kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۶۱۰
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۲
گفت‌وگو با همسر یکی از دریادلان نیروی دریایی ارتش

دلاوری شیرزنان از «دفاع مقدس» تا «ناوگروه 86»

 
 
 
فرهنگ مقاومت-
تاریخ، گواه رنج و مقاومت زنانی است که پابه‌پای قهرمانشان ایستاده‌اند زیرا آنها هم عاشق او هستند و هم عاشق وطن‌شان و این عشق، یک نیروی قوی، محکم و عجیب است.
ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش متشکل از ناوشکن دنا و ناوبندر مکران است که مأموریت خود را از شهریور 1401 آغاز کرد و پس از 65هزار کیلومتر دریانوردی سختی که در سه اقیانوس هند، آرام و اطلس داشت، از قاره‌های آسیا، اقیانوسیه، آمریکای جنوبی و آفریقا عبور کرد تا مأموریت 360درجه‌ای خود را در بندرعباس به پایان برساند. جالب‌ آنکه ناو دنا، ساخت جمهوری اسلامی ایران است و افسران و کارکنان آن افرادی بودند که در ایران آموزش دیده و وارد این مأموریت عظیم و تاریخی شدند. کارکنان نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این مأموریت ۸ ماهه که بسیار دشوار و طاقت‌فرسا بود، با ایثار و از خودگذشتگی توانستند اقتدار دریایی کشور را در یک عرصه جهانی به نمایش گذاشته و اقتدار و سربلندی را برای کشور عزیزمان به ارمغان بیاورند.
اما همان‌طور که مقام معظم رهبری فرموده‌اند «شما مردها فضیلتی که می‌توانید در میدان مجاهدت عمومی و بزرگ به دست بیاورید، نصف آن برای آن خانمی است که با شما شریک زندگی است». آری، تاریخ، گواه رنج و مقاومت زنانی است که پابه‌پای معشوق قهرمانشان ایستاده‌اند و آنها هم دغدغه‌ وطن و وطن‌پرستی را دارند. 
به همین منظور پای گفت‌وگویی از جنس زنانه نشستیم و با خانم لیلا پیشداد، همسر علیرضا زلقی مصاحبه کردیم. او زنی از طوایف لر بختیاری است که سال 1382، به واسطه‌ یک دوست خانوادگی، با غیورمردی از لرهای بختیاری ازدواج کرد و همسر او یکی از سفیدپوشان نیروی دریایی ارتش است که در ناو گروه86 نیز حضور داشت. ماحصل این زندگی نیز دو فرزند است؛ یک پسر 17ساله و یک دختر 9ساله. 
 
 مادری که هفت فرزند را در جنگ نگهداری کرد
خانم پیشداد، خود بچه‌ جنگ است و در دوران دفاع مقدس، در خوزستان بوده و همان ابتدای مصاحبه، ما را برد به دوران کودکی‌اش و گفت: «هفت بچه بودیم که جنگ ایران و عراق شروع شد. پدرم آن زمان کارمند بود اما به جبهه هم می‌رفت و مادرم خیلی صبوری کرد. ما بچه بودیم و خیلی نمی‌توانستیم مادرمان را درک کنیم».
وی با خنده، به برخی اتفاقات شیرین آن دوران ‌اشاره کرده و ادامه داد: «وقتی پدرم به جبهه می‌رفت، برادرهایم با دوچرخه دنبال او راه می‌افتادند و پدرم اصرار می‌کرد که برگردید یا آنکه مدت طولانی پدرم به جبهه رفته بود و خبری از او نداشتیم. یک روز مادرم دم‌پختک درست کرده بود و زمان ناهار، نامه‌ پدرم آمد. ما آن‌قدر بچه بودیم که نتوانستیم دست از غذا خوردن بکشیم و برادرم که نامه را می‌خواند، ما، هم غذا می‌خوردیم و هم‌ گریه می‌کردیم اما مادرم، تا مدت‌ها ‌اشتها نداشت».
همسر نیروی دریایی ارتش، به اتفاقات ناگوار آن زمان اشاره می‌کند که بارها خانه‌شان هدف اصابت موشک قرار گرفته و تخریب شد و این مادرم بود که مانند نخ تسبیح، نظم خانه را حفظ می‌کرد و محیط را در نبود پدر، شاد می‌کرد در حالی ‌که در درونش چیز دیگری می‌گذشت.
