مروری بر عملکرد رسانههای معاند در فتنه 1401
جنگ علیه بشریت با Fake News
عزیزالله محمدی (امتدادجو)
باورپذیرکردن اخبار انتشار یافته در نزد افکار عمومی، یک موضوع جدی در عالم حرفهای رسانه است. این موضوع، شبکههای معاند فارسی زبان ماهوارهای را به دلیل ماهیت جعلی که براساس بنیاد فکری و فرهنگی یک کشور دیگر- دارند، همواره دچار چالش میکند؛ به همین دلیل آنها بهطور دائم با استفاده از تکثربخشی به اخبار جعلی و دروغپراکنی، تلاش دارند تا خط فکری خود را آمیخته به یک یا چند بند از یک خبر، درست جلوه دهند و در ذیل آن، افکار و ذهن مخاطب و جامعه هدف را تا حد ممکن ضمن در اختیار گرفتن به سمت و سوی نقطه دلخواه و مطلوب خودشان هدایت کنند.
رفتارهای دوگانه
معنای رفتاری این رسانهها در قرآن کریم بهطور خاص و ویژه که اختصاص به رفتار منافقین و کفار دارد بیان شده که به صورت آشکار و بدون نیاز به تفسیر و تاویل در سوره بقره آیه 42 میفرماید « لاتلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون» و این شیوهای است که رسانههای فارسی زبان معاند در پیش گرفتهاند و همواره با ایجاد و تولید اخبار فیک، جعلی و دروغ، تلاش دارند مسیر روشن حق را به سمت تاریکی و شبه افکن هدایت کنند. این شبکهها به صورت آشکار و بدون ممانعت کشورهایی که در آنجا مستقر هستند، هر سه وجه آیه یاد شده سوره بقره را شامل میشوند و توامان، هم بر باطل ردای حق میپوشانند و هم، حق را انکار و کتمان میکنند و هم، میدانند که این دو عمل را از روی عناد و لجاجت و از روی خیانت انجام میدهند.
دقیقا همین چند وقت اخیر بود که آسوشیتد پرس قرارداد «جیمز لاپورتا» خبرنگار تحقیقی خود را که «به نقل از یک منبع اطلاعاتی» مدعی شده بود روسیه به لهستان موشک شلیک کرده اخراج کرد؛ چون ممکن بود این خبر جعلی موجب تشدید جنگ شود؛ اما چگونه است که حجم سنگین خبرهای خشونتساز شبکههای فارسی زبان لندننشین و هالیودنشین، بهویژه در ایام اخیر جنگ مردم فلسطین و رژیم غاصب صهیونیستی و نیز در ماجراهای آشوبهای سال گذشته ایران مورد توجه مسئولین این شبکهها علیرغم اثبات موضوع دروغ افکنی و خشونتپراکنی و علیرغم قوانین باز دارنده رسانه خودشان مورد توجه قرار نمیگیرد؟
این نحوه برخورد دوگانه با فیک نیوزها در کشورهایی مثل انگلستان و آمریکا که بستر بیشتر این شبکهها در آنجا قرار دارد اصل اصالت رفتار حرفهای رسانهای را با چالش روبهرو کرده و خود نیز دچار تناقضگوییهای مکرر شدهاند؛ اما با ملاحظات سیاسی و غرضورزیهایی که دارند از اهداف تعیینشده شبکهای خود در این ایام که متمرکز بر دامن زدن به خشونتها و همین طور جانبداری از صهیونیستها است نمیتوانند غافل شوند.
ابزار رسانه
رهبر انقلاب اسلامی درسال 97 با اشاره به ابزاررسانه فرمودند: «دشمن از ابزار رسانه استفاده میکند برای اثرگذاری بر افکار عمومی. توجه کنید به ابزار رسانه، ابزار مهم است واگر دست دشمن باشد، ابزار خطرناکی است» و در ادامه ایشان با اشاره به اثرگذاری جنگ رسانهای، این اثرگذاری را به مثابه سلاح شیمیایی معرفی میکنند که در پس استفاده دشمن از این سلاح، قطعا تلفات نیروی انسانی- با تاثیر بر افکارعمومی- برای ما حاصل خواهد شد.
دقیقا Fake news
بر اساس گزارشهای موجود و رسمی ارائه شده، فقط در 25 روز اول اغتشاشات سال گذشته که از اواخر شهریور شروع شد؛ پنج رسانه و شبکه فارسی زبان ماهوارهای [بی بیسی، وابسته به دولت انگلیس
- ایران اینترنشنال، وابسته به دولت سعودی- صدای آمریکا و رادیو فردا، وابسته به دولت آمریکا- منوتو، وابسته به جریان بهائیت و صفحات مجازی آنها] بیش از 27000خبر دروغ و جعلی یا همان Fake news را درخصوص حوادث داخل ایران منتشر کردند که در این اثنا هر کدام نیز با ولع تمام تلاش داشت تا گوی سبقت را با انتشار اخبار جعلی بیشتر از دیگری برباید.
