kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۹۲۱
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۲

اخبار ویژه

 
 
اصرار عجیب مدیر بی‌کفایت برای دفاع از جاسوسان و عناصر نفوذی
 
رئیس ‌سازمان محیط زیست و معاون رئیس‌جمهور در دولت روحانی می‌گوید: نفوذی‌ها، تندرو‌ها هستند و نه استادان دانشگاه.
عیسی کلانتری که همچنین وزیر کشاورزی در دولت‌های موسوی، هاشمی و خاتمی بوده، به روزنامه اعتماد گفته است: در حوزه سیاسی، خالص‌‌سازی با ردصلاحیت‌ها نمایان می‌شود. در حوزه آموزشی و تخصصی در قالب اخراج استادان برجسته. استادان سطح بالا و زبده به اجبار مجبور به ترک دانشگاه‌ها می‌شوند و جایگزین‌های آنها هم افراد غیرمتعارفی هستند که هیچ ربطی به دانشگاه ندارند. این روند نوعی استحاله فرهنگی و دانشگاهی است.
وی می‌افزاید: به نظرم یکی از مهم‌ترین اقداماتی که باید در دستور کار مجلس آینده قرار بگیرد، کنار گذاشتن برنامه هفتم توسعه است. این برنامه ۵ ساله نه در راستای نیاز‌های مملکت و نه مبتنی بر اولویت‌های کشور است. به نظرم اگر دولت عاقلی در کشور روی کار بیاید و اراده پیشرفت در حاکمیت شکل بگیرد، ظرف ۳ سال می‌توان بر مشکلات جاری موجود در کشور مانند بیکاری، تورم، فقر و... فائق آمد، اما مشکلی که نمی‌توان به راحتی از آن عبور کرد، از بین رفتن منابع پایه کشور است. وقتی خاک کشور فرسوده و شور شد، آب کشور دچار استهلاک شد، زمین‌ها در استان‌های مختلف دچار نشست و گسست شدند و... به این راحتی نمی‌توان این مشکلات را حل کرد. دهه‌ها و قرن‌ها باید بگذرد تا برخی مشکلات اینچنینی رفع شوند. بررسی کنید، ببینید طی ۳۰ سال اخیر با منابع کشور چه رفتاری شده است. پدر منابع درآمده و برای نسل‌های آینده چیزی باقی نمانده است. 
وی درباره معاونش کاوه مدنی که متهم به جاسوسی بود و از کشور‌گریخت و سر از رسانه‌های معاند درآورد، گفته است: او یکی از نیرو‌های متخصص و وطن‌پرست ایرانی بود که تنها با هدف خدمت وارد ایران شد. اما گروه‌های تندرو که تحمل استفاده از این نیرو‌ها را نداشتند و احساس می‌کردند با ورود این نیرو‌ها مردم متوجه تفاوت در عملکرد‌ها و کیفیت‌ها می‌شوند، هر تلاشی کردند تا برای حضور نیرو‌های نخبه در کشور مانع‌تراشی کنند.
کلانتری همچنین گفته است: پروژه نفوذ، بسیار پیچیده است. برخلاف ادعا‌هایی که مطرح می‌شود، تجربه نشان می‌دهد، برنامه دشمنان برای نفوذ از طریق مراکزی صورت می‌گیرد که بیشترین رفتار‌های افراطی را از خود نشان می‌دهند. بزرگ‌ترین ضربه به ایران را افرادی می‌زنند که در برابر حضور و فعالیت افراد نخبه، متخصص و کارآمد در حوزه‌های مختلف مانع‌تراشی می‌کنند. اتفاقا نفوذی‌ها کسانی هستند که اجازه نمی‌دهند ایران از همه ظرفیت‌های انسانی، ارتباطی، اقلیمی و... خود برای رشد و پیشرفت استفاده کند.
وی درباره بازداشت برخی جاسوسان محیط زیستی در دوره مسئولیتش هم گفت: از میان این افراد، ظاهرا مشکل مراد طاهباز در جریان تبادل زندانیان با آمریکا حل شده. اما ۷ نفر باقی مانده از ابتدا مشخص بود که تقصیری ندارند. وزیر اطلاعات دوران آقای روحانی با صراحت اعلام کرد و گزارش داد که این افراد جاسوس نیستند؛ اما برخی افراد و گروه‌ها به اتهام جاسوسی این افراد را بازداشت کرده‌اند.بندگان خدا، نزدیک ۶ سال است که دستگیر شده و در زندان هستند. حتی اگر حکم ۷ سال زندان این افراد را هم لحاظ می‌کردیم با گذشت یک‌سوم یا دوسوم مدت محکومیت‌شان می‌بایست آزاد می‌شدند؛ اما من سر در نمی‌آورم چرا این افراد هنوز زندانی‌اند.
درباره آقای کلانتری و اظهاراتش گفتنی است که دو ویژگی مهم وی، بی‌کفایتی در عرصه مدیریت و تندروی و سیاه‌نمایی در حوزه اظهار نظر است. او در حالی برای محیط زیست و منابع زیستی‌اشک تمساح می‌ریزد که اولا سالها وزیر و معاون بوده و ثانیا بیش از جذب افراد با کفایت و متخصص، در پی سیاسی کاری بوده است. او همان کسی است که مدعی شد خودکفایی در کشاورزی مزخرف است(!) و این ادبیات البته با ادبیات دیگرانی مانند وزرای نفت و نیروی دولت سابق در کثافتکاری خواندن پالایشگاه‌‌سازی و انتساب منطق نیروگاه‌‌سازی به مافیا، تناسب داشت.
اظهارات مبتذل و خلاف واقع کلانتری پیش از این مورد سوءاستفاده و یاوه‌گویی بنیامین نتانیاهو قرار گرفت. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی 
20 خرداد 1397 گفته بود «مردم ایران قربانی یک رژیم استبدادی بی‌رحم هستند که حتی آب مورد نیاز را هم از آنها دریغ می‌کند. عیسی کلانتری وزیر پیشین کشاورزی [رئیس‌وقت سازمان محیط‌زیست]‌اشاره کرد که به‌دلیل آسیب‌های محیط‌زیستی، ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ایران ناچار به ترک خانه خود خواهند بود»! همین سوژه‌سازی خلاف واقع برای صهیونیست‌ها، بوی نفوذزدگی و تندروی می‌دهد.
کلانتری همان‌قدر که در سیاه‌نمایی و منفی‌بافی ید طولایی دارد، کارنامه خسارت باری هم در زمینه کشاورزی و محیط زیست دارد و حداکثر هنرش، انتساب معاون آلوده‌ای مانند کاوه مدنی و باز کردن مسیر جاسوسان محیط‌زیستی به مراکز مهم بود. 
در موضوع اساتید دانشگاه‌ها نیز روشن است که ده‌ها هزار استاد مورد اعتماد نظام هستند و مشغول فعالیت و خدمت هستند اما عناصر سیاسی‌کار تعمد دارند برخورد با چند نفر معدود عنصر متخلف یا نفوذی و مجرم را، برخورد با اساتید جا زده و بدین ترتیب برای متخلفان امنیتی حاشیه امنیت درست کنند. این هم سند دیگری برای کج فهمی کلانتری است، اگر او را در موضع اتهام ننشاند.
درباره جاسوسان محیط زیستی نیز اسناد و مدارک متواتر منتشر شده و قاضی پرونده نیز بر اساس اسناد موجود حکم صادر کرده، ضمن این که وزارت اطلاعات
(دوره روحانی) تنها مرجع اطلاعاتی و امنیتی در کشور نبوده است.
 
