید سراغ تبیین رفت یعنی آثاری ساخته شود که تبیین‌کننده شرایط باشد تا مخاطب بتواند در اتفاقات بعدی با یک سواد رسانه‌ای که از طریق این دست آثار به دست آورده با اتفاقاتی این‌گونه مقابله کند تا به راحتی بازی نخورد و به‌سادگی وارد زمین بازی و طراحی دشمن نشود.
وی همچنین پیشنهاد داد: یشنهاد من برای این حوزه ایجاد یک نهاد فرهنگی جدید است که من عنوانش را «نهاد پایش استراتژیک فرهنگ» گذاشته‌ام. تفاوت آن نهاد با دیگر نهادهای فرهنگی در ایران این است که هر مفهومی وقتی در این نهاد وارد می‌شود اعم از مکتوبات، محصولات صوتی و تصویری و فضای مجازی با همه گستره‌اش و هر آنچه در کشور ما در حال فرهنگ‌‌سازی است، توسط این نهاد، پایش استراتژیک شود. پایش استراتژیک به این معنی است که ما ببینیم هر گزاره و مؤلفه‌ای که امروز در هر حوزه‌ای وجود دارد و فعالیت می‌کند چه تأثیری بر چیستی، چرایی و چگونگی فرهنگ ما می‌گذارد. به‌طور مثال، در امر ممیزی محصولات فرهنگی، فقط مؤلفه‌های اخلاقی و برخی مؤلفه‌های دم‌دستی اجتماعی وجود دارد که ممیزی می‌شود. مثل تبلیغاتی که در آن صورت آرایش شده یک خانم در تبلیغ را کمرنگ می‌کنند، اما کسی به خود آن تبلیغ که چه تأثیر مخربی بر جامعه می‌گذارد ندارد. یعنی نگاه استراتژیک به موضوع ندارند. نهاد پایش استراتژیک فرهنگی، اولاً این آسیب را برطرف می‌کند چون با هر مفهوم و مؤلفه فرهنگی به شکل کاملاً استراتژیک برخورد می‌کند و در آن، آسیب‌هایی که به‌خاطر ساختارها ممکن است به وجود بیاید پایش می‌شود. و بعد از پایش، راه علاج را طراحی می‌کند و در نهایت نیز یک راهکار ارائه می‌دهد. این نهاد باید دارای ساختاری باشد که بتواند هم پایش کند و هم بتواند قبل از هر اتفاقی در حوزه فرهنگی آن را از ممیزی‌های خودش عبور دهد. یعنی یک سریال قبل از ساخت باید از نظر مؤلفه‌های استراتژیک بررسی شود که در آینده چه آسیبی بر چیستی، چرایی و چگونگی فرهنگ ما خواهد داشت و چه مؤلفه‌های قدرتی در آن وجود دارد و در صورت وجود مؤلفه‌های قدرت، این مؤلفه‌ها چگونه می‌توانند برجسته‌تر باشند. این‌طوری ما می‌توانیم حتی مسائلی مثل تبلیغات فیلم‌ها که همیشه سر آن بین صداوسیما و وزارت ارشاد بحث هست را حل کنیم. نهاد پایش استراتژیک فرهنگ، همه نهادها را پایش می‌کند. یعنی هم نهادهای آموزشی مثل آموزش‌وپرورش و آموزش عالی و هم نهادهای فرهنگی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما و حوزه هنری و... هم اینکه می‌توان از پایش اینها به تولید محصول رسید که در قالب این نگاه استراتژیک به تعالی برسد. چرا در سینمای ما این همه فیلم ضدخانواده تولید شده، در حالی که همه از ممیزی عبور کرده‌اند. چون افرادی که در این شوراها حضور دارند استراتژیست نیستند و فقط کارشناسانی معمولی هستند و هیچ‌کدام با دیدگاه استراتژیک به آثار نگاه نمی‌کنند و اسیر همان نگاه‌های کهنه هستند.
افشای چهره معاندان در هنر
یک هنرمند عرصه کارتون و کاریکاتور معتقد است که دوره مماشات گذشته است و هنرمندان باید چهره خبیث معاندان را برملا کنند.
سیدمسعود شجاعی طباطبایی، هنرمند عرصه کارتون و کاریکاتور در گفت‌وگو با خبرنگار کیهان درباره مسئولیت هنرمندان در قبال جنگ ترکیبی و فتنه علیه کشورمان، گفت: نکته جالبی که وجود دارد این است که به ‌جایی که ما در مقابل خساراتی که وارد شده مطالبه‌گر باشیم، کسانی که خواسته یا ناخواسته به دام دشمن افتادند این مطالبه را دارند. این یک طنز سیاه است. بنابراین فکر می‌کنم دوره مماشات گذشته است و هنرمندان باید چهره خبیث افرادی که عنادشان آشکار است برملا شود.
