اخبار ویژه
تحلیلگر صهیونیست: نتانیاهو قربانی جنگ غزه خواهد شد
یک تحلیلگر صهیونیست گفت: محبوبیت بنیامین نتانیاهو در اسرائیل به شدت کاهش یافته است.
مئیر جاودانفر، استاد دانشگاه رایخمن به رادیو فرانسه گفت: بر اساس نظرسنجیها محبوبیت بنیامین نتانیاهو در اسرائیل به شدت کاهش یافته است. در آخرین انتخابات پارلمانی، حزب نتانیاهو، لیکود، بین ٣٢ تا ٣٣ کرسی را به دست آورد، در حالی که اگر همین امروز در اسرائیل انتخابات برگزار شود حزب لیکود تنها ١٩ کرسی به دست میآورد. و این شکست بزرگی برای آقای نتانیاهو و دولت ائتلافی او محسوب میشود.
جنگ جاری در اسرائیل چند قربانی داشته است. قربانی اول، سازمانهای امنیتی و ارتش بودهاند. مردم اسرائیل نمیتوانند بپذیرند که بهرغم سرمایهگذاریهای کلان، سازمانهای امنیتی و ارتش اسرائیل تا این حد ناکارآمد عمل کردند و نتوانستند بموقع از حملۀ گستردهای که حماس تدارک دیده بود، مطلع شوند. دومین قربانی این جنگ طبقه یا کادرهای سیاسی دولت آقای نتانیاهو است که ناخشنودی بسیاری را در اسرائیل برانگیختهاند.
علاوهبر رئیس سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شینبت)، ارتش نیز مسئولیت خود را در وقوع چنین شکست مهمی پذیرفته است. ولی نتانیاهو کمترین مسئولیتی را هنوز در این زمینه نپذیرفته و این میتواند برای او در انتخابات آتی، گران تمام شود.
با این همه هنوز زود است که دربارۀ پیامدهای سیاسی این بحران
– مثلاً تقویت طرفداران گفتوگو برای پیشبرد روند صلح با فلسطینیان در داخل اسرائیل – گمانهزنی کنیم. همه چیز به سرانجام جنگ جاری بستگی دارد، از یک طرف، به توانایی اسرائیل برای تضعیف حماس، و از طرف دیگر به تصمیم آیتالله خامنهای برای وارد کردن حزبالله یا خود ایران به جنگ جاری میان اسرائیل و حماس.
اگر چه حزبالله از هم اکنون با راکتاندازیهای خود وارد جنگ با اسرائیل شده، ولی حزبالله هنوز از ١٥٠ هزار موشک خود در این جنگ استفاده نکرده است. چنین مداخلهای از سوی حزبالله و ایران اگر صورت بپذیرد، بیشک بر روند آیندۀ صلح تاثیر خواهد گذاشت. در هر حال، هیچکس در اسرائیل حاضر نیست که حماس را به عنوان جزئی از روند گفتوگوهای صلح در آینده بپذیرد.
دروغ محض است که سازمان حماس در حملۀ هفتم اکتبر به اسرائیل «آتش به اختیار» عمل کرده و جمهوری اسلامی ایران در تدارک و تعیین زمان این حمله کمترین نقشی نداشته است. من با موضع اخیر آقای نتانیاهو مخالفم وقتی که میگوید که او مطمئن نیست که حکومت ایران در حملۀ حماس نقش داشته است. شاید او این حرف را برای اجتناب از درگیر شدن در جنگی دیگر ایراد کرده یا به دلیل ملاحظاتی که من از آنها بیاطلاع هستم.
روحانی: حداقل 5 هدیه بزرگ به یادگار گذاشتیم (!)
رئیسدولت یازدهم و دوازدهم، «ذخیره ارزی، برجام آماده احیا و اجرای مجدد، طرحهای آماده افتتاح و میلیونها دوز واکسن خریداری شده و آماده تزریق را «حداقل پنج هدیه و یادگاری بزرگ دولت خود برای دولت بعد» عنوان کرد!