«عشق»، سختی‌های زندگیمان را آسان کرده است
خانم پیشداد با داشتن این تجربه، لابد می‌داند که شغل نظامی، یک شغل سخت است و گاهی همسرش باید در میدانی شبیه میدان‌های دوران دفاع مقدس حضور یابد. پس از او پرسیدیم که چگونه حاضر به این وصلت شدی و جواب او جالب بود: «هر شغلی می‌تواند سختی‌های خودش را داشته باشد. سختی‌هایی که من در زندگی با یک نظامی داشته‌ام، طاقت‌فرسا و عذاب‌آور نیست و من با کمال میل، تمام آنها را پذیرفته‌ام زیرا باور دارم عشق بین من و همسرم، یک نیروی قوی، محکم و عجیب است».
وی در ادامه به مأموریت‌های همسرش ‌اشاره کرده و می‌گوید: «همسرم معمولاً سالی یک بار ماموریت می‌روند و تقریباً سه ماه طول می‌کشد اما آخرین آنها هشت ماه طول کشید و من با کمال میل، همه‌ آنها را تحمل می‌کنم».
مشوق رفتن همسرم به مأموریت هستم
از خانم پیشداد درباره‌ مأموریت ناوگروه 86 پرسیدیم و اینکه چگونه همسرش، آن را با او در میان گذاشته است و گفت: «هر وقت همسرم می‌خواهد به مأموریتی برود، همیشه می‌گویم برو در پناه خدا و دلت هم برای ما شور نزند اما راستش را بخواهید در هر بار مأموریتشان، به خاطر بیماری پسرم، کمی دلشوره دارم زیرا مسئولیت من سنگین می‌شود و مراقبت از او سخت است. خودش هم می‌گوید اگر برای شما سخت است، من نمی‌روم اما من مشوق او برای رفتن هستم». 
وی تنها مشوق همسرش برای دفاع از مرزهای این کشور نیست بلکه نقش مؤثر دیگر او، تربیت فرزندانی است که باید هم برایشان مادر باشد و هم پدر؛ این زوج، یک پسر 17 ساله و یک دختر نه ساله دارند. پسرشان دیابت دارد و روزانه باید پنج نوبت، انسولین تزریق کند. در برخی برهه‌ها هم داروهایش به ندرت گیر می‌آیند. از او پرسیدیم که در مأموریت‌های همسر، چگونه از پسِ بیماری پسرتان برآمدید و گفت: «گاهی اوقات واقعاً نگاه خدا را احساس می‌کنم زیرا دوستان خیلی خوبی اطراف ما قرار داده که دلسوزانه به من کمک می‌کنند. پدرو مادرم هم همیشه می‌گویند نظر خدا به تو شده که افراد خوبی کنارت هستند».
به مادری با بچه دیابتی روحیه می‌دهم
خانم پیشداد یکی از نقاط قوت خود را روحیه‌‌ مثبت‌اندیشی عنوان کرده و می‌گوید: «یک بار با پدرم در برگشت از سمت لرستان و خوزستان، به سمت بندرعباس بودیم و خیلی اتفاقی، یک آقا و خانم مسن با ما همسفر شدند. آنها متوجه شدند که پسر من انسولین تزریق می‌کند و گفتند شما چقدر روحیه‌ خوبی دارید. در جوابشان گفتم این را پذیرفته‌ام و نباید کم بیاورم. آنها گفتند نوه‌ ما هم دیابتی است و دخترم بسیار به هم ریخته است. آنها شماره‌ مرا گرفتند و به دخترشان دادند و حالا چند سالی است با هم دوست شده‌ایم در حالی‌که اصلاً همدیگر را ندیده‌ایم. در تماس‌های مختلف به او روحیه می‌دهم و می‌گویم محکم باش».
