kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۲۷۴
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۶

اگر میدان و دیپلماسی سرتان می‌شد که آمریکا تحقیر‌تان نمی‌کرد(خبر ویژه)

معاون سیاسی دفتر روحانی مدعی شد: الان دیگر چیزی به نام دیپلماسی نداریم.
 
 
 
حمید ابوطالبی به خبرآنلاین گفت: وقتی با بحران ماهیت در سیاست خارجی، وارد حوزه‌های دیگر می‌شویم سردرگمی استراتژیک به وجود می‌آید و در مسیر اجرائی نیز با بحران روش رو‌به‌رو می‌شویم.
وی افزود: دیپلماسی و میدان را با هم درآمیختند و الان دیگر چیزی به نام دیپلماسی نداریم. دیپلماسی افکار عمومی و دیپلماسی خبر نیز وجود ندارد و تلفیق دیپلماسی و میدان برای حل مسائلی چون افغانستان دیگر کارساز نیست. نمی‌دانم چرا نمی‌توانند با میدان، معضل افغانستان را حل کنند.
این اظهارات، متعلق به مشاور ارشد دولتی است که طی هشت سال، جز دست و پا زدن در باتلاق بستن با کدخدا -آن هم به هر قیمت- کار دیگری در حوزه دیپلماسی بلد نبود و خروجی کار به قدری فاجعه‌آمیز بود که وزیر خارجه در گزارش برجامی تصریح کرد: «اگر با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیرشدن شرکت‌های غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی رهایمان نمی‌کردند».
این دوره‌ای است که در آن دیپلماسی با بسیاری از کشور‌ها -غیر از آمریکا و تروئیکای اروپایی- تعطیل شده بود و دولت روحانی از غرب حتی در حد عدول از برجام و اجرای بسته‌های فریبنده و نازلی مثل اینستکس التماس 
می‌کرد.
از آن بدتر این همان دوره‌ای است که از سوی دولت روحانی به عنوان ماه عسل روابط با دولت اوباما تصور می‌شد اما دولت اوباما ضمن اعمال تحریم‌های ویزا و سیسادا و آیسا، شخص آقای ابوطالبی را تروریست معرفی و از صدور ویزا برای وی به عنوان نامزد دولت روحانی برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل (نیویورک) امتناع کرد؛ دولت روحانی و شخص ابوطالبی هم این توهین و تحقیر را پذیرفتند. جالب این‌که ابوطالبی می‌گفت جزو تسخیرکنندگان لانه جاسوسی نبوده و فقط کار مترجمی می‌کرده است. با این‌همه آمریکایی‌ها از توهین و تحقیر و گروکشی کوتاه نیامدند.
با این‌حال آقای ابوطالبی از موضع یک دیپلمات کار بلد و متخصص چنان لفاظی می‌کند که کس نداند، خیال می‌کند او و هم‌طیفانش فاتحان قله‌های دیپلماسی بوده‌اند!
نکته دوم این است که اگر موفقیت‌های میدان نبود، آمریکایی‌ها همان خرده امتیازات برجامی را هم برای یکی دو سال، به دولت روحانی نمی‌دادند، چه این‌که تیم روحانی برنامه هسته‌ای را واگذار یا تعطیل کرده بود و چیز دیگری برای چانه‌زنی نداشت.
سوم؛ حتی اگر آمریکا و انگلیس و فرانسه و امثال آنها الگوی دیپلماسی برای آقای ابوطالبی بودند و او شخصیت مستقل داشت، باید می‌فهمید که میدان و دیپلماسی از نگاه غرب کاملا در هم تنیده‌اند و مثلا میان سازمان سیا و پنتاگون و وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا کمترین فاصله‌ای وجود ندارد. به عنوان مثال تعامل بسیار بالایی میان سیا و وزارت خارجه و پنتاگون در موضوعاتی مانند عراق و افغانستان و خاورمیانه و حتی سیاستگذاری حوزه‌های فناوری و فضای مجازی وجود دارد و همین‌طور است ارتباط ام‌آی سیکس و وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا. با این وصف معلوم نیست ایده مسموم جدایی میدان و دیپلماسی را چه کسانی در مغز آقای ابوطالبی نشا کرده‌اند؟