مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۳۱
طرحی برای شناسایی رهبر آینده در دهه 60
سید یاسر جبرائیلی
طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بهشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان بهعنوان مرجع تشخیص رهبری، فرآیند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالشهایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانه دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۶۳ افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیتالله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود. آیتالله خامنهای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئله رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد امّا دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه] با هیاهو وهایوهوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیّه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقّق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیّه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال 63 و 64 بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعّالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعّالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعّالیّتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است ـ البتّه اسم نمیآورم ـ با اینکه این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورتجلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیّه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.»1 بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیّت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرآیند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیستوچهارم تیرماه 1364، در جلسه چهارم سوّمین اجلاسیّه خبرگان، طرحی توسّط آیتالله خامنهای درباره شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای 40 نفر از اعضا تقدیم هیئترئیسه شد. این طرح بدین شرح بود:
بسمهتعالی
هیئترئیسه مجلس خبرگان
جهت پیشبینی از حوادث ناگوار، آمادگی کامل برای روز نیاز، و به دلیل وضعیّت آرام فعلی در محضر حیات مبارک ولیّامر حضرت امام امّت(مدّظلّهالعالی) مادّه زیر پیشنهاد میشود: «خبرگان موظّفند در اسرع وقت در زمان حیات امام امّت درمورد شناسایی رهبر آینده بین فقهای حائز شرایط اصل 5 و 109 قانون اساسی برای مرجعیّت و رهبری بررسی و حدّاکثر در اجلاس آینده بهصورت الأولی فالأولی به تفاهم رسیده و تصویب کنند. تبصره: در صورت تصویب مجلس خبرگان مصوّبات را به نظر مبارک حضرت امام(مدّظلّه) برسانند.»2 همانطوری که اشاره کردیم، این طرح در حالی مطرح شد که خبرگان در حال بررسی طرح 20 مادّهای کمیسیون اصل 107 درباره فروع مربوط به این اصل بودند و طبق آییننامه، اگر مجلس قصد ورود به بررسی طرح دیگری را داشت، باید فوریّت آن به رأی گذاشته میشد. برخی از اعضا مخالف این طرح بودند و برخی دیگر، ضمن ردّ استدلالهای مخالف، به دفاع از فوریّت آن پرداختند. آقای امامی کاشانی مخالف طرح شناسایی رهبر آینده بود و در بیان علّت مخالفت خود گفت که قانون اساسی در دوران حیات امام(قدّسسرّه) چنین وظیفهای را برعهده خبرگان نگذاشته است، مگر اینکه بهصورت غیر مستقیم و مشورتی این کارها انجام شود.3 آقای امینی از امضاکنندگان طرح، در دفاع از فوریّت آن بر همین جنبه مشورتی طرح پیشنهادی تأکید کرد و گفت: «من موافقم که افرادی انتخاب شوند و تا اجلاس آینده، درباره کلّیّه افرادی که در مظانّ رهبری هستند تحقیق کنند و شیوه تحقیق نیز به این صورت باشد که برای افراد پروندهای مستند درباره اعلمیّت، شجاعت، مدیریّت و... تنظیم شود و اگر حادثهای پیش آمد، در آن وقت پروندهها آماده بیاید خدمت آقایان و زود بتوانند تصمیم بگیرند.»4 آقای آذری قمی تعیین رهبر آینده توسّط خبرگان را بلااشکال دانست و در پاسخ به اشکال قانون اساسی که آقای امامی طرح کرد، به سیرهپیامبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) استناد کرد که پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) همان روزهای اوّل بعثت که عشیره خودش را دعوت کرد، همان روز وصی و جانشین خودش را معیّن کرد. نظر آقای آذری این بود که اگر خبرگان در زمان حیات امام(قدّسسرّه) درباره رهبری آینده تصمیم نگیرد، ممکن است پس از رحلت امام، اختلافاتی که بعضاً در طول تاریخ درباره مرجعیّت در حوزههای علمیّه پیش آمده، درباره رهبری نیز رخ داده و فاجعه به بار آید.5 آقای موسوی اردبیلی در دفاع از این طرح، استدلال کرد که با خلأ رهبری نمیشود کشور را اداره کرد و خبرگان از هماکنون باید آماده باشند که در روز نیاز، تصمیم خود را به مردم عرضه کنند. ایشان تصمیمگیری در رابطه با رهبر آینده در دوران حیات امام(قدّسسرّه) را نیز از این منظر یک مزیّت دانست که این تصمیم میتواند به نظر مبارک امام(قدّسسرّه) نیز برسد.6 در خلال این مباحث، برخی اعضا از کلّیگویی درباره شناسایی رهبر آینده عبور کرده و بهصراحت از آیتالله منتظری بهعنوان مقصود این طرح نام بردند. آقای آذری قمی نخستین فردی بود که این سکوت را شکست و گفت: «خودمان را در یک فضای خیالی قرار ندهیم که نه، ما هیچ خبری نداریم آقای منتظری مثلاً معلوماتش چقدر است، تقوایش چه هست، تدبیرش چه هست، یا دیگر کاندیداهای ما چطورند... برای ما کمّوکیف قضایا و اشخاص و خصوصیّات روشن است.» نظر آقای آذری این بود که فرمایش امام درباره اینکه خبرگان تقویت رهبری است، در صورتی تحقّق مییابد که خبرگان درباره آینده فکری کنند ولو اینکه این تصمیم را افشا نکنند.7 آقای موسوی نیز از آیتالله منتظری نام برد و معتقد بود باید تلاش شود این مسئله بهصورت طبیعی بین مردم جا بیفتد: «اگر آقایان به تفاهم برسند، بعد از آن وظیفه است که انشاءالله بهطور طبیعی تبلیغات گسترش پیدا کند. اگر امید این مردم به شخص آیتالله منتظری است، اگر عملاً ارجاعات در بسیاری از موارد اداره کشور از طریق امام به حضرت ایشان هست... باید مسئله به محراب و منبر کشیده شود، بهصورت طبیعی بین مردم جا بیفتد که رهبرشان کی هست و مرجعشان کی هست.»8 در این میان، آیتالله خامنهای از خبرگان درخواست کرد باتوجّهبه حتمی بودن فوریّت مسئله، درباره فوریّت آن تصمیمگیری شود و سپس درباره چگونگی اعلام یا دیگر مسائل بحث شود. با رأی اکثریّت اعضای خبرگان، فوریّت این طرح به تصویب رسید و اعضا وارد شُور درباره جزئیّات آن شدند.9
پانوشتها:
1- مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
2- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه سوّم، ص 223
3- همان، صص 226 و ۲۳۰
4- همان، ص 225
5- همان، ص ۲۳۰
6- همان، ص 233
7- همان، صص 229 تا 232
8- همان، ص 234
9- همان، صص 235 و 236