قیام عاشورا ، درسها و عبرتها-بخش نخست
گسستن زنجیره دنیاطلبی دشمنان در قیام کربلا
حسن رضایی
واقعه شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش در سال 61 هجری را میتوان عظیمترین حادثهای دانست که در دوره پس از رحلت حضرت رسول اکرم (ص)، مجموعه ملتهای مسلمان و اجتماعات مسلمین را به حرکت درآورده است. درباره عظمت این قیام و نهضت، بزرگانی از اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان سخنها گفتهاند؛ ولیکن با نگاه به گستره تأثیرات قیام جاودان آن حضرت بر روند تاریخ، میتوان اینگونه قضاوت کرد که جایگاه آن خون مقدس خداوند، باز همچنان که باید، در سخن سخنوران تبیین نشده است که به قول شیخ اجل، سعدی شیرازی، مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر/ ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم! با اینهمه، نگاه به قیام عاشورا همواره از دو دریچه حماسهسازی و مظلومیت امام(ع) و یاران باوفایش روایت شده است. حماسهسازی حضرت سیدالشهدا(ع)، با شناختی که از بنای شخصیت عظیم آن بزرگوار به عنوان فرزند دلبند دو گوهر عالم وجود، یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) و زهرای اطهر (س) داریم، طبعاً استبعادی ندارد.
روایت مظلومیت و چگونگی مظلوم واقع شدن آن شخصیت عظیم، قدرتمند و نورانی اما معمایی است که شناخت رمز و راز آن، میتواند روشنگر راه ما در حال حاضر هم باشد. یافتن رمز و راز تنها شدن حسین(ع) در آن صحرای طف اما چگونه ممکن است؟ در دسترسترین راه، شاید رجوع به سخنان روشنگر آن امام همام در روز عاشورا و دوره سفرش از مدینه به سوی شهر کوفه باشد. با این وجود، به نظر میرسد ما در روایت قیام امام حسین(ع)، عموماً دچار یک اشتباه تحلیلی هستیم. به صورتی که سخنرانان و راویان، عمدتاً به روایت مقتل بسنده میکنند و بیشتر سعی دارند تا شرح مظلومیت و حماسهسازی آن نور مقدس را از کتابهایی چون لهوف سید بن طاووس، ارشاد شیخ مفید و... بیان کنند. این در حالی است که چنین روایتی، طبعاً شرحی ناقص از قیام حضرت سیدالشهدا(ع) به دست خواهد داد و معقولتر آن است که ما در روایت آن قیام جاودان، به زمینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پدیدآورنده آن در دوره پس از رحلت پیامبر اعظم (ص) تا سال 61 هجری نیز بپردازیم. یا لااقل به روایت و شرح دعای عرفه و خطبه منا امام حسین(ع) به عنوان شارحان عمل آن یگانه جاوید در روز عاشورا نیز توجه کنیم.
نقش تغییر ریل اقتصادی جامعه در شکلگیری عاشورا
حجتالاسلام والمسلمین محمدامین رضایی فعال فرهنگی و اقتصادی، در همین زمینه میگوید: «کربلا را غالباً از دهه اول محرم روایت میکنند، یا نهایتاً از چند ماه قبل آن و مدینه. این یکی از بزرگترین اشتباهات ماست. درباره حوادث بزرگ نباید صرفاً به چند ماه قبل آنها اکتفا کرد. مثلاً جنگ جهانی دوم را در نظر بگیرید؛ ۸۰ میلیون انسان در این جنگ کشته شدند! حالا یک نفر بیاید بگوید برویم فقط چند ماه قبل و بعد این جنگ را بررسی کنیم، ببینیم چطور شد که جنگ شروع شد و کجاها درگیر جنگ شدند؟ و.... این اشتباه است. باید رفت و ریشه را در تحقیر آلمانیها در جنگ جهانی اول جستوجو کرد. تحقیری که هیتلر از دل آن بیرون آمد. پدیده کربلا نیز همین است. باید برگردیم از شروع اسلام و حتی قبل از اسلام را بررسی کنیم. باید ببینیم چه اتفاقاتی در زمان خلفا و پس از آن رقم خورد که حادثه کربلا پیش آمد؟»
این کارشناس مسائل اقتصادی در ادامه میافزاید: «در جنگ زید بن حارث در سال سوم هجری علیه کاروان تجاری قریش کل سرمایه کاروان۱۰۰ هزار درهم بود (المغازی، ج۱، ص۱۹۸) ابن هشام کل ثروت قریش را ۵۰۰ هزار درهم میداند. عثمان بن عفان(۲۳تا۳۵ه-ق) اما فقط به دامادش مروان بن حکم خمس غنیمت آفریقا را به مبلغ ۵۰۰ هزار دینار(سکه طلا) و۱۰۰ هزار درهم بخشید.