حسن روحانی، در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه (تیم نوبخت و واعظی و علی جنتی و... که ارکان دولت وی بودند) گفت: ما تحزب را از شهید بهشتی آموختیم. او بود که ابتدای انقلاب بر تحزب تاکید کرد و توانست حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دهد که بسیار مؤثر بود. باید این خط را ادامه داد. پس از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ بوی ناامیدی و یاس به مشام میرسد و عده زیادی از مردم ظاهرا کنار کشیدند و ناامید شدند، در این شرایط احزاب نقش مهمتری بر دوش
دارند.
وی خطاب به فعالان حزب اعتدال و توسعه اظهار داشت: اینکه در انتخابات شرکت کنید یا نکنید، تصمیم شماست اما در این قدم اول که عدهای از اعضای حزب شما در انتخابات مجلس، پیشثبتنام کردهاند نشان میدهد که وظیفهای احساس کردهاند. البته تا امروز نشانهای برای برگزاری انتخاباتی پرشور و رقابتی طبق فرمایش مقام معظم رهبری ندیدهایم.
روحانی افزود: در روزهای آخر دولت دوازدهم میلیاردها دلار اسکناس در بانک مرکزی موجود بود که میشد وارد بازار کنیم تا قیمت دلار را به ۱۵ هزار تومان برسانیم، اما برای دولت بعد گذاشتیم که در شرایط سخت از آن استفاده کند. هیچ دولتی در تاریخ برای دولت بعد چنین مبلغ هنگفتی باقی نگذاشته است. تمام بندهای احیای برجام آماده بود. در اسفند ۹۹ یا ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ برجام اجرائی و عملیاتی میشد.
وی ادامه داد: واکسن کرونا را هم به قدری خریدیم که من آن موقع گفتم دولت بعد وظیفه دارد فقط آن را تزریق کند. روحانی اظهار داشت: حداقل پنج هدیه بزرگ برای دولت بعد به یادگار گذاشتیم. دولت دوازدهم ذخیره ارزی، برجام آماده احیا و اجرای مجدد، کالاهای اساسی خریداری شده و طرحهای ملی و استانی آماده افتتاح و بالای ۹۰ درصد تکمیلشده و میلیونها دوز واکسن خریداری شده و آماده تزریق را به دولت سیزدهم هدیه داد.
درباره این سخنان گفتنی است:
1) آقای روحانی در دولت سابق تا جایی که میتوانست خزانه و ذخائر ارزی را خالی کرد و خزانه را با کسری تحویل داد و اگر هم مثلا ته صندوق توسعه ملی مبلغ اندکی باقی ماند، به خاطر منع قانونی بود. او دولت را با ۱۲٫۲ میلیارد دلار ذخائر ارزی تحویل گرفت اما با ۲٫۶میلیارد دلارکمتر تحویل دولت سیزدهم داد. صندوق بینالمللی پول، امسال از افزایش ذخایر ارزی در دسترس ایران به بیش از ۲۱میلیارد دلار خبر داده است.
2) آقای روحانی عمدا نمیگوید که دولت را با 1500 هزار میلیارد تومان بدهی، 500 هزار میلیارد تومان سود اوراق سر رسید شده، 480 هزار میلیارد تومان کسری بودجه و البته تورم 60 درصدی تحویل داد. این حجم از بدهی در حالی بود که او در سال ۱۳۹۲، دولت را با بدهی ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی تحویل گرفته بود.
3) ادعای وارد کردن میلیونها دوز واکسن در حالی است که دولتمردانی مانند روحانی و ربیعی در مقابل مطالبه واکسن کرونا، ادعا میکردند واکسن، سوهان قم نیست و تا مشکل برجام و FATF حل نشود، نمیتوان واکسن وارد کرد! در پایان دولت روحانی در اثر این بیتدبیری، تعداد قربانیان روزانه کرونا به 709 نفر هم رسید که از دستاوردها و میراثهای خاص آقای روحانی است!
4) بسیاری از پروژههایی که سالهای طولانی در دولت قبل معطل مانده یا به تعطیلی کشیده شده بود، در دولت فعلی احیا و به سرانجام رسید و این سؤال را مطرح کرد که چرا پروژههایی که ظرف یک تا دو سال میتوانست اجرایی شود، هفت هشت سال یا بیشتر معطل مانده است. انجام هر کدام این پروژهها صدها میلیارد بودجه و هزینه جدید میخواست و حال آن که چند برابر این بودجهها قبلا هزینه شده بود!
