نگذارید والیبال اوجگرفته را پایین بکشند (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
حرفهای سرمربی مستعفی تیم ملی والیبال که تقریبا مفصل است و تازه اگر آقای عطایی میخواست به قول خودش ناگفتههای آمریکا را که «میتوانست لرزه بر اندام همگان بیندازد» بر زبان بیاورد (که ای کاش به زبان میآورد و حداقل اگر نمیخواهد رسانهای کند حتما با مسئولان والیبال در میان بگذارد) مفصلتر از این هم میشد، گویای این واقعیت است که نهفقط در والیبال که در فوتبال، کشتی و بهطور کلی در ورزش و پشتپرده آن مسائل آزاردهنده و روابط مخرب وجود دارد که اجازه نمیدهد ورزش و رشتههای مختلف آن در مسیر سالم و بایسته و در خدمت منافع ملی و پاسخگویی به انتظارات و توقعات طرفداران و دوستداران، حرکت کند. جریانات و باندهایی در ورزش نفوذ کردهاند که عمدتا با استفاده از بازوی رسانهای، اجازه نمیدهند برنامهها و تفکرات تعیینشده که ذرهای با منافع نامشروع آنها در تضاد و تعارض باشد، عملی و اجرائی شود.
مطرح شدن اینگونه مسائل از زبان افراد آگاه- که خود دستاندرکار و در قلب امور بودهاند- از این نیز حکایت میکند که ورزش ما به مسائل و مشکلاتی آلوده شده که حل و اصلاح آنها بهسادگی شدنی نیست. درباره ورزش کسانی که ورزش و رشتههای مختلف ورزشی را ملک طلق و «ارث پدری» خود میدانند تصمیم میگیرند که گاه حتی بالاترین مقامات فدراسیونها تابع خواسته و تصمیمات آنها هستند و اگر هم نباشند، در هر حال آن افراد و باندهای به ظاهر ورزشی آنقدر نفوذ داشته و تاثیرگذار هستند که میتوانند نهتنها کارکرد یک مربی را به راحتی زیر سؤال ببرند بلکه با سرنوشت یک رشته ورزشی و مهمتر از آن احساسات مردم علاقهمند بازی کنند و آن را به سخره بگیرند.
این واقعیتی است که بیش از هر کسی مسئولان امر و مدیران ارشد ورزش، از شخص وزیر گرفته تا دیگران باید جدی بگیرند و برای حل آن چارهاندیشی کنند. این جریانات که ما از آنها بهعنوان «مداخلهگران سایهنشین و پدرخواندههای مدیریت و مدیران ورزش» نام میبریم با عملکرد و رفتارشان که یا در جهت تامین منافع خود و باند خود یا با هدف یارگیری و اعمال نفوذ سیاسی در ورزش است، اجازه نمیدهند ورزش در مسیر سالم و توأم با طمأنینه و آرامش به مسائل خود بپردازد و آنها را حل کرده و ساختار و سامان بخشد. برای این جریانات، مطلوب آن است که هیچکدام از مسائل ورزش (از مسئله سادهای مثل ورود بدون دغدغه و مزاحم و تحقیر تماشاگر بلیت به دست به ورزشگاه تا حل مسئله مالکیتی و ایجاد ثبات مدیریت در تیمهای استقلال و پرسپولیس و...) حل نشود و همهچیز در حالت بلاتکلیف و همه مسائل لاینحل بماند، یعنی دقیقا وضعیتی که اینک و البته سالهاست با آن روبهرو هستیم.
تا این مسائل و تکلیف این دخالتها حل نشود، هیچ مدیری نمیتواند برنامههای خود را اجرا و اهدافش را محقق سازد. بلاتکلیف ماندن این موضوع و لاینحل ماندن این قضیه خود شاید بزرگترین و مهمترین مسئلهای است که آن جریانات مزاحم و جاهطلب اجازه حل آن را نمیدهند. میشود چنین گفت که اگر مسئله «وجود جریانات مداخلهگر و سایهنشین پدرخوانده» در ورزش ما حل شود، آن وقت خیلی از مسائل بلاتکلیف و لاینحل، «دومینووار» به ترتیب حل خواهند شد.
صحبت از والیبال بود و حرفهای سرمربی مستعفی تیم ملی. به گمان ما مسئولان فدراسیون والیبال نباید از کنار این حرفهای هشدارگونه آقای عطایی به راحتی عبور کنند و آن را با تغافل و پشتگوشاندازی، جدی نگیرند. متأسفانه ورزش از بابت این بیتوجهیها و غفلت از هشدارها و اعلام خطرهای کارشناسان و دلسوزان، ضربات مهلکی خورده است. آقای عطایی تا همین چند روز پیش سرمربی تیم ملی والیبال بوده است، حالا به خواست و تشخیص خودش، دیگر نیست. این موضوع اما نباید موجب شود که میان مدیریت والیبال و آقای عطایی جدایی بیفتد. الان وقت آن است که مدیران فدراسیون و خود آقای داورزنی با برگزاری جلساتی با حضور عطایی و آدمهای دلسوز و کارشناس به بررسی آنچه بپردازند که در اطراف و متن تیم ملی میگذرد و آفات و خطرات را شناسایی کرده و اجازه ندهند باندها و عناصری با استفاده از غفلت و ناهشیاری آنها، نقشهها و برنامههای خودخواهانه و کینهتوزانهشان را درباره والیبال پیش ببرند و با آینده این رشته مطرح و جهانی بازی کنند.
والیبال ایران برای رسیدن به این موقعیت و جایگاه از عقبههای مردافکن و گذرگاههای سخت عبور کرده است. خیلی از دلسوزان و سرآمد همه مرحوم یزدانیخرم برای مبارزه با موانع و نیز اصلاح و روبهراه کردن وضع والیبال و حرکت دادن آن از جایگاه یک تیم درجه دوم آسیایی به تیمی در کلاس جهانی و حضور در جمع برترینهای دنیا زحمت کشیده و خون دلها خوردهاند. خود آقای داورزنی در دوران مدیریت خود برای حفظ میراث اسلافش، الحق تلاش زیادی کرده و در این راه هم موفق بوده است. بنابراین خیلی طبیعی است که اهالی والیبال و بلکه ورزش
- و خاصه مدیریت کلان ورزش و بهطور اخص مدیران فدراسیون- برای حفظ و حراست از سلامت والیبال و درستی مسیری که طی میکنند، به حمایت و دفاع جانانه پرداخته و با هر عامل و عنصری که میخواهد برای منافع و حفظ یا احیای جایگاه خودش در مسیر والیبال با راه انداختن باندبازی و کمکاری و غلطکاری، چوب لای چرخ آن بگذارد، هشیارانه و مدبرانه و قاطعانه برخورد کنند. اگر دیگرانی مثل عبادیپور که دیگر جزو پیشکسوتهای والیبال به حساب میآید، حرفی دارند، بیایند و راحت و آزادانه حرفشان را بزنند و در نهایت مسئولان و مدیران با سبک و سنگین کردن و تحلیل این حرفها و اطلاعات و... بهترین تصمیم را برای آینده همچنان روشن والیبال اتخاذ نمایند.