همین مروان است که در سال ۶۰ هجری قمری خطاب به ولید میگوید: شبانه در پى حسين(ع) بفرست و اگر با یزید بيعت نكرد او را گردن بزن! جمله معروف «على الاسلام السلام اذ قد بُليت الامة براع مثل يزيد» در جواب تلاش مروان برای بیعت گرفتن گفته شد. اینگونه، کربلا محصول آقازادههای اشرافی صحابه پیامبر (ص) بود که ثروت و قدرت جامعه اسلامی را به دست گرفته بودند.» این اما حتما یک بعد از مجموعه تحولاتی است که تدریجا جامعه اسلامی را به سمت رقم زدن عاشورا هدایت نمود.
لزوم درس گرفتن از عبرتهای عاشورا
فهم ریشههای متنوع شکلگیری واقعه عاشورا، در واقع فهم فرآیند استحاله جامعه اسلامی در طی یک دوره ۵۰ساله از مقطع رحلت پیامبر اعظم (ص) تا ظهر عاشورای سال 61 هجری قمری است. استحالهای که منجر به محاصره، شهادت و اسارت خاندان نبی مکرم اسلام (ص) توسط کسانی شد که همگی خود را مسلمان میدانستند و عجیب اینکه تمام این اقدامات شنیع را در زیر لوای حکم حاکم اسلامی هم انجام دادند! فهم چنین دگرگونشدنی، درواقع کلید فهم تحولات اجتماعی در جوامع مسلمان است. چرا که تاریخ تکرار میشود. چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) در نامهای خطاب به فرزند برومندش، میفرمایند: «پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكردهام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثارشان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شدهام، بلكه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهاى روشن و شيرين زندگى آنان را از دوران تيرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسايى كردم.»
امیر مؤمنان(ع) در نامهای دیگر با مضمونی مشابه در همین زمینه، خطاب به امام حسن(ع) میفرمایند: «براى امور واقع نشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعۀ قضایاى تحققیافته، حوادث یافت نشده را پیشبینی کن؛ زیرا امور جهان، همانند یکدیگرند.» با اینهمه، در جامعهشناسی رویکردی مطرح شده است که میگوید: حوادث اجتماعی، حوادثی منفرد و غیرقابل تکرار هستند، چون امور اجتماعی محصول افعال اختیاری انسانهاست و شرایط اجتماعی هر روز تغییر میکند، پس نمیتوان برای امور اجتماعی قانونی ثابت و یکنواخت در نظر گرفت، ولی از نظر اندیشمندان مسلمان، همچون استاد حسین انصاریان، این رویکرد صحیح نیست. چرا که علاوهبر شواهد تاریخی، مستندات نقلی و ادله شرعی نیز این ادعا را تأیید نمیکند، مثلاً قرآن مجید میفرماید: آیا گمان میکنید بدون آزمایش وارد بهشت میشوید و آنچه در گذشته اتفاق افتاده، برای شما پیش نیاید؟»
جامعه طبقاتی شده، حسین(ع) را پس میزند!
بر این اساس، مطالعه و شناخت گذشته، کلید راه آینده است و این مهم از آنجا اهمیت مضاعف مییابد که با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، پس از 1400 سال، مجدداً حکومتی اسلامی با تکیه بر محکمات و رهنمودهای نبی مکرم اسلام (ص) و خاندان مطهرش در کشور عزیز ما ایجاد شده و طبعاً همان آسیبهایی که انقلاب اسلامی نبی مکرم اسلام (ص) را دچار آن انحراف نمود، در کمین انقلاب اسلامی ما نیز هست و خواهد بود. حوادث شبیه یکدیگرند و این سنت خداوند است که جوامع مختلف، امتحانات متنوع و مشابهی را پشت سر بگذارند تا نهایتاً خبیث از طیب جدا گردد و راستگویان از دروغگویان تمیز داده شوند. زیرساخت آنچه عاشورا را در سال 61 هجری رقم زد؛ اما چه بود و کدام عوامل، تاریخ را به سمت کربلا هدایت کردند؟ کربلایی که پس از آن قلب تاریخ شد و معنای زندگی در کره ارض را برای فرزند آدم دگرگون کرد و چه خوب توصیف کرده است این واقعیت را شهید سید مرتضی آوینی که فرمود: خون پیکره حق در طول تاریخ از قلب عاشوراست که سرچشمه میگیرد و اگر حقیقت را بخواهی، هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است!
