همه گیری بدون قلقگیری!
احمد سیمای عراقی
مجموعه تلویزیونی «همهگیری» مدتی روی آنتن سیما بود. کارگردان این سریال محمدصادق بکتاشیان است که کارنامهاش نشان میدهد فرد گزیده کاری است. البته دستی هم در تولید آثار مستند دارد.
ابتدا از موضوع این سریال بگوییم که به شدت کهنه است و ابدا نتوانست تماشاگر را با خودش درگیر کند.
چون از موضوع محوری سریال یعنی همهگیری کرونا، چند سال گذشته است و این سریال نتوانست این موضوع را مطابق با شرایط و دغدغههای روز جامعه به تصویر بکشد. هر چند که ثبت وقایع و اتفاقات دوران همهگیری کرونا مثل رنج بیماران و تحریمهای دارویی گرفته تا ازخودگذشتگی کادر درمان و گروههای جهادی و داوطلب و کمکهای مومنانه مردم و... در سریالهای تلویزیونی مهم و لازم است، اما نیاز هست که این موضوعات مهم طوری به تصویر کشیده شوند تا بهجای یادآوری استرس و درد و سختیهای آن دوران که موجب دلزدگی مخاطب میشود، مسائل طوری بازنمایی شود که با نیازهای روز مخاطب پیوند داشته باشد.
در «همهگیری» بهجای پرداختن به موضوعات مهم دیگری به شکل گلدرشتی به تقابل پزشکان و پرستاران پرداخته شده بود و یک موضوع حاشیهای و کماهمیت توسط این سریال به عنوان مسئلهای صنفی مطرح شد.
این ماجرا در سکانس مشاجره بین دکتر و سوپروایزر بیمارستان صحرایی به طور بارز برملا شد. موضوعی که اساسا ظرفیت کافی برای یک اثر دراماتیک ندارد یا حداقل برای ساخت یک سریال تلویزیونی اهمیت ندارد.
این سریال همچنین برای پیشبرد داستان، خرده روایتهایی را هم مطرح کرد؛ مثلا مافیای دارو، مشکلات مجوز تولید، گم شدن دلارها، جاهطلبی، عشق و... اما همه اینها به دلیل اینکه انسجام لازم را ندارند، به مضمون و داستان کلی، کمک چندانی نکردهاند.
از قدیم گفتهاند پرگویی منجر به آشفتگی میشود. «همهگیری» مصداق بارز چنین آثاری است که به دلیل طرح موضوعات مختلف و عدم عمق یافتنشان، بیشتر از آنکه موجب گیرایی و جذابیت کار شوند، روایت را با دستانداز و افت دچار کردهاند.
وقتی یک فیلمساز تصمیم میگیرد به موضوعات زیادی بپردازد، نتیجه روشن است؛ یا نمیتواند موضوعات را شرح و بسط دهد و مقصود خود را بیان کند یا اینکه کارش دچار سردرگمی میشود.
به نظر میرسد که «همهگیری» قبل از رسیدن به مرحله تولید و تصویربرداری، نیازمند یک پالایش و قلقگیری در فیلمنامه بوده تا بعد دراماتیک و بهروز بودن آن، تقویت میشد.