اهمیت انجمن اولیا و مربیان در حل مشکلات مدارس - بخش پایانی
تعامل اولیا و مربیان و تعالی تربیت دانشآموزان
گالیا توانگر
بیشتر اوقات من به جای تدریس به سر جا نشاندن شاگردان ناآرام میگذشت، اما اگر این کار را نمیکردم چگونه آنان یاد میگرفتند که آدابدان باشند؟ بااینحال به نظر میرسید هر چه بیشتر امر و نهی میکنم، با مقاومت بیشتری روبهرو میشوم. اوقات گرانبهای کلاس صرف مبارزه و ستیز و مخالف و مقاومت میشد، بهویژه روزهایی که بسیار سخت میگذشت وقتی به خانه میرفتم، تحمل هیچ چیز را نداشتم، تمام نیرویم را از دست داده بودم، رمقی در من نمانده بود و احساس میکردم لطیفهای که میگفت: «حالا فقط یکرشته عصب برایم مانده و تو دقیقاً روی همان ایستادهای.» در مورد من صدق میکند.
تا اینکه از قفسه کتابخانهای که در آن عضو بودم، کتابی را در حوزه ارتباط با کودکان و نوجوانان برداشتم. در فصل دعوت به همکاری درباره اتفاقهایی که در خانه میافتد، مثالهایی آمده بود. چه میشد چند تا از این مثالها را که روی کاغذ نوشته بودم و در مدرسه هم نمود داشت، راهکارشان را در مدرسه و سر کلاس به کار میبستم. خیلی از چالشهای دانشآموزی بین خانه و مدرسه مشترکاند و اگر ما بپذیریم که در جایگاه مربیان در حقیقت والدین دوم شاگردان خود محسوب میشویم، مطمئناً نوع برخوردمان با اشتباهات دانشآموزان بسیار متفاوت خواهد شد و آستانه تحمل ما به نحو چشمگیری در مسیر تربیتی بالا خواهد رفت.
کشمکش قدرت بین دانشآموزان، اولیا و مربیان
عرفان محمدیان معلم دبستان با ورق زدن خاطرات ذهنی خود به گزارشگر کیهان میگوید: «مرا برای تدریس به کلاس سوم فرستادند. شاگردان آن کلاس از طبقات مختلف اجتماعی برخاسته بودند. پدر و مادر بیشتر آنها کارگران و بعضاً مهاجر بودند. مدیر مدرسه مرا به کناری کشید و گفت: «کمی سطح هوششان پایین است! قرائت فارسی، دیکته و فارسی را بیشتر کارکن.»
اولین درس را با آنها شروع کردم به این امید که تأثیر مثبتی روی نحوه یادگیریشان داشته باشم. آنها دائماً خمیازه میکشیدند و بیحوصله بودند.»
وی در ادامه میافزاید: «روز بعد با چند لقمه نان و پنیر به سر کلاس رفتم. لقمهها را بینشان توزیع کردم. سپس به هر یک از آنها یک کتاب لطیفه و چیستان دادم تا هر موضوعی را که خودشان انتخاب میکنند، با صدای بلند بخوانند. یکی از بچهها داستان یک کشاورز و گاوش را خواند. داستان خندهداری بود. من هم همراه بچهها خندیدم. کمکم با بچهها دوست شدم. هر روز برایشان خوراکی میبردم و با آنها میخوردم و ریاضی کار میکردم. به این نتیجه رسیده بودم که آنها دانشآموزان باهوشی هستند. هیچگاه فرصت را از دست نمیدادم تا به آنها بگویم تا چه حد از پیشرفت سریعشان تحتتأثیر قرار گرفته و رضایت دارم، اما همیشه حد اعتدال را در تشویقهایم مدنظر قرار میدادم و غلو نمیکردم. بعد از چند ماه آنها کاملاً همکاری میکردند و درس خواندن ریاضی را به جایی رساندند که بتوانند نمره قابل قبول و خوبی بگیرند. مهمترین دلیل پیشرفت آنها این بود که من به آنها بها داده و احترام گذاشته بودم.»
روحالله اوجی عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه با اشاره به اینکه بیشتر والدین و مربیان دچار این تردید هستند که سختگیر محض باشند و یا با انعطاف و اغماض با دانشآموزان ارتباط بگیرند؟ وی میگوید: «متأسفانه اغلب اولیا و مربیان با بچههای امروزی در جنگند و نگران این هستند که کدام یک میبرند؟ ما به والدین و مربیان توصیه داریم همواره جایگاه قدرت خود را نزد دانشآموزان حفظ کنند، اما نباید این جایگاه را به میدان مبارزه رودررو تبدیل کرد. بایدشانهبهشانه بچهها گام برداشت و به آنها فرصت داد که خودشان باشند و ما در انتخابهای درست همراهشان باشیم.»