سال 2017 بود که کتاب مرجع Collins کلمه
Fake news را به عنوان کلمه سال اعلام کرد و تاکنون نیز این کلمه ترکیبی مصطلح، جزء کلمات پرکاربرد و شاخص خود را حفظ کرده است. کالینز در توجیه این انتخاب توضیح داده است که کلمه Fake news در سال 2017 حضوری فراگیر داشته و بسیار به کار گرفته میشود. این دیکشنری در تعریف Fake news به دو نکته کلیدی اشاره میکند: نخست این که فیک نیوز از جنس اطلاعات نادرست است و دیگر اینکه شکل ظاهری آن شبیه خبرهای درست و واقعی است.
عصر اطلاعات، عصر عدم اعتماد
در عصر دانش و تکنولوژی و فنآوری و ارتباطات و ماهواره، گرچه آسایشی بر جامعه بشری از لحاظ رفع برخی موارد مورد نیاز حاصل شده است؛ اما گسترش نیاز سیری ناپذیر انسان به کسب اطلاعات او را به سمتی هدایت کرده است که با ولع تمام میخواهد مخاطبِ هر نوع رسانه و هر گونه شبکهای که امکان دسترسی به آن وجود دارد باشد. حرص و ولع به ثروت و قدرت و امراض و اغراض سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، عواملی هستند که در این عصر تبادل و انفجار اطلاعات موجبات تولید محتوای رسانهای را فراهم میکنند و در این میان، برنده آن رسانهای است که بتواند به هر طریق ممکن مخاطب را در اختیار داشته باشد.
فتح، تسخیر یا مسخ مخاطب؟
تا پیش از ظهور گوشیهای هوشمند و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، در تقابل فرهنگی و رسانهای، چند شبکه فارسی ماهوارهای بودند که آنچنان نیز جدی گرفته نمیشدند؛ اما بعد از مدتی تقابل به شکل عینیتری نمایان شد و در نهایت تعبیر به جنگ رسانهای و ماهوارهای شد که قطعا در موضوع جنگ به مفاهیمی از جمله فتح و شکست نیز باید اندیشید.
نگارنده این سطور در خصوص این نوع جنگ بر این باور است که در آن ایام، نوع تقابل یکی از طرفین، در نهایت منجربه فتح و تسخیر جغرافیای فکری طرف دیگر میشد؛ اما با گسترش فضای اینترنتی این نوع پیروزی نیز نمیتواند اهداف مورد نظر طراحی شده صاحبان قدرت و ثروت و شهرت را تحقق بخشد، بلکه جامعه هدف و مخاطبینشان باید مسخ شوند و به طور کامل در اختیار رسانههای آنها قرار بگیرند.
برای رسیدن به این مرحله و برای عملیاتی کردن این شیوه مسخ کردن مخاطب، علاوهبر فضای اینترنتی و شبکههای اجتماعی و مضاف بر شبکههای ماهوارهای؛ تولید محتوای متناسب با ذائقه جامعه مورد نیاز است که آغاز این مرحله برای ایران را میتوان در کلام رهبری-که در اوایل دهه هفتاد تعابیر تهاجم فرهنگی و بعدها شبیخون فرهنگی و بعدها ناتوی فرهنگی را بهکار گرفتند- جستوجو کرد.
شبکههای ماهوارهای طی سالهای متوالی شاید قریب به سی سال با جذابیتهای بصری و با تنوع بخشی به محتویات تولید شده بنا به نیاز گروهها و طیفهای اجتماعی گام در تغییر ذائقه جامعه گذاشتند و نیازهای غیر ضرور فکری و معنوی و مادی و فردی و اجتماعی ایجاد کردند تا به امروزی برسند که با جرات و جسارت و صراحت بگویند نیاز جامعه چیز دیگری است و جامعه دچار به تغییر ذائقه نیز به راحتی آن را بپذیرد.