وی از خصلت‌های همسرش می‌گوید که رابطه‌ دوستانه‌ای با بچه‌ها دارد و دوست دارد همیشه دور هم باشند و این خصلت را هم به بچه‌ها یاد می‌دهند. این‌جا بود که پرسیدیم اگر همسرتان این‌قدر دور هم بودن را دوست دارند، چگونه سختی مأموریت را تحمل می‌کنند و در جواب گفت: «همسرم بارها و بارها گفته که خدمت به وطن و دفاع از آن، جزء بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی‌ام است؛ از سوی دیگر هم می‌گوید با وجود شما، خیالم از بابت خانه راحت است و به این دلیل، سختی‌های مأموریت را تحمل می‌کند».
 شغل نیروی دریایی افتخارآفرین است
خانم پیشداد شغل نیروی دریایی را افتخارآفرین توصیف کرده و می‌گوید: «همین که حافظ یک جامعه باشی، عشق خاصی به وجود می‌آورد. شاید گاهی اوقات، دلتنگ شوم و ناشکری کنم اما بلافاصله می‌گویم خدایا ‌اشتباه کردم زیرا ناشکری، حس بدی به من منتقل می‌کند. اگر زن محکم و استوار باشد، همسرش هم می‌تواند در آن‌جا مقاومت کند. حتی اگر مرد محکم باشد ولی زن استوار نباشد، مرد هم تحمل ندارد و دلشوره و اضطراب می‌گیرد».
همسر نیروی دریایی ارتش با خنده به این ‌اشاره می‌کند که نمی‌دانم چرا وقتی آقایان می‌روند، لامپ می‌سوزد، وسائل خانه خراب می‌شوند و مریض هم می‌شویم و ادامه می‌دهد: «وقتی همسرم در خانه هست، وجودش، نظم و روحیه‌ی خاصی به زندگی می‌دهد و کسی نمی‌تواند آن نظم و روحیه را ایجاد کند. وقتی همسرم هست، همه چیز مرتب است حتی غذا درست کردن و دیگر کارهای روزمره».
به پسرم می‌گوید ناموس‌هایمان را به تو می‌سپارم
در مأموریت‌های طولانی پدر، دخترشان بسیار‌ گریه می‌کند و بی‌تاب است اما پسرشان، روحیه‌ قوی‌تری دارد تا آن‌جا که وقتی پدر به مأموریت می‌رود به او می‌گوید پسرم، مادر و خواهرت را به تو می‌سپارم و از جان و دل از آنها مراقب کن.
به گفته‌ خانم پیشداد «همسرم خیلی از غیرت حرف می‌زند طوری که حتی وقتی تماس می‌گیرد، به پسرم تأکید می‌کند حواسش به خانواده باشد».
آنها برای این می‌روند که حافظ خلیج‌فارس باشند
پیشداد ادامه می‌دهد: «برخی از اقوام و دوستان و آَشنایان می‌پرسند همسران شما برای چه می‌روند و چه کاری می‌کنند؛ من هم می‌گویم آنها برای این می‌روند که حافظ خلیج‌فارس باشند این خیلی مهم است چون خیلی‌ها تلاش می‌کنند تا آن را از ما بگیرند».
 به گفته‌ وی، «تمام دریادلان نظامی با کارهایشان نشان می‌دهند که اهل عمل هستند و نه فقط شعار و از این جهت، به شغل همسر خودم افتخار می‌کنم و برای تمام آنان آرزوی سلامتی دارم».
توصیه‌ای به دختران و پسران جوان
به گفته‌ خانم پیشداد «آیت‌الکرسی خیلی حس آرامش می‌دهد. مسئله‌ای بود که می‌ترسیدم و دائم آیت‌الکرسی می‌خواندم و موفق شدم. هر جا مشکلی ایجاد شود پنج بار آیت‌الکرسی می‌خوانم و آرام می‌شوم. واقعاً تفاسیر قرآن را نمی‌دانیم اما نمی‌دانم این چه حکمتی است که وقتی آن را تلاوت می‌کنیم، به ما آرامش می‌دهد». 
در انتهای این مصاحبه، وی توصیه‌ای به دختران و پسران جوان داشت و تأکید کرد: «اگر زن و مرد، هم عاشق یکدیگر باشند و هم عاشق وطنشان، می‌توانند از بسیاری از مشکلات چشم‌پوشی کرده و زندگی شیرینی برای خودشان دست و پا کنند؛ این عشق، یک نیروی قوی و محکم است چه برای همسر باشد و چه برای وطن».