kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۹۳۷
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۹
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۶۶

همکاری صمیمانه با شهید بهشتی در مدرسه حقانی

 
 
 
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
همکاری آیت‌الله مصباح به عنوان یکی از اعضای شورای مدیریت و استاد مدرسه حقانی، تا هنگام بروز برخی اختلافات جدی با شهید بهشتی پیرامون دکتر شریعتی، همچنان ادامه یافت. ریشه اختلاف ‌نظرها به طرح و نقد افکار دکتر شریعتی باز می‌گشت که علاوه ‌بر دانشگاه، در حوزه نیز به نحو نسبتاً گسترده‌ای انتشار یافته بود.
 ارتباط دوستانه و همکاری نزدیک آیت ‌الله مصباح یزدی با شهید بهشتی واقعیتی 
غیر قابل انکار است که سابقه آن به قبل از تأسیس مدرسه حقانی باز می‌گردد.
متأسفانه در سال‌های اخیر که برخی سعی در تخریب چهره آیت ‌الله مصباح داشتند، اختلاف‌های موردی بین این دو شخصیت ارزشمند انقلاب، برجسته ‌سازی می‌شد تا از این مسیر چنین القاء کنند که بزرگان و چهره های شناخته‌شده انقلاب اسلامی با آیت ‌الله مصباح اختلاف داشتند. این در حالی است که در اوایل انقلاب و در پی تخریب شخصیت شهید بهشتی، از آیت ‌الله مصباح به عنوان کسی یاد می‌کردند که از شهید بهشتی بت ساخته است. آیت ‌الله مصباح یزدی در این باره می‌گوید:
«من معتقدم که هنوز بیش از 10 درصد عمق شخصیت این دو بزرگوار، دکتر بهشتی و مرحوم آقای مطهری، شناخته نشده است؛ این 10 درصد را هم اول دشمنان شناختند؛ لذا تصمیم گرفتند آنها را به شهادت برسانند. چطور شد این‌ها اول شهید شدند؟ ما کسانی داشتیم که از دکتر بهشتی بیشتر زندان رفته بودند؛ چرا آنها ابتدا هدف تیر مجاهدین واقع نشدند؟ من یادم نمی‌آید که اصلاً در تاریخ زندگی شهید بهشتی، ایشان چند بار و چند روز زندان رفته باشد؛1 ولی می‌دانیم مؤثرترین فرد در انقلاب بوده است. ایشان از جهت دیگری و مرحوم آقای مطهری که رئیس ‌شورای انقلاب بود هم از جهت دیگری مؤثر بودند. 
پس نکته اول این است که دشمنان برای شناسایی نیروهای ما خیلی حساس هستند و تا حدود زیادی موفق‌اند و متأسفانه خود ما، قدر نیروهای خودمان را نمی‌دانیم. تا مرحوم آقای مطهری و مرحوم بهشتی به شهادت نرسیدند، خودی‌ها هم قدرشان را به درستی نمی‌دانستند. این باید درسی باشد که بعد از این، این‌قدر از نیروهای خودی غافل نمانیم.
دومین درس آن است که باید یک بررسی کنیم در آن زمان علیه دکتر بهشتی چقدر تبلیغات سوء می‌شد که حتی بسیاری از نیروهای خودی هم در صف مقابل ایشان قرار گرفتند.
من به عنوان مطلب تاریخی عرض می‌کنم؛ دوست ندارم راجع به اشخاص صحبت کنم. یکی از نیروهای انقلابی که به شهادت رسید مرحوم شهید محمد منتظری بود. ایشان زندان و شکنجه دیده بود و مدت‌ها فراری بود و برای اهدافی که در جهت بسیج انقلاب در نظر داشت واقعاً از هیچ چیز مضایقه نمی‌کرد؛ ولی ایشان از کسانی بود که از اوایل انقلاب میانه خوبی با شهید بهشتی نداشت و اعلامیه و جزواتی علیه شهید بهشتی منتشر می‌کرد.
بنده فراموش نمی‌کنم جزوه‌ای منتشر کرده بود که بهشتی را فلانی[آقای مصباح یزدی] بت کرده است؛2 این رسماً اسم مطلب بود که من بهشتی را بت کردم و گفته بود که چنین چیزی نیست و چیزهایی از این دست که: ایشان در کار وزارت آموزش و پرورش شاه بوده یا در مبارزات نقشی نداشته است. منظور، تأکید بر این بود که شهید بهشتی شخصیت مهمی نیست و فلانی این را بت کرده است. بنده هم تأثیر زیادی در معرفی ایشان نداشتم؛ ولی همین که امروز برای شما می‌گویم، یک روز دیگر هم می‌نشستم و می‌گفتم. انصافاً ایشان شخصیت مهمی است و فکر خوبی دارد و مدیریت خوبی دارد. ایشان سخت علیه دکتر بهشتی موضع‌گیری می‌کرد و نشریات و اعلامیه پخش می‌کرد.»3
