kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۰۱۲
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۹
به مناسبت سالگرد شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی

شهادتی که فجر بیداری را رقم زد


 سید روح‌الله امین‌آبادی
اول آبان سالروز شهادت عالم بزرگ آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ امام خمینی است .در این نوشتار می‌کوشیم تا به شخصیت علمی و مبارزاتی این شهید بپردازیم.
آیت‌الله سید مصطفی خمینی دوازدهم ماه رجب سال 1349 قمری در شهرستان قم دیده به جهان گشود.
پس از اتمام دروس ابتدایی در حوزه علمیه قم به آموزش و فراگیری دروس اسلامی پرداخت. ادبیات عرب را نزد اساتید این حوزه آموخت و دوره سطح را در محضر اساتیدی همچون آیت‌الله حائری، آیت‌الله صدوقی، آیت‌الله سلطانی و آیت‌الله شیخ محمد جواد اصفهانی گذراند.
در سن بیست و یک سالگی مشغول درس خارج شد و خارج فقه را از محضر آیت‌الله العظمی بروجردی استفاده نمود و خارج اصول را هم در نزد پدر بزرگوارش حضرت امام خمینی آغاز کرد.
پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی گذشته از اصول در درس فقه امام خمینی هم شرکت کرد و همچنین در این زمان از درس مرحوم داماد استفاده می‌کرد.
شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی تا پایان عمر نیز درس فقه پدر را ترک نکرد و از فیوضات امام خمینی بهره‌‌ها برد.
ایشان در علم رجال و تاریخ اطلاعات گسترده داشت و در این زمینه از تبحر ویژه‌ای برخوردار بود.
شهید سید مصطفی خمینی علاوه بر مقام و درجه‌ای که در اجتهاد و فقه و اصول داشت در علوم معقول و فلسفه و کلام نیز متبحر بود. منظومه حکمت را نزد یکی از اساتید فلسفه آموخت و بلافاصله به تدریس آن همت گماشت و از اساتید فن گشت .
اسفار را از استاد بزرگ مرحوم سید ابوالحسن قزوینی و علامه سید محمد حسین طباطبایی فرا گرفت و هنوز سی سال از عمر پربرکتش نگذشته بود که جامع معقول و منقول گردید .
آیت‌الله شهید سید مصطفی خمینی پس از تکمیل علوم لازم به تدریس پرداخت و به مدت ده سال در حوزه علمیه نجف اشرف خارج اصول تدریس می‌نمود. (1)
شهید آیت‌الله مصطفی خمینی همچنان که در تلاش‌های علمی کوشا بودند در مبارزات سیاسی نیز شرکت بسیار فعالانه داشتند.
این شهید از سال 1341 شمسی یکی از روحانیون فعال و پرکار بود و در به حرکت در آوردن نیروهای اصیل فعالیت و کوشش‌های طاقت فرسایی داشت در 15 خرداد 1342 که مزدوران و دژخیمان طاغوت به خانه اش یورش بردند و امام خمینی که در منزل ایشان بودند را دستگیر کردند او که دیگر نمی‌توانست کاری بکند با تمام نیرو فریاد زد که «مردم خمینی را گرفتند مردم خمینی را بردند» ...این خبر به گونه‌ای برق آسا در سراسر قم پیچید و طوفانی از خشم در میان توده‌های مسلمان و انقلابی این شهر مذهبی برانگیخت.
هنوز آفتاب 15 خرداد سر از افق برنیاورده بود که حاج آقا مصطفی به میان مردم رفت و با انبوه جمعیت به طرف صحن مطهر حرکت کرد و مردم به رهبری ایشان وارد صحن حضرت معصومه شدند و از بلندگوی صحن به شعار دادن پرداختند و از توقیف و دستگیری امام اظهار تنفر و انزجار کردند و بدین گونه قیام تاریخ‌ساز امت مسلمان آغاز شد.
در سپیده دم روز 13 آبان 1343 نیز زمانی که اهالی شهر قم چشم از خواب گشودند شهر را در اشغال دژخیمان طاغوت دیدند، ساعت تقریبا 9 صبح بود که فرزند برومند امام از منزل خارج شد و به منظور ملاقات و گفت‌وگو با مقامات روحانی قم راهی خانه آنان شد.
عده‌ای از اهالی محل و روحانیون که خواسته بودند خود را به منزل امام برسانند نیز ایشان را همراهی می‌کردند، شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی پس‌از ملاقات با یکی از مقامات روحانی به تنهایی جهت جلوگیری از جلب نظر ماموران خود را منزل آیت‌الله نجفی مرعشی رسانید ولی هنوز چند لحظه‌ای از ورود ایشان به منزل آیت‌الله نجفی نگذشته بود که کماندو‌ها و دژخیمان شاه از بام و دیوار وارد منزل شده و حاج آقا مصطفی را دستگیر کرده و به شهربانی قم بردند و ساعت‌های متمادی آن بزرگوار را در شهربانی نگاه داشتند و عصر همان روز به تهران انتقال داده و در زندان قزل قلعه زندانی کردند.
ایشان پس از 57 روز که در زندان به سر برد سرانجام روز سه شنبه 24 شعبان مطابق با 8 دی ماه از زندان آزاد شد و عازم قم گردید .