سلسله عواملی که مهار جامعه اسلامی را به سمت گودال قتلگاه هدایت کرد، طبعاً یکی و دو تا نبود. یکی از مهمترینها اما حتماً برهم خوردن تعادل اقتصادی در جامعهای بود که نبی مکرم اسلام (ص) بر مبنای اخوت و عدالت بنا نهاده بود. تعمیق شکاف طبقاتی در دوره خلفای سهگانه و تداوم این مسیر در دوره معاویه و فرزند ناخلف او، مهار عقل جامعه اسلامی را به سمت دنیاخواهی، تنافس، چشم و هم چشمی و افزونطلبی سوق داد. مسیری که طبعاً با آموزههای الهی نبی مکرم اسلام (ص) در تضاد کامل بود.
اینگونه از زیست اقتصادی، طبعاً فرهنگ متناسب با خود را در طی چند دهه تولید میکرد. فرهنگی دنیاطلبانه که در بطن و متن آن، افکار حسین بن علی(ع) و جد بزرگوارش که رویکردشان «حب الدنیا راس کل خطیئه» بود، پس زده میشد. به بیانی دیگر، دگرگونی در ارزشهای جامعه، موجب دگرگونی در خواستههای آن میشد و در این آمدوشد، تدریجاً یزید بر حسین(ع) ترجیح داده میشد. حسینی که سید جوانان اهل بهشت و خامس آل عبا بود!
ثروتاندوزی عجیب صحابه پیامبر (ص)
در دوره خلفا
دکتر فریده مصطفوی کارشناس مسائل اسلامی در همین زمینه میگوید: «ریشههای اقتصادی نهضت حسینی فقط مربوط به دوران معاویه و یزید نیست، بلکه بسیاری از فسادهای مالی از زمان عثمان آغاز شد. عثمان در زمان خود در مدینه خانهای ساخت از سنگ و آهک و درهای آن را با چوبهای مختلف تزیین کرد که ناگفته پیداست، هیچ شباهتی با خانه رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین(ع) در مدینه نداشت. این کار او موجب شد تا تمام عمال وی در شهرهای مختلف از اعمال خلیفه پیروی کنند. ثروت او به هنگام مرگ 150 هزار دینار و یک میلیون درهم بود و قیمت زمینهایی که برای خود جمع کرده بود به 10 هزار دینار میرسید، ضمن اینکه گلههای اسب و شتران بسیاری از خود بهجای گذاشت. ثروت عمال عثمان از او هم فراتر رفت. برای مثال، زبیر در بصره برای خود کاخی ساخت که تا قرن چهارم- که مسعودی تاریخ خود را مینویسد- به عنوان یک منزل معروف باقی مانده بود. وی در مصر و کوفه و اسکندریه نیز برای خود کاخهایی ساخت و زمینهایی را تصرف کرد.»
وی میافزاید: «طلحه نیز در کوفه کاخی برای خود بپا نمود، میزان محصول غلات از زمینهای او در عراق به حدی بود که سود آن در هر روز بیش از 1000 دینار میشد با توجه به این ارقام میتوان فهمید که طلحه و زبیر به چه علت علم مخالفت با امیرالمؤمنین(ع) را به دست گرفتند. عبدالرحمن بن عوف در خانهای میزیست که در اصطبل آن یکصد اسب نگهداری میشد و یک هزار شتر و دههزار غنم داشت. سعد بن ابیوقاص خانه چندطبقهای ساخت و آن را با عقیق زینت کرد. زندگی دیگر اطرافیان و هواداران عثمان نیز اینچنین بود. عثمان بیشتر وجوه بیتالمال را بین اقربای خویش- مخصوصاً بنیامیه- توزیع میکرد. چنانچه به مروان بن حکم پانصد هزار دینار بخشید و او را منشی خود قرار داد و پدر او را که پیامبر و شیخین از خود رانده بودند بازخواند.»
بر این اساس، تعمیق شکاف طبقاتی و دامن زدن به توزیع نابرابر ثروت در جامعه را میتوان زمینهساز ذبح ارزشها و منادیان آن ارزشها در جامعه اسلامی دانست. حجتالاسلام محمدامین رضایی در همین زمینه میگوید: «ما عمیقا با تقلیل عاشورا در تحلیلها مواجهیم مثل تحلیل ماجرا در حد انگیزهها و مشکلات شخصی.
حسین بن علی(ع) کشته جامعهای است که ساختار قدرت و ثروت از مسیر اصلی انقلاب خارج شده و جامعه طبقاتی شکل گرفته است. صحابی زادگان قدرتطلب و هنجارشکن و اکثریت مردمی که گرفتار حداقلهای زندگیاند.»