وی افزود: شما ببینید در تجمعاتی که طی سال گذشته خارج از کشور علیه نظام اسلامی برگزار شد، گروهک‌های تروریستی مثل کومله، منافقین و... نزدیک 16 پرچم برافراشته بودند و همه آنها هم با یکدیگر دعوا داشتند. این اتفاقات نشان داد که چه سودای سخیفی دارند و این 16 پرچم نشان می‌دهد که ایران بزرگ و مستقل را می‌خواهند از بین ببرند. به همین دلیل باید با تمام قوا در دهن این جریان زد و این مطالبه به حقی است.
شجاعی طباطبایی ادامه داد: به‌عنوان یک هنرمند از معدود مردمی که ناخواسته وارد این فضا شده‌اند می‌خواهیم که هوشیار باشند که دچار چه فریب و نیرنگ بزرگی شده‌اند و گول آنها را نخورند. کومله از ابتدای انقلاب جنایات وحشتناکی را مرتکب شد و مثلا با موزائیک سر فرزندان این مرز و بوم را می‌بریدند! دقیقا مثل داعش. خود داعش هم در این اتفاقات سهیم بود. یعنی کل جهان کفر با هم در این ظلم شریک هستند.
وی تصریح کرد: همه هنرمندانی که عاشق این مرز و بوم هستند و خود را مدیون امام و انقلاب می‌دانند تمام توان خود را باید به‌کار بگیرند تا با زبان هنر، ماهیت این تحرکات را افشا کنند تا آنهائی که به اشتباه فریب خوردند نسبت به عمق حقایق پی ببرند.
جهاد تبیین در عرصه هنر
حمید بهمنی، نویسنده و کارگردان سینما هم در گفت‌وگو با کیهان اظهار داشت: بهترین کاری که باید سرلوحه عمل نهادهای فرهنگی و هنرمندان متعهد ما قرار بگیرد، «جهاد تبیین» است که از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد. در هر بخش از حوادث مربوط به فتنه 1401 وارد شویم، دنیایی از داستان و موضوعات و مفاهیم بکر و جالب وجود دارد که می‌تواند سوژه خلق اثر هنری باشد. اگر فیلمسازان و نهادهای مسئول در زمینه تولید اثر هنری، مسیری را در پیش بگیرند که در جهت جهاد تبیین باشند، قطعا پادزهر خوبی به جامعه تزریق خواهند کرد و باعث خواهد شد تا از فرهنگ و هنر ما هم محافظت شود. اما متأسفانه غیر از چند فیلم مانند «قلاده‌های طلا» و تعداد اندکی سریال و فیلم کوتاه و مستند، ما کار قابل‌توجهی در جهت پرداختن و تبیین فتنه ندیده‌ایم، اما تعداد بی‌شماری فیلم سیاه علیه نظام، یا فیلم‌های ضد زن، ضد مرد، ضد خانواده و... داشته‌ایم! این چه بودجه‌ای است که به راحتی علیه نظام هزینه می‌شود، اما برای تبیین درباره فتنه هزینه نمی‌شود؟ این وظیفه نهادهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان اوج، حوزه هنری و... است که براساس فرمایشات رهبر انقلاب برنامه‌ریزی و سیاستگذاری کنند.
اینکه برخی افراد در حمایت از فتنه جشنواره فجر سال قبل را تحریم کردند را باید به فال نیک گرفت. این یک موقعیت مناسبی است تا سلبریتی پررویی که توسط همین نظام مطرح و برجسته شده است و الان دنبال چنگ انداختن به چهره نظام است، همان بهتر که حاضر نشود. این خیلی خوب است که مدیران سینمایی چنین افرادی را دست‌کم بگیرند تا شر آنها از سینما و هنر ما کم شود. بعضی از این افراد، مانند حمید فرخ‌نژاد، خودشان، خودشان را نابود کردند. اما افرادی مانند او هنوز در کشور باقی مانده‌اند و حاکمیت باید با صراحت با ایشان برخورد کند. طی 40 سال اخیر، لطماتی که این‌گونه افراد به فرهنگ و هنر کشورمان زدند قابل مقایسه با آسیب‌هایی است که طی هشت سال جنگ تحمیلی به کشورمان وارد کردند. البته هرکس توبه کند، آغوش نظام هم به روی او باز است، اما به تعبیر شهید حاج قاسم سلیمانی، نظام جمهوری اسلامی حرم است؛ ده‌ها هزار شهید و جانباز خودشان را فدای این نظام کردند و... باید به این حرم احترام گذاشته شود.
