kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۳۴۲۳
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۶
چهل و سومین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی و سال‌های دفاع مقدس

هیولای فرانکشتاین که آمریکا ساخت

 
 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان 
«... صلاح، این فرصت شاید در هر قرن یک‌بار هم پیش نیاید. آنها (ایرانی ها) اهواز را از ما (امت عرب!) گرفتند، شط‌العرب را از ما گرفتند، به ما تعدی کردند، تهدیدمان می کنند، انقلاب‌شان را به کشور ما صادر می کنند. الان ما فرصت مناسب داریم. آنها فروپاشیده اند، ارتش‌شان تکه‌پاره است، نیروهایشان پراکنده شده، بین خودشان درگیرند، برخی‌ها برخی دیگر را می کشند، فلذا ما الان فرصتی تاریخی در اختیار داریم که همه  حقوق‌مان را بازگردانیم و این را به تو می گویم، خودت را به‌عنوان نماینده  عراق در سازمان ملل آماده کن. من می خواهم بروم و به آنها ضربتی بزنم که همه  کره   زمین صدایش را بشنوند و همه  حقوقمان را به‌صورت کامل بازپس بگیرم.»
این جملات، حرف‌های صدام خطاب به صلاح عمر العلی (از اعضای شورای رهبری حزب بعث) در حاشیه کنفرانس عدم تعهد (سپتامبر1979/شهریور 1358) بود که بعد از دیدارشان با ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه وقت ایران، خیلی خصوصی و محرمانه بر زبان آورد. 
جملات محرمانه‌ای که سالها بعد «صلاح عمر العلی» در گفت‌و‌گویی تلویزیونی با احمد منصور، مجری برنامه معروف «شاهد علی العصر» (شاهد یک دوران) بازگو نمود و وحید خضاب آنها را ترجمه کرد و همراه گفت‌و‌گوهای دیگری با برخی فرماندهان و مسئولین رژیم بعث، در کتابی به نام «زیر پوست جنگ» به چاپ رساند.
دستور مستقیم اربابان
البته آغاز جنگ و تجاوز علیه ایران، تنها به علائق و گرایش‌های شخص صدام بستگی نداشت، بلکه چراغ سبز اربابان و دوستان منطقه‌ای در واقع شرط اول این حمله و هجوم بود و عوامل و ‌اندیشکده‌های استراتژیک غربی نیز که اوضاع ایران بعد از انقلاب را مدت دو سال زیر نظر داشتند، آشفتگی که توسط گروهک‌های مختلف تروریستی و تجزیه‌طلب رقم خورده بود و همچنین تضعیف نیروهای مسلح را توجیه و انگیزه‌ای برای حمله نظامی به آن می‌دانستند خصوصا از سوی فردی همچون صدام که کینه‌ای دیرین از ایرانی‌ها داشت.
حامد علوان الجبوری (رئیس‌ دفتر احمد حسن البکر و صدام و وزیر امور خارجه وقت عراق) فرد دیگری است که احمد منصور در برنامه «شاهد علی العصر» با وی درمورد چرایی حمله صدام به ایران پرسش کرد و حامد علوان الجبوری به همان چراغ سبزهای خارجی و جلسات متعدد در این باب‌ اشاره داشت. 
حامد الجبوری که به‌عنوان شاهد عینی در جلسات صدام با جرج براون (وزیر خارجه انگلیس)، شاپور بختیار (آخرین نخست‌وزیر شاه) به‌عنوان آلترناتیو غرب در خوزستان و ارتشبد اویسی (جلاد میدان شهدا در 17 شهریور 57) به‌عنوان بازوی نظامی وی، حضور داشت، از اطلاعات فوق‌محرمانه که آمریکا در اختیار صدام قرار می‌داد، پرده برداشت. او گفت:
«...همه صحبت‌هایشان مبنی بر این بود که ایران در آستانه سقوط است، ارتشش از هم پاشیده است، نیروی هوایی‌اش تقریبا فلج است...آمریکایی‌ها در سال 1981 تجهیز صدام حسین به اطلاعات حاصله از هواپیماهای آواکس را شروع کردند، عربستانی‌ها شروع کردند به تأمین صدام حسین با سلاح و تجهیزات جنگی با حمایت آمریکا، دونالد رامسفلد به‌عنوان فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا دو بار به عراق آمد و دو بار در 20 دسامبر 1983 [29 آذر 1362] و 24 مارس 1984 [4 فروردین 1363] با صدام حسین دیدار داشت. آمریکا اطلاعات بی‌نهایت حساسی را به رهبران عراق می‌داد، یعنی اطلاعاتی که از طریق ماهواره‌ها و هواپیماهای آواکس به دست آمده بود و نقشه‌ها و جزئیات را ارائه می‌داد. من آنچه در آنها بود را نمی‌فهمیدم ولی اینها به وزارت خارجه می‌آمد و ما اینها را به ریاست‌جمهوری می‌دادیم تا از آن استفاده کنند...»
