kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۲۷۵۹
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۳
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۷۶

مناظره‌ای که برگزار نشد

 
 
 
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
آیت‌الله محمد یزدی - از روحانیان مبارز نهضت امام- در خاطرات خود از جلسه مدرسین قم پیش از انقلاب برای تصمیم‌گیری درباره آثار شریعتی چنین می‌گوید:
«در جریان شریعتی و مرحوم مطهری که در میان مردم بخصوص جوانان فرهنگ دوست، شکافی ایجاد کرده بود، جامعه مدرسین جلسات متعددی تشکیل داد و بحث‌های مبسوطی مطرح کرد.[1] 
آقای مصباح در آن ماجرا قائل به دیدگاه خاصی بودند و بقیه اعضای جامعه در برابر ایشان قرار داشتند. جلسه مزبور در منزل آیت ‌الله حسین نوری همدانی تشکیل شده بود و بحث به مرز کفر و ایمان رسیده بود. در آن جلسه آقایان: گیلانی، مظاهری و سید علی اکبر موسوی یزدی هم حضور داشتند ... بعضی‌‌ها صریحاً شریعتی را تکفیر می‌کردند و بعضی دیگر نظر ملایم‌تری داشتند... بنده مأمور شده بودم که طرفداران دو نظریه را در مورد شریعتی در کنار هم جمع کنم تا به قدر مشترکی برسیم. ...پس از شور و مشورت، آقایان به این نتیجه رسیدند که اعلام کفر در مورد شریعتی بازتاب خوبی ندارد و در کل به مصلحت اسلام و مسلمین نیست... بعد از آن‌که قرار بر سکوت نهاده شد، مطرح گردید که آقای مصباح یزدی که در جلسه حضور ندارند، احتمالاً به فعالیت‌های خود علیه شریعتی در جلسه آقای اسلامی ادامه خواهد داد. در این خصوص چه بکنیم؟ عنوان شد که تکلیف کردن آقای مصباح به سکوت، صحیح به نظر نمی‌رسد و ایشان تکلیف خود را بهتر می‌داند. وقتی موضوع را به اطلاع آقای مصباح رساندیم، ایشان گفت: «من دست از برنامه‌هایم علیه شریعتی بر نمی‌دارم، چون به شدت از این جهت احساس خطر می‌کنم». ... حاصل صحبت‌هایی که در جلسه جامعه مطرح شد، از طریق آقای سید علی محقق، فرزند مرحوم داماد که عضو جامعه بود و با شهید مطهری نسبت فامیلی داشت، به اطلاع آن شهید رسید و ایشان هم همچنان بر این عقیده خود پای فشردند که من دیگر به حسینیه ارشاد نخواهم رفت».[2]  آیت ‌الله محمد یزدی همچنین می‌گوید:  «در بین دوستان بنده، آیت ‌الله مصباح یزدی جبهه‌گیری تندی علیه دکتر شریعتی نمود و در کمال صراحت علیه دکتر اقدام به مبارزه فرهنگی نمود. بنده به ایشان عرض کردم که «من هم بر این باورم که شیوه شریعتی بسیار خطرناک است، اما لزومی نمی‌بینم که با تندی و صراحت با این قضیه برخورد کنیم». آقای مصباح گفت: «قضیه حساس‌تر از این حرف‌هاست که شما گمان می‌کنید».[3]
حجت الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی سیره آیت ‌الله مصباح را در مقابله با جریان‌های انحرافی، شبیه شهید مطهری دانسته و می‌گوید: «از ویژگی‌های آیت ‌الله مطهری این بود که خط انحرافی را زود می‌شناخت، جریان‌های انحرافی را زود تشخیص می‌داد، آیت ‌الله مصباح [هم] همین ویژگی را دارد».[4]
جناب آقای مسعودی خمینی نیز در مورد مواجهه آیت ‌الله مصباح با آثار دکتر شریعتی چنین می‌گوید: «بعد از این که به قم بازگشتم، به لحاظ آشنایی چهل ساله با آقای مصباح، نزد او رفتم و راجع به شریعتی با هم صحبت کردیم. نظر من این بود که دکتر شریعتی، عنصر بسیار خوبی است. بعد نظر آقای مصباح را جویا شدم. با تندی گفت: «تو چرا این حرف را می‌زنی و با این فرد موافقت می‌کنی؟» گفتم: «چرا که نکنم؟» گفت: «مگر تو نمی‌دانی او کیست؟» گفتم: «نه!» گفت: «با مطالعه کتاب‌هایش معلوم می‌شود». گفتم: «کتاب‌هایش را خوانده‌ام و موارد محدودی هم اشکال پیدا کرده‌ام.