سوژه‌هایی برای خلق اثر درباره فتنه
میرمحتاج علوی، نویسنده و سینماگر جوان شهرستانی هم طی یادداشتی نظرش را درباره مسئولیت هنرمندان در قبال آشوب‌های سال 1401 این‌گونه بیان کرد: پرداختن به آشوب‌های پاییز سال 1401 یکی از مهم‌ترین وظایف هنرمندانی است که علاوه‌بر تخصص تعهد هم دارند. هنرمندانی که با آثارشان روایتگر تاریخ معاصر هستند. شاید این حرف‌ها کمی تکراری به نظر آید. اما چه می‌شود که بعد از هر آشوب و فتنه ما مجبور می‌شویم این حرف‌ها را تکرار کنیم؟ مگر غیر از این است که هنرمندان این مرز و بوم، همیشه مدعی این هستند که واقعیت زندگی مردم را به نمایش می‌گذارند؟ حالا بیایند و عاملان اصلی آتش زدن مغازه‌ها را نشان دهند. مردمی که صبح تا شب در حال جان کندن هستند تا اجاره بهای خانه و مغازه‌شان را بدهند چه می‌شود که چند روز به‌خاطر اغتشاگران قلدرمآب‌، مجبور به تعطیلی مغازه‌شان می‌شوند. یا همسر و فرزند پلیسی را نشان دهند که در این اتفاقات با بی‌رحمی و قساوت تمام به شهادت می‌رسد. مگر کم بود تعداد کسانی که در این حوادث، توسط آشوبگران به آتش کشیده شدند؟
علاوه ‌بر اینها یکی از مهم‌ترین روایت‌ها می‌تواند پرداختن به امر کشته‌سازی‌های صوری توسط شبکه‌های معاند باشد. هنرمندانی که بارها و بارها ادعای آیینه‌ جامعه بودن‌شان گوش فلک را کر می‌کند حالا درست زمانی که به حقیقتی از جنس ملعبه قرار دادن زن و پوشش او می‌رسند،‌ شأن خود را اجل از سیاسی بودن می‌دانند؟ همان کسی که تا دیروز در تمام مسائل خود را مفسر و صاحب‌نظر می‌دانست در حوادثی از این دست که قرار است با بیان واقعیت مشت دشمن تجزیه‌طلب و آمریکایی را باز کند، از سیاسی بودن فراری است. آنها وظیفه دارند ابزار کار خود را از غلاف محافظه‌کاری بیرون بکشند و به بیان حقایق بپردازند. حقایقی که به واسطه‌ سکوت آنها، وارونه جلوه داده می‌شود. شاید بتوان نمونه‌ بارز این کم‌کاری را در بین هنرمندان بهره‌مند از بودجه ارگان‌ها مشاهده کرد. هنرمندانی که عموماً از ارگان‌های انقلابی تغذیه می‌شوند و رشد می‌کنند اما در این وقایع به ‌اندازه سر سوزنی از جوهر خود مایه نگذاشتند. کسانی که در بزرگ‌ترین جشنواره‌ها با بودجه‌های گزاف همیشه پیش‌قدم هستند اما در این وقایع صم بکم نشسته‌اند تا بلکه مزدور نظام خوانده نشوند!
در طرف دیگر ماجرا سینماگرانی هستند که شاید این‌بار به واسطه‌ حضور پررنگ برخی از بازیگران و چهره‌های شناخته‌شده در این آشوب‌ها، وظیفه‌ جدی‌تری در بازنمایی این وقایع داشته باشند. وقایعی که اگر نگاهی عمیق به آن نشود، نه به درد تاریخ می‌خورد و نه دردی را از مردم دوا می‌کند. شاید عمیق‌تر از آنچه از فتنه ۸۸ در سینما روایت شد. روایت‌های سطحی و محافظه‌کارانه از دعوای چند جوان وسط خیابان جایش در همان پستوی ذهن هنرمندان همیشه مدعی است. هنرمندان مکتبی و متخصص وظیفه‌ عرفی و شرعی‌شان نگاه عمیق به مسائل امروز است. مسائلی که حتی اگر عدم گفت‌وگو یکی از ریشه‌هایش باشد. این هنر متعهد است که باید به میدان بیاید و باب گفت‌وگو را باز کند. این هنر متعهد است که باید بیاید و با زبان نرم خود بگوید که چه کسانی در خارج و داخل مانع این گفت‌وگو می‌شوند. هنر متعهد اگر سکوت کند هنر فاقد تعهد به گزافه‌گویی می‌افتد. هنری که از گفتن دروغ ابایی ندارد...