5) آقای روحانی در حالی بر خلاف واقعیات، منت «برجام آماده احیا و اجرای مجدد» را سر دولت رئیسی میگذارد، که اگر برجام قابل احیا بود، باید در همان دولت خود وی احیا میشد و حال آن که برجام آن قدر افتضاح تنظیم شده بود که طرف ایرانی نتواند دعوای حقوقی معتبری بر سر نقض آن از سوی طرف غربی اقامه کند. روحانی توضیح نمیدهد برجام چگونه تنظیم شده بود که به مرگ افتاد تا نیاز به احیا داشته باشد؟! و این در حالی است که قبلا مدعی شده بود تحریمها همه یکجا لغو شده و هرگز باز نخواهد گشت! ادعا میشد برجام
150 میلیارد دلار اموال ایران را آزاد میکند اما بعدها آن وعدهها انکار شد!
6) در موضوع ناامید شدن مردم هم عجیب است که آقای روحانی با آن کارنامه مشعشع خویش، دوست دارد درباره گلایه و دلخوری مردم فرافکنی کند و حال آن که خانم جنیدی معاون حقوقی وی، صراحتا در توجیه «وعدههای انتخاباتی روحانی» گفته بود: «انتخابات بدون وعده در دنیا دارید؟ آن وقت دیگر انتخابات نمیشود. مگر میشود بگویی در انتخابات شرکت میکنم اما کار خاصی نمیتوانم انجام دهم. اصلا هر رئیسجمهوری باید همین را بگوید».
تقلای بیحاصل اشرافیت غربگرا برای شکافافکنی در جبهه انقلاب
در حالی که جبهه اصلاحات دچار ازهمگسیختگی و چند دستگی است، نشریات زنجیرهای به جای پرداختن به این واقعیت، به فضاسازی علیه ائتلاف نیروهای انقلابی میپردازند و آرزوی خود برای شکاف افتادن میان طیفهای انقلابی را تبدیل به خبر میکنند.
در حالی که ظرف چند ماه اخیر، نشریاتی مانند شرق و اعتماد و آرمان و هممیهن و خبرآنلاین و... در این عرصه فعال بودهاند، روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «عباس- ع» نوشت: جریان غالب، ناگزير از تداوم سياست خالصسازی و در عين حال شمول آن به نيروهاي نزديك خود نيز هست و اين متضمن كوچكتر شدن آن از يكسو و مهمتر از آن، ناكارآمدي بيشتر در اداره امور از سوي ديگر است و اين موجب مخالفت بيشتر مردم و بنبست ادامه سياست خالصسازي است و اين همان تناقضي است كه در دل اين سياست وجود دارد. به عبارت ديگر با تداوم خالصسازي، موازنه قوا را عليه خالصسازان تشديد ميكند و دير يا زود به جايي ميرسد كه نظم امور جز با افزايش فشار و درگيري حفظ نميشود و جامعه را در ورطه بيثباتي غرق خواهد كرد. شواهد تاييدكننده اين ادعا فراوان است.
از نظر سياسي تنشهاي دروني جناح غالب رو به تزايد است. پس از حذف اصلاحطلبان، اكنون نوبت دو و حتي سه جريان داخلي خودشان رسيده است كه حذف شوند. روحانيت سنتي، اصولگرايان سنتي و جريان رئيس مجلس هر سه در معرض اين حذف هستند مگر اينكه سكوت كنند. اين فرآيند ضرورت خالصسازي است و گريزي از آن ندارند. به موازات اين فرآيند، بحرانهاي آنان در حوزههاي اقتصاد، فرهنگ و جامعه و سياست به ويژه سياست خارجي كه همچنان پابرجاست تشديد هم خواهد شد.
اگر با اين چارچوب تحليلي موافق باشيم، خطمشي اصلي اصلاحطلبان و ساير نيروهاي منتقد؛ فعاليت و حضور سياسي و رسانهاي و فكري با هدف ايجاد يك قدرت بالفعل براي كمك به هر صدايي است كه از درون جناح غالب براي تغيير مسالمتآميز و براساس تفاهم است. در حقيقت منتقدان ميتوانند بازي صفر و يك را نپذيرند و بازي با جمع جبري مثبت را جايگزين كنند. اين مسير مستلزم چند شرط اساسي است. اول از همه اطمينان به حتمي بودن اين مسير و اينكه جناح غالب در مسير انسدادي در حركت است. دوم اينكه منتقدين براي خودشان نقش ايجابي و مؤثر و تعيينكننده قائل باشند كه از طريق وحدت و تفاهم ميتوانند نيروهايي را درون ساختار فعال كنند كه از ادامه اين مسير خطرناك منصرف شوند».