 
هنوز هم از انبوه عبرت‌های برجام درس نگرفتید؟
 
حسن بهشتی‌پور از طرفداران برجام می‌گوید: توافق موقت با آمریکا فقط مسکّن است و تا زمانی که تحریم‏ها وجود دارد، هر توافقی دچار مشکل است. 
وی به روزنامه آرمان گفت: گزارشی که آقای گروسی برای جلسه شورای حکام تنظیم کرده، ایران ذخایر اورانیوم غنی‌سازی شده 60 درصد خود را به 121 کیلو و ششصد گرم رسانده است در مقایسه با گزارش قبلی آقای گروسی، ایران 7 کیلو و پانصد گرم تولید اورانیوم شصت درصد خود را افزایش داده است. این مقدار در مقایسه سه ماه قبل کاهش سرعت غنی‌‌سازی 
60 درصد را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد که ایران با چنین اقدامی می‌خواهد حسن‌نیت خودش را به طرف مقابل نشان دهد و بگوید که به شرط اقدام متقابل و متناسب طرف مذاکره می‌تواند در این مسیر گام‌های بیشتری بردارد. اقدام دیگری که طبق گزارش آقای گروسی آن‌طور که در رسانه‌هایی مثل رویترز و آسوشیتدپرس منعکس شده، رقیق‌‌سازی 6 کیلو و چهارصد گرم از ذخایر اورانیوم 60 درصد از سوی ایران است و این نیز گام دیگری است که ایران برای اعتماد‌سازی و اثبات حسن‌نیت خودش برداشته است و طبیعتاً باز منتظر اقدام متقابل طرف مذاکره‌کننده است
وی افزود: باید دید که مذاکرات به چه سمت و سویی می‌رود و آیا به نتیجه می‌رسد یا نه؟ و اینکه آیا میان این اقدام و تبادل زندانیان و آزادی برخی منابع ارزی مسدود شده ایران در برخی کشورها ارتباطی با این موضوع دارد یا ندارد؟ من معتقدم که این مسائل با همدیگر ارتباط دارند. مذاکرات به صورت محرمانه و غیرمستقیم در حال انجام است. خبرهای این مذاکرات هم به صورتی کاملا قطره چکانی منتشر می‌شود و دلیل این موضوع هم ترس از فضا‌سازی خبری توسط طرف مقابل و شکست مذاکرات است. حتی در درز کلیات مذاکرات هم حساسیت‌هایی وجود دارد چه برسد به جزئیات. ولیکن افکار عمومی به هر صورت نیازمند برخی شفاف‌سازی‌ها در این خصوص است.
بهشتی‌پور افزود: مادامی که تحریم‌ها وجود دارد، هر توافقی دچار مشکل است و مسئله تحریم‌ها باید در مذاکره مستقیم ایران و آمریکا حل و فصل شود. به اضافه اینکه آمریکا تا زمانی که تحریم‌ها را اثربخش بداند بعید است از آنها دست بکشد. واشنگتن ممکن است بخشی از تحریم‌ها را لغو کند اما به سادگی حاضر نمی‌شود این ابزار مؤثر خود را کنار بگذارد.
وی گفت: رئیسی معتقد بود که نباید روند مذاکرات را به سفره مردم 
گره بزنیم که با گذشت زمان مشخص شد این برداشت  کارشناسی شده نبود. بحث این است که بازار و اقتصاد به طور طبیعی نسبت به مذاکراتی که در جریان بود واکنش نشان می‌داد و اگر موفقیتی در مذاکرات بود واکنش مثبت داشت و اگر بن‌بستی وجود داشت واکنش‌ها منفی بود. عضویت ایران در بریکس که بسیار برای آن تبلیغ شد بدون برداشتن تحریم‌ها، این عضویت‌ها تاثیر مثبت آنچنانی در اقتصاد ندارد. بنابراین اخبار مربوط به مذاکرات و استفاده از عناوین مربوط به مذاکره نوعی خبردرمانی است.
