شکست تحریم خبر کوچکی است یا 5 میلیارد دلار درآمد سالانه فاز 11؟!(خبر ویژه)
شرق در تحلیلی با همان عنوان فوق نوشت: «ناترازی گاز ایران امسال به حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده است. براساس برنامه ششم توسعه بنا بود تزریق گاز سبک به شبکه انتقال سراسری به یکمیلیاردو ۲۵۰ میلیون مترمکعب برسد؛ اما حداکثر تولید گاز درحالحاضر تنها حدود ۸۵۰ میلیون مترمکعب است.
حالا دولت ماههاست برای افتتاح فاز ۱۱ پارس جنوبی تبلیغات گسترده راهانداخته و این تبلیغات حتی به بیلبوردهای شهری رسیده است. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری، برای افتتاح این پروژه راهی عسلویه شد؛ اما متخصصان انرژی میگویند که این تبلیغات پرهیاهو برای هیچ است؛ چراکه تمام کاری که انجام شده، این است که سکویی را از جایی باز کردهاند و به فاز ۱۱ پارس جنوبی آوردهاند تا از چاههای قدیمی و مستهلکی که دیگر صرفه اقتصادی ندارند، روزانه حداکثر ۱۵ تا ۲۰ میلیون مترمکعب گاز استخراج کنند؛ رقمی که فقط حدود یکپانزدهم کسری گاز ایران را پوشش میدهد.
روز دوشنبه، افتتاح فاز 11 میدان پارس جنوبی بعد از روزها تبلیغات، با حضور رئیسجمهور انجام گرفت. همان فازی که قرار بود زمانی توتال فرانسه و بعد هم سیانپیسی چین آن را به تولید برسانند؛ ولی با شدتگرفتن تحریمها هر دو کنار کشیدند. حالا دولت میگوید که با وجود تحریمها و فقط با تکیه بر توان داخلی فاز 11 را تکمیل و آماده تولید کرده است.
طبق گفته رسانههای حامی دولت نیمه دیماه سال ۱۴۰۰ گروه پتروپارس از ابلاغ رسمی دو قرارداد مهم برای تسریع در توسعه فاز ۱۱ خبر داده و اعلام کرده که این قراردادها مربوط به اجرای خط لوله دریایی، همچنین انتقال، اصلاح و نصب سکوی تولیدی است.
جالب اینکه این رسانهها اقدام دولت سیزدهم را «ابتکار راهگشا» توصیف کردهاند و نوشتهاند که خلأ ناشی از ساخت سکو را که معمولا سه سال به طول میانجامد، جبران کرده تا تولید از این میدان هرچه زودتر نهایی شود.
این در حالی است که 15 اردیبهشت سال 1399 و پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم، رسول فلاحنژاد، مدیر مهندسی و ساختمان شرکت نفت و گاز پارس، در گفتوگویی با تسنیم از انتقال سکوی فاز 12 به فاز 11 خبر داده بود.
هاشم اورعی، رئیساتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران، تبلیغات افتتاح فاز 11 پارس جنوبی را اغراقآمیز توصیف میکند میگوید: «امروز در جهان تکنولوژیای که بخواهد به روش اقتصادی و با راندمان بالا میادین گازی را توسعه دهد، در اختیار نهایتا هفت تا هشت شرکت در جهان است و طبیعتا هیچکدام از این شرکتها هم ایرانی نیستند. در نتیجه ممکن نیست فرض کنیم که ایران در این مسئله به نوعی به تکنولوژی روز دنیا مسلط شده است».
آیا راهاندازی فاز ۱۱ پارس جنوبی از نظر اقتصادی صرفه کافی دارد؟ اورعی تأکید میکند که «میادین پارس جنوبی قدیمی است و تقریبا همه فازهایش در نیمه دوم عمر خود هستند و اگر وضعیت از نظر سیاست خارجی عادی بود و تحت تحریم نبود، به احتمال زیاد ارزیابی کشورهای صاحب فناوری از وضعیت پارس جنوبی این بود که در این چاهها را ببندند و چاه جدید بزنند؛ چون هرچه عمر چاههای گازی بالا برود، هزینه نگهداشتن فشار و حفظ تولیدشان بالا میرود و در جایی از نقطه سربهسر میگذرد و دیگر اصلا اقتصادی نیست.
رضا پدیدار، رئیسسابق کمیسیون انرژی اتاق تهران هم معتقد است کاری که امروز در فاز 11 پارس جنوبی انجام شده، اتفاق چندان جدیدی نیست؛ بلکه کار کوچک و روتینی انجام شده که در مقام مقایسه با توانایی بالقوه فاز 11 طبق قراردادی که با توتال فرانسه و سپس شرکت ملی نفت چین بسته شده بود، بسیاراندک است. برآورد متخصصان این است که با این اقدام حداکثر 15 تا 20 میلیون مترمکعب به ظرفیت روزانه تولید گاز افزوده میشود که عدد درخورتوجهی نیست».
یک بار دیگر، نوشته شرق را مرور کنید! متوجه نمیشوید که بالاخره فاز 11 پارس جنوبی، بیارزش و فرسوده و به دور از صرفه است، یا این که فاز بسیار مهمی است که اگر توتال مانده بود و فعالیت میکرد، آنگاه همین فاز فرسوده خیلی هم مهم و با ارزش بود. جالب این که شرق عهد شکنی شرکت توتال را با بیمحلی نسبت به شرکت چینی یکی کرده و حال آن که قرارداد توتال هم به اعتبار واگذاری اسرار پارس جنوبی به آن شرکت بدون اخذ تضمین معتبر یا پیشبینی خسارت نقض قرارداد، مستوجب مواخذه دولت روحانی و تیم مدیریتی زنگنه است.
شرق همچنین میراث دولت غربگرا در ایجاد ناترازی در تامین گاز را هم به رخ دولت رئیسی میکشد که توانسته پروژه 20 سال معطل شده را ظرف دو سال به سرانجام برساند؛ پروژهای که تماما ایرانی و بدون برجام و توتال افتتاح شده، نشانه شکست راهبرد «تحریمهای فلجکننده» و
«فشار حداکثری» آمریکاست، روزانه ۵۶ میلیون مترمکعب گاز و یک میلیون تُن اِتان تولید میکند، و نیز، سالانه یک میلیون تُن الپیجی تولید خواهد کرد، و سالانه ۵ میلیارد دلار درآمد (معادل ده درصد کل درآمد سالانه فعلی) نصیب کشور میکند. اگر این نتایج چشمگیر نیست، پس منظور شرق از «نتیجه درخور توجه» چیست؟! نتیجه درخور، واگذاری اطلاعات سری به بیگانه، کثافتکاری خواندن ساخت پالایشگاه، ناممکن بودن راهاندازی فاز 11 پارس جنوبی بدون حضور شرکتهای خارجی، و کاهش گسترده و صادرات تولید نفت و میعانات نفتی در دولت برجام است؟!