kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۶۰۷
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۱

حجـاب و حاکمیت گزینه‌ معقول

 
 
مهدی جمشیدی
۱. جریان اغتشاش در طول یک‌سال گذشته، دچار «ریزش» و «افول» شده و نه‌فقط از لحظۀ انفجاری عبور کرده، بلکه بخش مهمی از داشته‌ها و ‌اندوخته‌هایش را نیز از دست داده است. این جریان، سیر صعودی و تقویت‌شونده نداشته، بلکه تثبیت هم نشده است؛ نوعی زیست «معلق» و همراه با «تظاهر به جاافتادگی» داشته است. در واقع، همواره چشم به حاکمیت داشته که نسبت به او چه سیاستی را در پیش می‌گیرد. ما با یک جریان ضعیف‌شده و مردّد رو‌به‌رو هستیم که بخش عمدۀ آن در مرحلۀ تصمیم نهایی نیست و رفتارهایش به‌شدت «واکنشی» و «بازتابی» است. این روند، قوی و اجتماعی ‌شده نیست.
۲. متأسفانه حاکمیت نیز در اثر تردید و تزلزل، هم دچار فرصت‌سوزی شد و هم «پیام ضعف» ارسال کرد. آنچه جریان اغتشاش را پیش برد، این بود که از ‌اندرونی نظام، زمزمۀ عقب‌نشینی و انفعال شنیده شد. چنانچه گفتارها و سیاست‌ها، رنگ قاطعیت داشت، وضع به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. البته اکنون نیز دیر نشده است؛ می‌توان با قاطعیت گفت که همه‌چیز به یک متغیّر اصلی وابسته است و آن «بازیابی اقتدار حاکمیت». حاکمیت باید به جریان اغتشاش نشان بدهد که مقتدر و سرپا و جدی و مصمم است و هیچ‌گونه مماشات و سستی‌ای در میان نیست. اگر این احساس ایجاد و القا شود، نیاز بسیار ‌اندکی به کاربست «قدرت» خواهد بود. هر ‌اندازه از اقتدار (هیبت) کاسته شود، حاجت به قدرت (حمله)، فزونی خواهد گرفت.
۳. خوشبختانه «ظهورات برهنگی» در این مدت، موجب روشنگریِ طبیعی در مردم نسبت به ماهیت جریان اغتشاش شده است. بخشی از مردم که گمان می‌کردند مسئله، فقط کشف حجاب یا واکنش لجوجانه به مرگ مهسا امینی است، اینک دریافته‌اند که با «زنجیره‌ای از ولنگاری» در پوشش و رفتار رو‌به‌رو هستند و جریان اغتشاش در حال سوق‌ دادن جامعه به سوی فساد اخلاقی است. این امر، مرزبندی گذشتۀ مردم با جریان اغتشاش را بیشتر کرده است. جریان اغتشاش نیز می‌داند که نمی‌تواند با تکیه بر شعار «نه به حجاب اجباری»، مردم را با خود همراه کند و نیاز به زمینه‌ها و انگیزه‌های دیگری دارد.
۴. افزون بر تضعیف‌شدن اقتدار حاکمیت در این مدت، یک عنصر بسیار مهم و تعیین‌کنندۀ دیگر نیز وجود دارد که چالش‌ساز است و آن «وضع معیشتی مردم» است. «نه به حجاب اجباری»، اجماع‌ساز نبود و نتوانست بیش از دویست هزار نفر را به خیابان‌ها سوق بدهد، اما «نه به فقر» چنین ظرفیتی دارد و اگر جریان اغتشاش، زیرک باشد از این «زمینۀ پیش‌برنده» بهره خواهد گرفت و خلأهای اجتماعی‌اش را در زمینۀ فرهنگ و سبک زندگی، با تکیه بر اقتصاد جبران خواهد کرد. اکنون اقتصاد، به «چشم اسفندیارِ نظام» تبدیل شده است و بزرگ‌ترین تهدید از این ناحیه است. زندگی معیشتیِ روزمره، «زبان نظام» را دچار لکنت و کُندی کرده است و چون وضع معیشتی در سالیان اخیر، روند نزولی داشته و تورم به اوج رسیده، باید نگران واکنش اجتماعی بود. آنچه که در ماه‌های آینده می‌تواند بسیج اجتماعی ایجاد کند، حادثه‌ای همچون مرگ مهسا امینی نیست، بلکه این‌چنین حادثه‌ای می‌تواند فقط «نقطۀ آغاز» برای حضور دوبارۀ جریان اغتشاش و آن‌گاه همراهی بخشی از مردم با آنها باشد. در واقع، «دو انگیزۀ متفاوت» در کنار یکدیگر می‌نشینند و یک شبه ‌جنبش اجتماعی را صورت‌بندی می‌کنند. سیاست حداقلی در این باره، بازگرداندن ثبات به معیشت مردم و سیاست متوسط، گشایش‌های اقتصادیِ موردی است.
۵. یکی از ظرفیت‌های پیش‌برنده برای جریان اغتشاش، «درگیری‌های خیابانی میان مردم دربارۀ حجاب» است. این خُرده ‌واقعیت‌ها، معطوف به مناسبات حاکمیت با مردم (همانند سال گذشته) نیستند، بلکه در لایۀ مناسبات درونیِ خود مردم قرار دارند و عمق اجتماعی یافته‌اند. صورت مسئله نیز این نیست که جامعه، دوقطبی و دوپاره شده است، بلکه این است که در شریط «فقدان حکمرانی» نسبت به حجاب قرار داریم و متدینان در عین مطالبۀ اِعمال قانون و مداخله از سوی حاکمیت، کنش‌های مستقل نیز دارند. این شرایط، فتنه‌خیز است؛ چون به «نزاع‌های مهار نشده» و «مواجهات توده‌ای» منجر می‌شود. 
«خیابان» از «حاکمیت»، تهی شده و بخشی از متدینان احساس می‌کنند که نظام، آنها را رها کرده است. جریان اغتشاش نیز بی‌پروا، تعدی و تعرض می‌کند. 
عموم مردم نیز یا به دلیل هراس از درگیری، فقط تماشاگر این معرکه‌ها هستند و یا به دلیل تنگناهای معیشتی، ثبات اجتماعی را ترجیح می‌دهند. کم‌هزینه‌ترین راهکار، حضور واقعی و جدّی حاکمیت در این میدان است.