چه کسانی باعث محرومیت پرسپولیس شدند؟! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
دوشنبه گذشته وزیر پیشنهادی ورزش با رای اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی (167 رای موافق، 57 رای مخالف و 12 رای ممتنع) در این مقام رسما تثبیت و یک روز بعد یعنی سهشنبه مراسم معارفه وی برگزار شد و آقای کیومرث هاشمی به عنوان پنجمین وزیر ورزش جمهوری اسلامی ایران کار خود را آغاز کرد.
خوشبختانه وزیر جدید شخصی غریبه با ورزش و حتی مدیریت آن نیست و از جا و حوزه دیگری نیامده و از سوی دیگر بسیاری از اهالی ورزش هم ایشان را میشناسند و با روحیات و خصوصیاتشان آشنایی دارند. با این وصف نیازی نیست که با ایشان با ادبیات و زبانی حرف بزنیم که با کسانی که از حوزههای دیگر به عنوان مدیر به ورزش وارد و در واقع تحمیل میشوند؛ کسانی که حتی با فرهنگ و اصطلاحات ورزش آشنا نبوده و نه ورزشیها زبان آنها را میفهمند و نه آنها زبان و تعابیر ورزشیها و...! بماند که از این رهگذر فقط از حیث زمانی چقدر فرصتها را هدر داده و زمان را تلف کردهایم و... این است که خیلی بدیهی و طبیعی است که آقای هاشمی بداند و آگاه باشد به چه عرصه و میدانی وارد شده و این مسئولیت حساس را برعهده گرفته است.
ورزش ما گرفتاریهای فراوانی دارد که بیش از آنکه فنی و ساختاری باشد، انسانی و خودساخته است. صریحتر و راحتتر بنویسیم، عمده مشکلات و گرفتاریهای ورزش از سوی نیروهای غیر متخصص و غیر ورزشی و سفارشی و تحمیلی وارد میآید. در این حوزه خیلی جاها کار دست اهلش نیست، بلکه دست فرصتطلبهای آویزانی است که علقه و غیرتی نسبت به ورزش ندارند و صرفا برای تامین نان و نام و منافع سیریناپذیر و تمام نشدنی خود به لطائفالحیل (عمدتا رسانهها) وارد این حوزه شده و با رخنه و نفوذ تدریجی جایگاههای حساسی را به دست آوردهاند. برای اینکه سخنمان ملموستر و عینیتر باشد یک نمونه میآوریم، که البته نمونه کوچکی است اما چون این روزها خیلیها به آن اندیشیدهاند، برای تاثیر و تفهیم سخن ما میتواند خیلی موثر باشد. سؤال میکنیم: چرا بازی پرسپولیس با النصر که به میزبانی نماینده ایران بود، بدون حضور تماشاگر برگزار شد؟! چرا در بازی حساسی که تیم ما باید با توجه به شرایط مسابقات و نیاز به شروع محکم و امتیازاندوزی با تمام قوا و حمایت یکصدهزار تماشاگر به میدان حریف مجهز و ثروتمند خود برود، ورود هوادار پرشور حامی به ورزشگاه ممنوع است؟ چرا در دیداری که حریف با چند ستاره مطرح و یک فوق ستاره فوتبال دنیا به کشورمان میآید، تماشاگری که به هرحال- به درست و غلطش فعلا کاری نداریم- دوستدار این بازیکنان مشهور است و دوست دارد از نزدیک بازی آنها را تماشا کند، از ورود به ورزشگاه محروم است و ناچار است خود را به زحمت بیندازد، کنایه مشتی پرت مدعی و رسانههای مریض و معاند را به جان بخرد و آنگونه که همه میدانیم تا فرودگاه و در مسیر و جلوی هتل و... برای شاید یک لحظه دیدن نوک کلاه فلان بازیکن مطرح بینالمللی، برود و...؟
حالا سؤال این است- و تقاضا داریم آقایهاشمی در این باره تامل کند- که چه کسانی این محرومیت و ممنوعیت و زحمت و خسارت مادی و معنوی را برای ورزش و ورزشدوستها و فوتبال و نماینده ما رقم زدهاند؟ آیا پای توطئه خارجی در میان بوده یا اینکه باید علت را در «درون» این فوتبال بیمار و آفتزده پیدا کرد؟ آن افرادی که به نام کار فرهنگی و البته اظهار فضل! بدون شناخت دقیق از نادرشاه فاتحی که با تدبیر و نبوغ نظامی، آن فتوحات و جهانگشاییها را به دست آورده است، درست برخلاف آن سردار نامی- و البته بدفرجام- به خاطر بلاهتشان فتح پرسپولیس را به شکست و ضرر مالی و محرومیت و ممنوعیت تبدیل میکنند و ناخواسته این خیانت را در حق ورزش کشور و مردم ورزشدوست کشور کردهاند، چه کسانی هستند؟ آیا کسی در باشگاه پرسپولیس اصلا یقه این غلطکاران را گرفته و یا دستگاه عریض و طویل ورزش یا همان باشگاه پرسپولیس این موضوع را بررسی و پیگیری کرده است؟ اگر نکرده است، چرا؟ اگر این تحقیق و بررسی انجام شده، آیا با مسببان و عوامل این خیانت ناخواسته برخورد قانونی و قضائی شده است یا خیر؟ اگر خیر، چرا؟ تا کی قرار است ناشایستها و بیلیاقتها و... جولان بدهند و انگشت در چشم این ورزش کنند و هر بلایی که میتوانند سر ورزش بیاورند و حسابی هم از قبل ورزش و مواهب آن منتفع بشوند و کسی هم نگوید که بالای دو چشم شما ابرو قرار دارد؟!
در عوض با راه انداختن بحثهای انحرافی و فریب دادن مخاطب، خیلی روشنفکرانه و مثلا کارشناسانه!! کاروبار کشتی را که نایب قهرمان جهان شده است زیر سؤال میبریم که چرا قهرمان نشده است و حسن یزدانی را میکوبیم که چرا نقره جهانی گرفته و طلا نگرفته و چرا برای چندمینبار در مصاف با حریف کهنهکار و بسیار فنی خود در فینال کم آورده است!
سخن را جمع کنیم. این نمونه را آوردیم تا به سهم خود به جناب وزیر عرض کنیم که در این ورزش چه میگذرد و چه افراد و جریاناتی در آن دور برداشته و
خط و ربط تعیین میکنند، افراد و جریاناتی که- بدون تعارف و صریح عرض میکنیم- نه درد دین دارند و نه اعتقادی به آموزههای آن، نه وطن میشناسند و نه برای ملک و ملت حرمتی قائلند، نه ورزش میدانند چیست و نه دلسوزی و دغدغهای برای آن دارند و خلاصه ریاکاران به معنای واقعی کلمه هستند و لذا هیچ چیز به جز خودشان و منافع حقیرشان برای آنها ارزشی ندارد.
بله، خیلی جاها برای ورزش ایران چنین موجوداتی خط و ربط تعیین میکنند، تا آنجا که به اتاق برخی مدیران ورزش هم رخنه و نفوذ کرده و حتی روی نیمکت تیمهای ملی رشتههای مختلف هم جولان داده، افراد و جریاناتی که دمار از روزگار ورزش درآوردهاند و قلع و قمع آنها برای سلامتی ورزش از ضروریات و مقدمات کار اصلاحی است، اتفاقی مبارک که امیدواریم در دوره جدید مدیریت ورزش رخ دهد. ان شاءا...