بهشتی‌پور اظهار کرد: «بهترین و منطقی‌ترین راه این است که ما مستقیما با خود آمریکا وارد مذاکره شویم که هم توان هسته‌ای خودمان را بالا ببریم و هم توان اقتصادی. افرادی که مسئولیت مذاکرات را بر عهده ‌دارند، مدت‌ها مبلغ این بودند که برجام توافقی ناقص است و اسم مذاکرات خودشان را مذاکرات برای رفع تحریم‌ها گذاشته‌اند. من معتقدم که اسم‌ها چندان اهمیتی ندارند، بلکه نتیجه مهم است. باید یک تعیین تکلیف اساسی و پایدار در مورد پرونده هسته‌ای ایران و مناسبات بین‌المللی اقتصادی و تجاری ایران انجام شود.
در مورد توافق احتمالی با غرب در مورد پرونده هسته‌ای ایران، چیزی که چندان اهمیت ندارد، اسم توافق است. برجام یا توافق رفع تحریم‌ها یا هر اسم جدیدی که برای آن انتخاب شود، زیاد مهم نیست. مهم محتوای توافق است. در حال حاضر آن‌گونه که می‌توان از عملکرد دولت سیزدهم برداشت کرد نه دولت سیزدهم چندان تمایلی به احیای برجام دارد و نه طرف آمریکایی برجام ۲۰۱۵ را می‌پسندد و چیزی فراتر از برجام یا به قولی برجام پلاس می‌خواهند. توافق موقت نمی‌تواند اقتصاد ایران را سامان دهد. چنین توافقی می‌تواند به شکل یک داروی مسکن عمل کند، اما نمی‌تواند مشکل را اساسا حل کند».
درباره این اظهارات گفتنی است؛ اولا ادعا می‌شد برجام توافقی دائمی و پایدار است و تمام تحریم‌ها یک‌جا و بدون بازگشت لغو خواهد شد. اما دیدیم که ظرف مدت کوتاهی توسط طرف آمریکایی از حیّز انتفاع ساقط شد؛ چه توسط دولت ترامپ و چه قبل از آن توسط دولت اوباما.
ثانیا توافق فعلی که در حال اجراست -مگر این که آمریکا مجددا دبه کند- ارتباطی با موضوع غنی‌‌سازی ندارد و ناظر بر مبادله زندانیان و آزادی پول‌های بلوکه شده ایران در کره جنوبی است. ضمنا قرار است پایا پا و نقد در برابر نقد باشد و نه نقد/ نسیه مانند کلاهبرداری بزرگی که آمریکا در برجام کرد.
ثالثا آقای ظریف و تیمش بارها مستقیما با تیم آمریکا مذاکره کردند اما آن مذاکرات مفصل در حالی که از سوی طرف ایرانی تحسین می‌شد(امضای کری تضمین است و...) مانع از خدعه و خیانت آمریکایی‌ها و طلبکاری و باج‌خواهی بیشتر در قالب گروکشی برای برجام 2 و 3 نشد. با این وجود عجیب است که آقای بهشتی‌پور و امثال وی، همان منطق غلط‌انداز آمریکا را به عنوان شرط لغو تحریم‌ها را تکرار می‌کنند و حال آن که هنگام شیرین‌‌سازی برجام، ادعا می‌شد با همین توافق همه تحریم‌های اقتصادی و مالی و بانکی و نفتی یکجا لغو -و نه حتی تعلیق- خواهد شد!
رابعا ادعای سرمایه‌گذاری در ایران و قراردادهای گوناگون اقتصادی در فرآیند برجام، چیزی جز ظاهر‌سازی و نمایش نبود. چنان که در فرجام قرارداد توتال و پژو و خرید دویست فروند هواپیمای ایرباس و بوئینگ و وعده جذب 200 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری دیدیم و در عمل بیش از سه میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب نشد. حال آن که در دوسال اخیر بیش از 6 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب شده است. ضمنا در همین دوره صادرات نفت بدون برجام سه برابر پایان دوره دولت روحانی شده است.
 