کنترل مسخشدگان
بعد از طی فرآیند تغییر ذائقه حالا دقیقا وقتش است؛ وقت بهرهبرداری ازآن گروهها و هدایت طیفهای دچار تغییر در ذائقه. وقت اصابت تیر رسانه به قلب سیبلگونه جامعهای که نباید قدرت درک واقعیت و حقیقت را داشته باشد. وقت کنترل مسخشدگانی که باید همانند جوکر و داعش رفتار کنند؛ اما چگونه؟
سادهترین و در عین حال پیچیدهترین روش ممکن و راهحل این عملیات، دروغ است؛ به این معنی که باید گفتار و رفتار را درهم آمیخت و مرز و حدودی برای تحلیل موضوعات و برای شعور و درک و فهم مخاطب باقی نگذاشت و آنها نیز بهخوبی دریافتند که تنها مسیر رسیدن به این مرحله برهم زدن توازن و خطوط جداکننده راست از دروغ است. شیوههای دروغ گفتن هم متفاوت و فریبنده و حتی میتواند برای این رسانهها غیر تکراری و حتی با اعتماد بهنفس بالا و ایجاد جذابیتهای بصری باشد. آنها دارای تئوری در این زمینه هستند که بهصورت عملی و با صراحت و جدیت به خودشان میگویند: «آنقدر دروغ بگو و آنقدر راست را تقطیع کن و یا وارونه جلوه بده تا قدرت تشخیص و تمیز دادن راست از دروغ برای مخاطب مسخ شده و تغیر ذائقه پیدا کرده از بین برود و بشود همان کسی که تو دوست داری.»
همه آنها با یک شیوه، یعنی دروغ و جعل اخبار مقاصد خود را پیش میبرند که گاه دروغ، مستقیم است و گاه وارونه جلوه دادن و یا بهصورت عبور از یک خبر و یا بزرگنمایی، یا تقطیع و بریده گوی کردن و از این قبیل تکنیکها که جمع آنها در مجموع میشود
Fake news که این موضوع را به شدت در رسانههای همسو با جریان صهیونیست این روزها شاهد هستیم.
مچگیری دستان رو شده
مطابق پیمایشهای صورت گرفته شبکه اینترنشنال 20 درصد، من و تو 17 درصد، بیبیسی 14 و صدای آمریکا و رادیو فردا نیز هر کدام با حدود 10 تا 12 درصد بیشترین سهم را برای ایجاد خبرهای جعلی در جهت دامن زدن روز افزون به اغتشاشات به دست آوردند.
این شبکهها برای القاء دروغهای خود از هر ترفند و تکنیک و از هر ابزار لازم به ویژه ابزار انسانی از نوع سلبریتی و چهرههای شاخص بیشترین بهره را میبرند. استفاده از ابزاری به نام سلبریتی، هم بار روانی و هم بار اجتماعی قابل توجهی به همراه دارد. نگاهی به صفحات مجازی اکثریت به اصطلاح هنرمندان و یا ورزشکاران مطرح به خوبی گویای این مطلب است که این اشخاص با توجه به عادت و حرص زیادی که برای دیده شدن دارند خود را صاحب نظر در همه امور میدانند و بهطور کلی دیدگاهی کاملا از بالا به پایین به مردم عادی دارند که گویی فقط اینها قدرت فهم مسائل اجتماعی و سیاسی را دارند و دیگران از هرگونه توانای ساقط و بیبهره هستند.
رسانههای اصلی و روش پروپاگاندا
در این مسیر، رسانههای جریان اصلی،با خطدهی به رسانههای فارسی زبان، القاء خط و ایجاد هدف مضاعف میکنند و با پروپاگاندای رسانهای و اجتماعی در جهان سعی دارند بر باور مردم تاثیر بیشتری بگذارند تا مسخ اذهان در جوامع هدف که عمدتا قشر جوان و نوجوان هستند بیشتر صورت بگیرد.
با این روش پروپاگاندا، به قول «حسن رحیمپور ازغدی»: «ماهوارهها و شبکههای اجتماعی دروغ را به جای حقیقت و حقیقت را دروغ، جا میزنند و جمهوری اسلامی هر روز ساعت ۴ بعدازظهر در ماهواره و شبکههای اجتماعی سقوط میکند؛ اما ۹۷درصد بازداشتیها گریه میکنند تا آزاد شوند!»
با این توضیحات میتوان گفت: مجیدرضا رهنورد (قاتل دو جوان بسیجی در مشهد) اگر خیال نمیکرد که کارِ نظام تمام است و دستگیری و محاکمهای در کار نیست، آیا باز هم آنطور بیرحمانه دو جوانِ بیگناه رو سلّاخی میکرد؟»
پایان سخن
با این توصیفات، بهطور ملموس و عینی میتوان فهمید که شبکههای ماهوارهای فارسی زبان با توسل به اخبار جعلی و دروغ(Fake news) به شدت علاوه بر فتنهسازی تلاش مضاعف بر استمرار فتنهها دارند و تکلیف برای همه در مقابل این شبکهها و اخبار تولیدی آنها کاملا مشخص و معین است.
خداوند جل جلاله در قرآن کریم فرموده است فرموده است: «الفتنه اشد من القتل» یعنی فتنهانگیزی از قتل خطرناکتر و سنگینتراست.