وی تأکید دارد: «جلسات انجمن اولیا و مربیان این امکان را ایجاد میکند که حالت جدال بین اولیا و مربیان و دانشآموزان به یک حالت همراهی و همگامی تبدیل شود.»
گامی مهم در راستای ایجاد وحدت رویه
در تعلیم و تربیت
سید اصغر سادات حسینی معاون پرورشی و فرهنگی آموزشوپرورش استان کرمان با بیان اینکه امروز در تعلیم و تربیت دانشآموزان رقبای زیادی از جمله فضای مجازی داریم، میگوید: «وحدت رویه یاد شده و ایجاد آن در شرایط کنونی که حجم زیاد مطالب به فرزندان ما از طریق مختلف میرسد، بسیار ضروری و مهم است تا به دانشآموزان عزیز کمک کنیم تشخیص دهند چه چیزی خوب و چه چیزی بد است.»
معاون پرورشی و فرهنگی آموزشوپرورش استان کرمان تصریح میکند: «نقش اولیا و همسالان در تربیت در کنار مربیان بسیار مهم است که هماهنگی و همافزایی این نقشها و عوامل در قالب انجمن اولیا و مربیان شکل میگیرد.»
علی اسماعیلی مدیرکل آموزشوپرورش استان زنجان نیز با اشاره به اهمیت تعامل خانوادهها با مدارس به منظور انجام کامل برنامههای موردنظر دستگاه تعلیم و تربیت میگوید: «مدرسه زمانی میتواند چرخه تعلیم و تربیت را به صورت کامل و منظم به اجرا رسانده و به موفقیت برسد که هماهنگی مطلوبی با اولیا دانشآموزان داشته باشد.»
وی به اهمیت بستر تربیتی خانواده اشاره کرد و میافزاید: «دانشآموزان از بدو تولد تا هفتسالگی و ورود به مدرسه به طور کامل در اختیار اولیا هستند و بخش مهم شخصیت دانشآموز در این دوران شکل میگیرد، محیط تربیتی خانواده تأثیر چشمگیری در نحوه تعامل دانشآموز با معلم و سایر همکلاسیهای خود در مدرسه دارد به همین علت تقویت و تداوم ارتباط مؤثر اولیا با مدارس بسیار مهم و مورد تأکید دستگاه تعلیم و تربیت است.»
اسماعیلی اظهار میدارد: «مشارکت خانوادهها در اجرای برنامهها در مدارس سبب نزدیکی نگرش اولیا دانشآموزان و اولیای مدرسه به یکدیگر میشود که این امر در تصمیمگیری برای رفع چالشها و مسائل مدرسه بسیار مفید است.»
مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان با اشاره به تأثیر تقویت ارتباط مردم با مدرسه در ایجاد رضایتمندی حداکثری از آموزشوپرورش خاطرنشان میکند: «تقویت مشارکت اولیا در مدارس سبب آگاهی هر چه بیشتر تصمیمگیران دستگاه تعلیم و تربیت از انتظارات جامعه از مدارس میشود و میتواند منجر به اتخاذ تصمیم صحیح و ایجاد رضایتمندی حداکثری شود.»
اسماعیلی به اهمیت نزدیک بودن نگاه اولیا و مدرسه به یکدیگر اشاره کرده و میگوید: «تلاش برای منطبق کردن هر چه بیشتر دیدگاه اولیا و مدارس با یکدیگر آسیبهای تربیتی ناشی از تضاد نگاهها را به حداقل رسانده و منجر به تأثیرگذاری حداکثری مدرسه در دانشآموزان میشود.»
مدیرکل آموزشوپرورش با اشاره به جایگاه ویژه مشارکت اولیا در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش میافزاید: «بر اساس سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که اصلیترین نقشه راه تعلیم و تربیت کشور محسوب میشود، اولیای دانشآموزان یکی از مهمترین ارکان تربیتی و از مهمترین عناصری هستند که در رسیدن به هدف غایی مدرسه، این نهاد مهم تربیتی را همراهی میکنند و جایگزین دیگری نیز ندارند بر همین اساس ایجاد زمینه مطلوب برای تعامل هر چهبهتر اولیا و مربیان از اهمیت والایی برخوردار است.»