شهید قدوسی نیز که با خواست شهید بهشتی، عذر آقای مصباح را از مدرسه حقانی خواسته بود، افکار شریعتی را انحرافی می‌دانست.4 بنابراین افرادی همچون شهید بهشتی یا آیت ‌الله خامنه‌ای در این زمینه با آقای‌مصباح هم رأی بودند که برداشت‌های شریعتی از دین اشتباه است، آنچه که شهید بهشتی با آن مخالف بود نحوه بیان آقای مصباح در مجامع بود. شهید بهشتی معتقد بود این‌گونه نباید دکتر شریعتی را مورد انتقاد قرار داد چرا که موجب دو دستگی و شکاف در جامعه می‌شود. البته، آیت ‌الله مصباح -همان‌طوری که در مصاحبه‌هایشان گفته است- بنا نداشته اند با انتقاد از افکار دکتر شریعتی موجب تنش در جامعه شود. به همین جهت در جلسات خود نامی از دکتر شریعتی نمی‌برد. ایشان چه در جلسات سخنرانی در حوزه و چه در نقدهایی که بر آثار شریعتی نوشت، از او اسم نمی برد، چرا که معتقد بود اسم بردن از شخص موجب تنش می‌شود. 
بنابراین می‌توان گفت که آقای مصباح، در نیت، قصد عامدانه بر ایجاد شکاف در جامعه آن روز را نداشت و از این جهت با آیت الله شهید بهشتی اختلافی نداشت. اگر چه برخی معتقدند که در عمل، کارهای ایشان به این امر منجر می شد. 
در هر صورت، دو نکته مهم در این بُرهه از زندگی آیت ‌الله مصباح باید مورد توجه قرار گیرد: 
اول این که پایه‌گذاری بخش آموزش مؤسسه در راه حق نه به خاطر مخالفت‌های شهید بهشتی با آیت ‌الله مصباح و محدود شدنِ فعالیتِ ایشان در آن مدرسه بود، بلکه به ‌اندیشه فعالیت تخصصی فرا مدرسه‌ای آیت ‌الله مصباح بر می‌گردد. 
دوم این‌که اختلاف شهید بهشتی با آیت ‌الله مصباح، در پذیرش یا عدم پذیرش افکار شریعتی نبود بلکه بر سر نحوه بیان و موقعیت سنجی مکانی و زمانی آن بود.
پانوشت‌ها:
1- البته شهید بهشتی در رابطه با برگزاری جلسات تفسیر قرآن به نام « مکتب قرآن » که در آن فعالیت‌های سیاسی نیز صورت می‌گرفت در تاریخ 18 / 1 / 1354 توسط ساواک دستگیر ‌شد. ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله بهشتی، ص180.
2- آقای غلامرضا بیات- محافظ آیت ‌الله مصباح از طرف سپاه- از قول آقای مصباح نقل می‌کند که:
 «حاج آقا می‌گفتند: من یکی از صمیمی‌ترین دوستان شهید بهشتی بودم و با هم رفت و آمد گرم خانوادگی داشتیم و حتی زمانی که شهید بهشتی به آلمان رفته بود، برایم نامه می‌فرستاد و الان نامه‌هایش را دارم و در اوایل انقلاب من آن‌قدر از شهید بهشتی تعریف و تمجید می‌کردم که اعتراض شهید محمد منتظری درآمده بود و ایشان می‌گفت: آقای مصباح از شهید بهشتی یک بت درست کرده است.»
ر.ک: حقیقت شرق: نگاهی بر زندگی و خاطرات حکیم فرزانه حضرت آیت ‌الله مصباح، ص53.
3- ذوالشهادتین امام، صص 204-206.
4- «... دکتر شریعتی درباره حق و باطل سخنرانی کرده، گفته بود که‌ هابیل سمبل دامداری است و قابیل سمبل کشاورزی و حرف‌های شعارگونه دیگری نیز زده بود که می‌توانست مبانی انحرافی را برای جوانان پایه‌ریزی نماید. به یاد دارم که شهید قدوسی، نوار این سخنرانی را به تعدادی طلبه‌ها داده بود و گفته بود که این‌ها روی زمینه‌های انحرافی کار می‌کنند و حوزه‌های ما باید بتوانند پاسخگوی چنین مسائلی باشند.» خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص71.