دیدارهای محرمانه آمریکا با صدام پیش از آغاز جنگ
امروزه براساس اسناد و مدارک و شواهد معتبر معلوم شده، وقتی کوشش‌های تجزیه‌طلبانه، به راه‌انداختن خشونت و ترور، تبلیغات سرسام‌آور درونی و برونی و بالاخره تجاوز نظامی طبس علیه انقلاب اسلامی به نتیجه نرسید، کانون‌های صهیونیستی برای مقابله با انقلاب اسلامی که هر دم بیشتر و بیشتر، موجودیتشان را تهدید می‌کرد، پس از شکست کودتای نظامی نوژه، تقدم دوم طرح سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یعنی جنگ تحمیلی صدام را در دستور کار قرار دادند.1 
روزنامه «Eight Days» در 11 اکتبر 1980 درباره تحرکات سیاسی غرب پیش از آغاز جنگ نوشت: 
«...برژینسکی (مشاور امنیتی جیمی کارتر) برای آماده‌‌سازی و اطلاع از وضع عراق برای شروع جنگ، سفرهای محرمانه مکرری به بغداد کرد، به طوری که مجله ژورنال استریت مورخ 8 فوریه 1980 یکی از این سفرهای محرمانه را فاش ساخت و تایمز لندن مورخ 17 ژوئن 1980 به ملاقات برژینسکی و صدام ‌اشاره کرد.»2 
براساس اسناد موجود و گفت‌و‌گو با فرماندهان نظامی رژیم بعث عراق در سال‌های بعد از جنگ، هدف اولیه از تجاوز صدام به ایران این بود که پس از ‌اشغال خوزستان (یعنی همان سرزمینی که سالها در نقطه طمع‌ورزی کانون‌های صهیونیستی قرار داشت)، تشکیل یک دولت ایران آزاد را در این استان اعلام کرده، به این وسیله نظام جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داده و در نهایت با آلترناتیوی همچون شاپور بختیار و به کمک تحرکات ارتشبدهای شاه مانند آریانا و پالیزبان در نقاط دیگر کشور، آن را سرنگون سازد. 3
صدام نماینده ما در جنگ با ایران بود
وابستگی و عاملیت صدام برای آمریکا و غرب آنچنان اظهر من الشمس بود که حتی روشنفکران و هنرمندان آمریکایی بعدها به آن صریحا و علنا اذعان کردند. جورج لوکاس (فیلمساز معروف‌هالیوودی) در کنفرانس مطبوعاتی پس از نمایش فیلمش در جشنواره فیلم کن سال 2005، به مقوله تجاوز و جنگ صدام با ایران اشاره کرد و این‌که چگونه ایالات متحده آمریکا به‌عنوان یک مدعی دموکراسی از موجود جنایتکاری همچون صدام حمایت نمود، او را مسلح کرد و به جنگ ایران فرستاد. لوکاس صراحتا گفت: 
«... ما خودمان به صدام پول دادیم و او را مجهز به سلاح‌های کشتار جمعی کردیم... ما به جنگ با ایران رفتیم و از صدام به‌عنوان نماینده خودمان استفاده کردیم. وقتی من در پایان جنگ ویتنام و در دوران نیک‌سون داستان نخستین «جنگ‌های ستاره‌ای» را می‌نوشتم، بیشتر می‌خواستم موضوع تبدیل‌شدن دموکراسی به دیکتاتوری را به چالش بکشم. در آن دوران هنوز چیزی به اسم جنگ عراق وجود نداشت...، اما تطابق آنچه ما در جنگ با ویتنام و عراق انجام دادیم واقعاً غیرقابل باور است.»