نقش خانواده بالنده در تحقق جامعه متعالی
علیاصغر احمدی رئیس سازمان انجمن اولیا و مربیان کشور میگوید: «خانواده موفق و بالنده نقش بیبدیلی در تحقق جامعه متعالی دارد. یک جامعه زمانی رنگ سعادت را بهدرستی درک میکند که تعامل بین خانواده و جامعه حاصل شود.»
وی با بیان اینکه خانواده بالنده کلید افزایش ارتباط خانه و مدرسه و در نهایت شکلگیری جامعه متعالی است، میافزاید: «استواری و بالندگی خانواده به مثابه دغدغهای دائمی برای رسیدن به جامعهای سالم و متعالی از جمله نگرانیهای همۀ معلمان، مربیان، برنامهریزان و مدیران است.»
اولین رئیس سازمان انجمن اولیا و مربیان کشور ادامه میدهد: «ارتقای سطح آگاهی خانواده به عنوان یک راهبرد پیشگیری همواره از اهمیت خاصی برخوردار است. مفهوم ارتباط از مفاهیم بنیادی عالم انسانی است.»
احمدی با بیان اینکه در مسئله ارتباط درون خانواده از جمله ارتباط پدر با فرزند، مادر با فرزند و مدرسه با خانواده اشکالات بسیاری وجود دارد تصریح میکند: «خانوادهای که اعضای درون آن نمیتوانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند، بیمار محسوب میشود و این خانواده به مرض کممهارتی مبتلا است.»
وی با بیان اینکه مسئلهشناسی، رفع مشکلات و احیای خانواده، رفع مشکل ارتباط خانه و مدرسه را به دنبال دارد، میگوید: «خانواده بالنده، خانوادهای است که اگر صدایی در آن وجود دارد، صدای تبادل کلام زیبا و سکوت آن هم سازنده است.»
مدرسه، نقطه شروع تحول در آموزش و پرورش
مسعود سعادتی مدیرکل آموزشوپرورش آذربایجان شرقی، مدارس را نقطه شروع تحول در آموزشوپرورش عنوان کرده و مشارکت مدرسهها و انجمن اولیا و مربیان در امور مدارس را دو نقطه کانونی مورد تأکید در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش میداند.
وی مشارکت جدی اولیا در آموزشوپرورش را تنها راه ایجاد آموزشوپرورش مطلوب عنوان کرده و میگوید: «همکاری اولیا به معنی کمرنگ شدن مشارکت و حمایت مالی و تأمین نیروی انسانی توسط دولت نیست؛ بلکه نیازمند همفکری اولیا در امور و رویدادهای مدرسه هستیم.»
وی تأکید دارد: «هنوز الگویی مناسب برای افزایش تعاملات بین مدرسه و اولیای دانشآموزان و افزایش اثرگذاری وجود ندارد، اما نظام آموزشوپرورش برای حرکت در این مسیر مصمم است.»
وی خاطرنشان میکند: «منظور از مشارکت اولیا و مربیان در امور مدرسه صرفاً دریافت وجه نبوده و لازم است کارکردهای ویژه در این زمینه طراحی شود.»
مدیرکل آموزشوپرورش آذربایجان شرقی در ادامه از تدوین برنامهای در وزارتخانه با هدف استفاده حداکثری از ظرفیت مدارس دولتی و افزایش اعتماد به این مدارس خبر میدهد.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه تعاملات بین دانشآموز و معلم در چهاردیواری به نام کلاس منجر به تحول میشود، میافزاید: «با برگزاری جلسه توسط مدیران بالادستی نمیتوان تحولی در دستگاه تعلیم و تربیت ایجاد کرد؛ چرا که نقش مربیان در ایجاد تحول بسیار پررنگتر است.»
وی با بیان اینکه برای بهتر شدن آموزشوپرورش نیازمند تحول هستیم، اظهار میکند: «واژه تحول به دنبال تدوین سند تحول بنیادین در سال ۹۱ به عنوان قانون اساسی آموزشوپرورش، وارد ادبیات تعلیم و تربیت شده و طی دهههای گذشته، کلیدواژه آموزشوپرورش به شمار میآید.»
سعادتی ادامه میدهد: «برگزاری جلسه و مصوبات در صورت عدم ایجاد تغییر و تحول در کلاس درس، بیفایده است. معلمان و بهویژه مدرسه از ابزار ایجاد تحول و خلاقیت برای دانشآموزان به شمار میآیند و منابع مالی کافی بدون بهرهمندی از ظرفیت فکری منابع انسانی مدرسه منجر به تحولی نخواهد شد.»