[گفتم:]حالا نظر شما چیست؟» گفت: «به نظر من شریعتی یک انسان منحرف و بسیار مضر برای اسلام و انقلاب است. تو روی چه حسابی او را خوب می‌دانی؟» بعد آقای مصباح، اشکالاتی را که من به کتاب اسلام شناسی وارد کرده بودم، مطالعه و تأیید کرد و گفت: «اشکالات خوبی گرفته‌ای. من هم نظرم همین موارد است؛ به اضافه مواردی دیگر» پس از این جریانات من به نظرم رسید که خوب است نظر امام را در مورد شریعتی به دست بیاورم. حضرت امام در آن مقطع در نجف اشرف به سر می‌بردند. یک روز با مرحوم آقای اشراقی تماس گرفتم و گفتم: «آقا نظرشان در مورد دکتر شریعتی چیست؟» مرحوم اشراقی از جواب دادن خودداری کرد. باز قضیه را دنبال کردم و به نظرم رسید که امام طی مرقومه‌ای برای آقای مطهری ابراز کرده‌اند که شریعتی را تعدیل یا اخراج کنید. البته یقین نداشتم که امام چنین جمله‌ای فرموده باشند. 
حتی بعد از این‌که امام به قم آمدند، در صدد بودم که از خود ایشان سؤال کنم؛ ولی موقعیت فراهم نشد. آن‌گونه که معروف است، بعضی از آقایان از حضرت امام می‌خواهند که جمله‌ای درباره دکتر شریعتی به زبان آورند؛ اما امام از این کار خودداری می‌کنند. حتی بعد از این‌که جریان فوت ایشان پیش آمد، امام از به کار بردن عنوان «مرحوم» هم درباره او خودداری کردند. بنده این شیوه از برخورد امام را به حساب این ظریف‌اندیشی گذاشتم که ایشان بدون مناسبت و بی‌مقدمه کسی را تأیید نمی‌کند. در نهایت پی بردم که نظر آقای مصباح در مورد شریعتی صائب بوده است یک بار آقای مصباح به من گفت: «مواردی را که در نقد دیدگاه‌های شریعتی روی کاغذ آورده‌ای به دست چاپ بسپار» گفتم: «من این‌قدر سرمایه در اختیار ندارم که بخواهم این کار را انجام دهم» ... در آن روزها عنوان می‌شد که دکتر شریعتی تنها نیست و چند تن همفکر هم دارد. آقای مصباح پیش‌بینی می‌کرد که به همین زودی همفکران شریعتی به انقلاب لطمه خواهند زد. اتفاقاً این پیش‌بینی هم درست از آب در آمد. در حال حاضر هم چند تن از این افراد پست‌هایی در این کشور دارند. ... آقای مصباح دو یا سه بار بنا شد که با دکتر شریعتی مباحثه حضوری داشته باشد. حتی روز و ساعتش را هم تعیین کردند. شهید دکتر شیخ غلامرضا دانش آشتیانی که در هفتم تیر ماه سال ۶۰ در انفجار حزب جمهوری به شهادت رسید، واسطه میان آقای مصباح و دکتر شریعتی بود. 
به هر حال زمان و مکان مباحثه و مناظره هم تعيين شد؛ ولی آقای دکتر در موعد تعيين شده حاضر نشد. حتی آقای مصباح در وقت مقرر در آن‌جا حضور یافت؛ ولی هر چه منتظر شد، شریعتی نیامد. مدتی بعد شریعتی اعلام کرد که من کتاب‌ها را بدون تنقيح و ویرایش لازم به دست چاپ رسانده‌ام و می‌خواهم آنها را اصلاح کنم. انگار او هم به این نتیجه رسیده بود که باید در محتوای کتبش تجدید نظر کند؛ اما از نتیجه این کار خبری ندارم. من هرگز کتاب‌های او را خالی از اشکال ندیدم. یک بار هم عنوان شد که دیگران قرار است روی مطالب او کار کنند و تعدیلش کنند و موارد خلافش را حذف و قسمت‌های مفید و قابل استفاده را حفظ و چاپ کنند. نمی‌دانم این کار به کجا رسید؟»[5]
پی‌نوشت‌ها:
[1] این جلسات در راستای فرمان حضرت امام به آقای یزدی که «در قم اقدام به برگزاری جلسات علمی گروهی و به تعبیر ایشان کمپانی کنید» ترتیب یافته بود. در آن جلسات سه روز در هفته به مباحث فقهی اختصاص داشت و دو روز هم بحث‌های معارفی مطرح می‌شد و حاصل تحقیقات علمی افراد در جزواتی به چاپ رسید. از جمله کتابی تحت عنوان «ولایت» فراهم شد. ... آقای یزدی کتاب مزبور را خدمت حضرت امام(ره) ارائه می‌کند و آن را حاصل راهنمایی‌های ایشان راجع به ضرورت کارهای علمی به صورت گروهی در میان طلاب توصیف می‌کند.
[2] خاطرات آیت ‌الله محمد یزدی، صص117و 481-483.
[3] همان، ص227.
[4] سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی در مسجد شهید محلاتی تهران در همایش بصیرت، اردیبهشت 1392، آرشیو بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
[5] خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، صص 286-287.