سرانجام در روز 25 شعبان 1384 قمری رئیس ساواک قم همراه با عده‌ای از ماموران خود که همگی لباس شخصی بر تن داشتندحدود ساعت 2 بعد از ظهر که رفت و آمد در خیابان‌‌ها کمتر شده بود به منزل امام خمینی ریختند و آقا مصطفی را دستگیر و بی‌درنگ روانه تهران و از آن جا به ترکیه تبعید کردند.
آیت‌الله شهید مصطفی خمینی پس از تبعید نیز به موازات تلاش‌های موفقیت‌آمیز علمی که داشتند از امر مبارزه نیز غفلت نداشتند و همواره در این زمینه در کنار پدر و همراه ایشان بودند تا این که رژیم از وجود ایشان که تحرک و جوانی داشت احساس خطر کرد و آن بزرگوار را در روز اول آبان 1356
هـ . ش به شهادت رساند.
با شهادت حاج آقا مصطفی در حقیقت عصر بیداری و حرکت فرا رسید.
به گفته اقبال لاهوری ؛
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
امام خمینی در پاسخ به پیام تسلیت دانشجویان و مسلمانان خارج از کشور که به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفی به آن بزرگوار ارسال کرده بودند سخنی دارند که می‌تواند تائیدی به فجر بیداری در این زمان باشد «من به این جنبش و بیداری عمومی که در کشورهای اسلامی عموما و در ایران خصوصا پدید آمده و به این تنفر و انزجار عمومی از دستگاه‌های ظلم و وحشی گری و استعمار و استعمار گران امید‌ها دارم، این بیداری و تنفر عمومی موقت و زودگذر نیست و تا پایان دادن به دستگاه جباران و خاتمه دادن به ظلم ستمکاران ادامه دارد و به دنبال ظلم بی حد وحصر دستگاه‌های جبار و محرومیت‌های روزافزون ملت‌های ستمدیده انفجاری است که قدرت‌های دست نشانده را که برای دربند کشیدن ملت‌‌ها و چاپیدن مخازن آن‌ها گماشته شده‌اند در کام خود فرو می‌برد و انتقام الهی از ستمکاران گرفته می‌شود»
شهادت فرزند امام در بیان رهبر انقلاب
حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای درباره شخصیت و شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی می‌فرمایند «ایشان به عنوان یک چهره برجسته در میان طلاب و مدرسین حوزه معروف بود. در سال 41 که مبارزات روحانیت و حوزه علمیه شروع شد، ایشان در متن مبارزات بود. اما بدون هیچ گونه تظاهر، شگفت آور بود که حاج آقا مصطفی در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و یکی از کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می‌کردند. کسی احساس نمی‌کرد که او فرزند امام است، مانند دیگران حتی مراجعه او به امام در حد دیگران بود ...مسئله شهادت ناگهانی این روحانی بزرگ و این شخصیت عالیقدر جریان مبارزات را در ایران از یک گذرگاه بسیار حساسی گذراند و مبارزات را وارد یک مرحله جدیدی کرد و همه افراد را به شخصیت والای امام این پدر صبور و بردبار واقف کرد. در حقیقت مهم‌ترین وسیله‌ای که توانست این مبارزه را در شکل توده‌ای عجیبش در شکل جدیدش در عرصه تاریخ ایران حاضر بکند این حادثه بزرگ بود» (2)
خاطره‌ای از برادر
مرحوم حاج سید احمد خمینی با ذکر خاطره‌ای از برادرش می‌گوید: «امام هر روز مرحوم
حاج آقا مصطفی را برای دیدن آیت‌الله حکیم به منزل ایشان می‌فرستادند. این جا بود که رژیم بعث عراق حاج آقا مصطفی را دستگیر کرده و به بغداد انتقال داد، یک‌هاله‌ای از ترس  و وحشت در نجف حکمفرما شده بود، همه دسته دسته به خانه امام می‌آمدند و می‌خواستند که از رژیم بعث عراق رسما بخواهند که حاج آقا مصطفی را آزاد نماید و همه خوف آن را داشتند که بلایی سر ایشان بیاورند. امام در پاسخ می‌فرمودند مبارزه این سختی‌‌ها و تلخی‌‌ها را به دنبال دارد. کسی که در این راه گام بر می‌دارد هیچ وقت از دشمن خود تقاضایی نمی‌کند و اگر مصطفی را هم بکشند من برای آزادی او درخواستی نمی‌کنم. مدتی نزدیک به یک هفته مرحوم حاج آقا مصطفی در بغداد در زندان بودند و از سرنوشت او هیچ کس خبری نداشت و بالاخره از ایشان خواسته بودند که به منزل آیت‌الله حکیم نرود ولی ایشان اعلام فرموده بودند این بستگی به حرکت و نظر امام دارد و اگر ایشان دستور بدهند و امری بکنند آن را عمل خواهم کرد. (3)
______________________
پی نوشت
1- روزنامه جمهوری اسلامی، 1 آبان 1370، صفحه 12
2-کیهان، 1 آبان 1361، صفحه 6
3- جمهوری اسلامی، 1 آبان 1374، صفحه 15