مایکل مور (مستندساز معروف آمریکایی) نیز پس از به دام افتادن صدام، در مقاله‌ای تحت عنوان «بالاخره هیولای فرانکشتاین‌مان را دستگیر کردیم»، صدام برای آمریکا را به هیولایی تشبیه کرد که دکتر ویکتور فرانکشتاین به‌وجود آورده بود. او در آن مقاله ضمن ‌اشاره به هیولا‌های دیگری که آمریکا طی سال‌ها به‌وجود آورد و به جان ملت‌ها‌ انداخت، به‌ صراحت از نقش ایالات ‌متحده در مسلح‌کردن صدام به انواع و اقسام سلاح‌های کشتارجمعی پرده برداشت و نوشت:
«... آمریکا دوست صدام بود. ما عاشق صدام بودیم. ما او را مسلح کردیم. ما به او کمک کردیم که ایرانی‌ها را با گاز شیمیایی نابود کند... این اولین‌بار نبود که ما از یک رژیم جنایتکار حمایت می‌کردیم. اصولا ما دوست داریم نقش فرانکشتاین داشته باشیم. هیولا‌های زیادی درست کرده‌ایم: شاه ایران، سوموزای نیکاراگوئه، پینوشه شیلی و... و موقعی که دیوانه‌وار به جان مردم افتاده‌اند بی‌تفاوت شده یا خود را حیرت‌زده نشان داده‌ایم. ما صدام را دوست داشتیم، چون حاضر شد به جنگ آیت‌الله برود. اطمینان حاصل کردیم میلیون‌ها دلاری که برای خرید اسلحه لازم داشت به‌دست ‌آورد؛ سلاح‌های تخریب همگانی. درست خواندید، او به این سلاح‌ها مجهز بود. ما خوب می‌دانیم، چون خودمان به او داده بودیم! ما اجازه دادیم و حتی تشویق کردیم که شرکت‌های بزرگ آمریکایی در سال‌های دهه۱۹۸۰ با وی معامله کنند. به این طریق او موارد و دارو‌های شیمیایی را به‌دست‌آورد که بتواند در سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی به کار گیرد....»
با صدام جان خودمانی شده بودیم
مایکل مور در آن مقاله به بخش دیگری از کارنامه سیاه آمریکا در حمایت همه‌جانبه از صدام در جنگ با ایران ‌اشاره و اضافه کرد: 
«... به قدری با صدام‌جان خودمانی شده بودیم که تصاویر ماهواره‌ای از مخفیگاه‌های سربازان ایرانی را در اختیار وی قرار می‌دادیم. تقریبا هم مطمئن بودیم که از این اطلاعات چه استفاده‌هایی خواهد کرد. حدس‌مان هم درست بود، چون به مجرد دریافت تصاویر جاسوسی، همه را به گاز شیمیایی بست و ما سکوت کردیم، چون صدام دوست ما و ایرانیان دشمن ما بودند...»
صدام با دستور آمریکا و حمایت و سلاح‌های فرانسه و انگلیس و آلمان و شوروی و پول و سرمایه برخی کشورهای منطقه به خاک ایران حمله کرد، هزاران کیلومتر مربع از آن را ‌اشغال کرد، شهرها و روستاهای ما را با بمباران و موشک‌باران تخریب نمود. با بمب‌های شیمیایی و میکروبی و خوشه‌ای، تکان‌دهنده‌ترین جنایات علیه بشریت را به منصه ظهور رسانید. صدها هزار تن از مردم این سرزمین به شهادت رسانده یا مجروح و جانباز و یا اسیر نمود و هزاران تن هنوز جاویدالاثر هستند. 
از طرف دیگر در میان اسرای عراقی از 34 کشور اروپایی و آسیایی و آمریکایی، به چشم می‌خوردند، از یمنی و اردنی و مصری تا تونسی و مراکشی و سودانی. یعنی جنگ تحمیلی علیه ایران، در واقع جنگ جهانی سوم توسط جهان استکبار و نوکرانش علیه انقلاب اسلامی بود که مانند جنگ احزاب در صدر اسلام، سپاه کفر با تمام قوا برای انهدام اسلام به میدان آمده بود، آنچه پس از پایان جنگ نیز تداوم یافت.
سرلشکر محمد باقری رئیس ‌‌ستاد کل نیروهای مسلح درباره استعداد جنگی ارتش صدام درآغاز و پایان جنگ گفته است:
«... عراقی‌ها با 400 هواپیما و 12 لشگر زمینی جنگ را آغاز کردند، این 400 هواپیما در طول جنگ ساقط شد و 12 لشگر منهدم گشت. من مسئول شمارش این‌ها بودم. ولیکن در روزی که ما قطعنامه را پذیرفتیم عراق 700 هواپیمای روز دنیا را داشت و دارای 56 لشگر بود. یک میلیون رزمنده داشت. ما با یک ارتش قدرتمند این‌گونه مواجه بودیم...»4
_________________________
1- کودتای نوژه- موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی- چاپ چهارم- بهار 1384   2- مجموعه مستند «راز آرماگدون»- قسمت 22- شبکه خبر- تیرماه 1387   3- همان   4- سرلشکر باقری به روایت خودش- گفت‌و‌گو با سرلشکر باقری- خبرگزاری تسنیم- 8 تیر 1395