 
برخلاف اراده آمریکااعضای بریکس با ایران همکاری می‌کنند
 
عضویت ایران در پیمان‌های گوناگون منطقه‌ای و جهانی نشان می‌دهد این کشور برخلاف اراده آمریکا، منزوی نشده است.
روزنامه اتریشی اشتاندارد با انتشار این تحلیل، به گسترش اعضای پیمان بریکس پرداخت و نوشت: سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری ایران، در اجلاس بریکس در ژوهانسبورگ شرکت کرد و ایران به عضویت این سازمان درآمد. این نکته که ایران در آغاز سال آینده می‌تواند در کنفدراسیون بریکس عضو شود، به‌عنوان یک «دستاورد تاریخی» تجلیل شد. تصمیم بریکس برای پذیرش ایران به‌عنوان یکی از شش کشور جدید، غافلگیرکننده بود. چنین چیزی گواه بر این است که ایران بنابر ادعای آمریکا و غرب منزوی نیست.
نه‌تنها چین و روسیه، بلکه قدرت‌های مهم منطقه‌ای مانند هند و برزیل نیز از همکاری با ایران که در غرب مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد، ابایی ندارند. با این حال، کشورهای عربی که بخشی از معماری امنیتی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه بوده و از سال 1979 همواره به‌شدت بر مهار ایران متمرکز بوده‌اند، در اینجا حضور دارند: عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر نیز جزو کشورهای نامزد بریکس هستند. 
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ناگهان در این کنفدراسیون حضور پررنگی پیدا می‌کند که هنوز کاملا نمی‌داند آیا فقط اقتصادی است یا همچنین سیاسی خواهد بود. هر دو مسیر برای تهران جالب هستند، مانند چشم‌انداز امکان تجارت با ارزهای دیگر. جهان هنوز تا دلارزدایی از روابط اقتصادی بین‌المللی فاصله دارد، اما حداقل امارات متحده عربی برای اولین‌بار در ماه مارس یک قرارداد گاز مایع را با چین با یوان منعقد کرد.
میل به خودمختاری استراتژیک بیشتر را می‌توان به وضوح در امارات، مصر و حتی در عربستان سعودی مشاهده کرد. آنها یک پای خود را در غرب دارند، و می‌خواهند پای دیگر آزادانه بازی کند. ریاض با میانجیگری چین در حال عادی‌سازی روابط با ایران است. در اوپک‌پلاس نیز با کاهش سهمیه‌های تولید نفت، قیمت را بالا نگه می‌دارد.
برای سال‌ها، تحلیل‌ها در مورد خاورمیانه شامل این دیدگاه بود که این منطقه طی 20 سال گذشته اهمیت خود را برای آمریکا از دست داده و خلأ سیاسی به عدم اطمینان و تشدید درگیری‌ها منجر شده است. با ظهور نسل جدید دولت‌ها در خلیج‌فارس، این نکته آشکار شده که اعراب نباید برای امنیت خود تنها به اتحاد با آمریکا تکیه کنند. جنگ در سوریه، به روسیه این فرصت را داد تا به‌عنوان یک بازیکن به خاورمیانه بازگردد. اکنون هم فضایی سیاسی برای چین وجود دارد، در حالی که فضای اقتصادی از مدت‌ها پیش ایجاد شده بود. خاورمیانه با اعضای جدید، وزن بیشتری در سیاست ایالت‌های بریکس خواهد داشت و این ممکن است دوباره آن را برای واشنگتن 
جالب‌تر کند.