مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۵۸
باندسازی و ترور فیزیکی و شخصیّتی مخالفان
سید یاسر جبرائیلی
سیّدمهدی هاشمی علاوه بر پیوند خوردن با منافقین برای تصاحب قدرت و نیز پروژهای که برای مطرح ساختن خود در عرصه بینالمللی دنبال میکرد، برنامهای نیز برای نفوذ دادن افراد خود در دستگاههای مختلف، ایجاد یک شبکه همسو و همچنین حذف مخالفان از عرصه سیاسی کشور داشت.
هاشمی از آغاز تأسیس واحد نهضتها تا زمان انحلال این واحد و اخراجش از سپاه، اسلحه و مهمّات، موادّ منفجره، اسناد و مدارک و سایر وسایل تدارکاتی موردنیاز خود را از این نهاد خارج ساخته و مخفی کرده بود تا در فرصت مناسب و با استفاده از آنها، معادلات سیاسی و اجتماعی کشور را به نفع خویش تغییر دهد. او با جذب افراد واخورده شهرها و روستاهای مختلف، گروهی را با نام «گروه ضربت» سازماندهی کرد و با استفاده از موقعیّت بیت آقای منتظری، به مقابله با مخالفان خود در میان مسئولان نظام پرداخت. او با پخش شایعه، جناحبندی و خطسازیهای کاذب، شرایطی را فراهم ساخت که اثرات آن، در اختلافات بهوجودآمده بین مردم و مسئولین قهدریجان، اصفهان، قم و سایر شهرها و حتّی جبهههای جنگ خودنمایی میکرد. ازآنجاکه قبل از انقلاب، پایگاه وی در قهدریجان بود، پس از انقلاب نیز موقعیّت خویش را در این منطقه حفظ کرد و با بهرهگیری از قدرت حاصله، تلاش کرد تا زیر نظر خود، سازمانی از نیروهای مسلّح در لنجان سفلی تأسیس کند. در اندک زمانی توانست با ایجاد چنین سازمانی، عملاً در مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان ایستادگی کند. درگیری بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته انقلاب اسلامی در همان سالهای اوّلیّه پیروزی انقلاب در این منطقه که به کشته و زخمی شدن دهها نفر انجامید، ازجمله آثار این پروژه سیّدمهدی هاشمی است. او اعضای باند خویش در اصفهان را نیز با نام جدید تشکیلات «حزبالله» احیاء و برخی از نزدیکان خود را وارد سمتهای مهمّ سپاه کرد. تشکّل جعلی «حزبالله» در اصفهان اقدام به ایجاد یک سپاه خودمختار با مرکزیّت مهدیهاشمی کرد و تحت لوای نام سپاه اقدامات جنایتکارانه پیش از انقلاب را از سر گرفت که ازجمله این جنایات، ترور مهندس بحرینیان رئیسکمیته انقلاب اسلامی اصفهان بود.
حوالی نیمه دیماه ۱۳۶۲، پس از آنکه امام(قدّسسرّه) در جریان قضایای اصفهان قرار گرفتند، فرمانده وقت اطّلاعات سپاه با نظر امام(قدّسسرّه) قصد عزیمت به اصفهان نمود تا به این غائله پایان دهد؛ امّا آیتالله منتظری پس از اطّلاع از موضوع، وی را از این مأموریّت منع کرد. متعاقب این ماجرا گزارشی خدمت امام(قدّسسرّه) ارائه شد و امام(قدّسسرّه) در پاسخ بر انجام این مأموریّت تأکید کردند. در گزارش کتبی فرمانده وقت اطّلاعات سپاه دراینباره آمده است: «پس از چندی، با شیطنتها و مداخلههای مهدی هاشمی و همفکران او در سپاه، بهویژه در برخی مناطق مانند قهدریجان مواجه شدیم. در ملاقاتی که حدود سه ماه بعد از عزیمت به اصفهان با حضرت امام انجام شد، گزارشی را از مسائل اصفهان و از جمله فعّالیّتهای مهدیهاشمی ارائه کردیم. حضرت امام پرسیدند: «آیا مهدی هاشمی با آقای منتظری و بیت ایشان هم رفتوآمد دارد؟» ایشان در ادامه جلسه چنین دستور دادند: «درمورد فعّالیّت اینها [مهدی هاشمی و جریان او] کنترل داشته باشید و آنها را زیر نظر داشته باشید. اینها باید قلعوقمع شوند.».»1
سردار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه میگوید این جریان اساساً به این دلیل که قصد داشتند فردی همسو با خود را بهعنوان فرمانده سپاه منصوب کنند، دست به توطئههایی علیه فرماندهی زدند که ازجمله آن، دامن زدن به ناآرامی و تحصّن علیه فرماندهی جنگ در پادگان ولیعصر تهران به سرکردگی افرادی چون اکبر گنجی و عمادالدّین باقی بود که یک پایشان در بیت آیتالله منتظری بود و نزد سیّدهادیهاشمی تردّد داشتند.2 پروژه تخریب سردار رضایی تا جایی پیش رفت که منجر به ممنوعیّت ملاقاتهای فرمانده سپاه با آیتالله منتظری شد.3
البتّه این مسئله محدود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نبود و باند مهدی هاشمی قصد داشت در تمامی ارگانها، افراد خود را بگمارد. آقای سیّدحسین موسوی تبریزی دراینباره میگوید: «گروه سیّدمهدی هاشمی میخواست در تمام ارکان نظام نفوذ کند و در مناصب حسّاس کشور افراد وابسته به خود را بگمارد و واقعیّت این است که توانستند تا حدودی به این هدف برسند و عناصر زیادی از طیف خودشان را در مسئولیّتهای مهمّ کشور قرار بدهند و مسئولینی که در خطّ اینها نبودند، برکنار کنند.»4
این جریان تند و افراطی، در مقطعی در صدد از بین بردن جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم نیز برمیآید؛ امّا با مقاومت و ممانعت آیتالله خامنهای مواجه میشود و شاید از همین مقطع به بعد است که پروژه تخریب و حذف ایشان را نیز آغاز میکند. آیتالله خامنهای میگویند: «من از اوّلی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاههای انقلاب اصفهان را درست کردند و چند تا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. میدیدم آدمهای صادقی نیستند. همه نگاههایشان نسبت به امام و نسبت به مسائل اساسی انقلاب، نگاههای بدبینانه بود. نسبت به آقای بهشتی خیلی بدبین بودند و فحّاشی میکردند. به آقای مطهری فحّاشی میکردند. اینها اصلاً از اوّل پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اوّل کار به جان جامعه مدرّسین افتادند و علیه جامعه مدرّسین [فعالیت میکردند.]»5
پانوشتها:
1- محمّد محمّدی ریشهری، پیشین، صص ۴۵ و ۴۶
2- گفتوگوی نویسنده با سرلشکر محسن رضایی
3- محمّد محمّدی ریشهری، پیشین، ص ۱۰۲
4- سیّدحسین موسوی تبریزی، خاطرات، دفتر اوّل، ص 306
5- مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)