همزمان، روزنامه زنجیرهای شرق هم در مطلبی با عنوان «رئیسی تاوان اختلاف پایداری و شانا را خواهد داد؟»، نوشت: «زیان یارکشی اخیر اصولگرایان، به ابراهیم رئیسی خواهد رسید. کسی که میان طیف هوادارانش (از پایداری تا اصلی دولت) از یکسو و همچنین اصولگرایان شورای ائتلاف از سوی دیگر گرفتار شده است. آیا او به پایداری و شریان پشت کرده و انتخاب او همکاری و لیست ائتلافی با شورای حداد عادل و قالیباف خواهد بود، یا آنکه بیرون آمدن سرلیست حامیان دولت برای مجلس جان تازهای به این جریان میبخشد؟ برگزاری همایش اخیر اصولگرایان شورای ائتلاف، اعتماد به نفسی به تیم قالیباف و حداد عادل داده تا در مقابل تیم حامیان دولت و شورای وحدت اصولگرایان به رجزخوانی بپردازند. تحلیل آنها این است که این عده که صدای بلندی دارند، در میان بدنه جریان انقلابی و توده رأیدهنده وضعیت مناسبی ندارند. تا پیش از این جریان شورای ائتلاف اصولگرایان (شانا) نگران آن بود که جریان پایداری و شریان (که مدعی هستند بخشی از بدنه دولت در آن حضور دارند) با ارائه لیست جداگانه اختلاف در درون جریان اصولگرایی ایجاد کنند؛ اما حالا ظاهرا ارزیابی آنها این است که جریان دولت و پایداری توانایی تشکیل کمپین انتخاباتی مناسبی را ندارد، از این رو برخلاف سال ۹۰ و انتخابات مجلس نهم (که پایداری شکل گرفت)، اینبار شکست سنگینی را متحمل خواهد شد».
علت فضاسازی نشریات زنجیرهای و وابستگان به اشرافیت غربگرا برای
جا انداختن اختلاف میان نیروهای انقلاب، این است که اتحاد و همدلی طیفهای مختلف انقلابی در دو انتخابات قبلی مجلس و ریاست جمهوری، موجب تغییر
ریل مجلس و دولت شده، و ضمن کنار زدن غربگرایان، موجب موفقیتهای بزرگ سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک شده است.
گفتنی است نویسنده روزنامه اعتماد، متهم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان، و همان کسی است که از سر پر حرفی و خودنمایی، شهریور ۱۳۹۵، به نشریه «صدا» گفته بود: «مهمترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران برنامه ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان است. این هدف در
۵ سال گذشته به نحو مطلوبی پیش رفته. نهائی کردن شکاف میان جناح حاکم، بسیار مهم است. اصلاحطلبان باید نقش «قُوِه»ای را بازی کنند که این شکاف را به مرز جدایی کامل برساند».
مطلب اخیر او هم اشاره به شگرد فریبکارانهای است که کرباسچی،
۷ آذرماه ۱۳۹۴ لو داد. او درباره افرادی مانند لاریجانی، از تعبیر «سربازگیری» استفاده کرده و به روزنامه شرق گفته بود: «ما بعد از انتخابات ۱۳۹۲ روش نامعقول به کار نگرفتیم. دولت (روحانی) از طرف مقابل یارگیری کرده، مثلاً در سیاست خارجی و برجام، در مجموع بازی طرفداران دولت در گروههای سیاسی به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم میتواند
اتفاق بیفتد». این نکته هم گفتنی است که جبهه اصلاحات به خاطر حمایت از سوء مدیریت فاحش دولت روحانی از یکسو و آلوده شدن برخی اعضای آن به عناصر ضد انقلاب، هم از چشم بسیاری از مردم افتاده و هم با این بحث اساسی در درون مواجه است که آیا اعضای آن میخواهند به حداقل لوازم ادعای اصلاحطلبی وفادار بمانند یا باید در اپوزیسیون ورشکسته منحل شوند.