بررسی ابعاد نهضت امام حسین(ع) از منظر اندیشمندان انقلاب اسلامی-بخش اول
عباسعلی مشکانی سبزواری
قیام امام حسین(ع) از مهمترین عناصر هویتی مکتب تشیع عموماً و انقلاب اسلامی خصوصاً به شمار میرود. با توجه به پیوستگی عمیق نهضت حسینی و انقلاب اسلامی، بررسی و تحلیل ابعاد مختلف حرکت نجات بخش اباعبدالله(ع) از منظر اندیشمندان انقلاب و تبیین نوع نگاه رهبران و نظریهپردازان انقلاب به این مهم، ضروری به نظر میرسد.
بر این اساس نویسنده در مطلب حاضر که در چند بخش تقدیم میشود به بررسی ابعاد مختلف نهضت امام حسین(ع) و نیز تاثیر آن بر انقلاب اسلامی ایران از نگاه امامین انقلاب و استاد شهید مطهری پرداخته است.
اهمیت پرداختن به نهضت حسینی(ع)
نهضت حسینی، حماسهاى عظيم و تكاندهنده بود كه وجدانهاى خفته را بيدار كرد و خون رشادت، آگاهى و حماسه را در رگهاى امت اسلامى دوانيد و به مكتبى مبدل شد كه ستمديدگان را عليه ظلم شوراند و پيروان فرهنگِ شهادت را به مقابله با سلطههاى غيردينى و ضددينى برانگيخت. این نهضت پدیدهای فرازمان- فرامكان است که علیرغم مخالفتهای فراوان، بمثابه گنجینهای پرقیمت، حاوى تمامى ارزشهاى مورد نياز جامعه انسانی است كه با حفظ جاودانگى، توانمندى و پويايى لازم براى پاسخگويى به نيازهاى مختلف انسانها در همه زمانها و مكانها و در عرصههاى گوناگون زندگى را دارد و مىتواند قافله بشرى را تا پايان تاريخ، هدايت كند و اين همان معناى دستور آموزنده «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» است (ن.ک. آیتالله خامنهای، 19/10/1386). به همین لحاظ این واقعه، از پدیدههای عميقي به شمار میرود كه از ابعاد و زوایای مختلفي برخوردار بوده و در طول تاریخ از منظرهاي متنوعي مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته است و كثيري از صاحبنظران در این باب سخنان و تحلیلهای متنوعی ارائه کردهاند.
اهمیت پرداختن به نهضت حسینی در این نکته نهفته است که در حالى كه مفاهيم و ارزشهاى والاى اسلام ناب محمدى(ص)، آماج كينهتوزى كجانديشان و مغرضان سياستباز قرار گرفته و در گردباد توطئهها به فراموشى سپرده مىشوند، تبيين نهضت حسینی، علل، اهداف، دستاوردها و بازخوردهای آن و نیز ارائه تصويرى صحيح و روشن از نسبت آن با قیامهای پسینی، خصوصاً انقلاب اسلامی ایران، امرى ضرورى است كه مىتواند نظام اسلامى را در بهكارگيرى آموزههاى نهضت حسینی يارى رساند (ن.ک. همو، 4/8/61). این امر آنگاه از اهمیت والائی برخوردار میشود که تحلیل نهضت حسینی در پرتو انقلاب اسلامی انجام پذیرد؛ چه اینکه در این فضا (فضای انقلاب اسلامی) رویکردی نوین نسبت به نهضت حسینی صورت گرفته و از سوی محققین و نظریهپردازان انقلاب اسلامی تحلیلی به مراتب متفاوت- از لحاظ کمی و کیفی- ارائه شده است. بدیهی است در این میان رهبران حکیم و فقیه انقلاب اسلامی - خصوصاً رهبر معظم انقلاب- كه خود از صاحبنظران عاليرتبه و صاحب سبك در تاريخ اسلام هستند، متناسب با وسعت نظري كه هم از حكمت متعالي و هم از جايگاه كليدي ولايت فقيه و رهبري نظام اسلامي این دو بزرگوار حاصل شده است، به شرح و تحلیل اين نهضت بزرگ تاريخ پرداخته و نكات مهم و برجستهاي را پیرامون زوایای مختلف آن مطرح کردهاند كه توجه به آنها ميتواند جلوهاي جديد از نهضت حسینی را براي پیروان حقیقی نمایان کند. این مقاله تلاش میکند که براساس دیدگاههای امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب(حفظهالله) و متفکر شهید استاد مطهری به تبیین و تحلیل نهضت حسینی بپردازد. نکته مهم در این میان اینکه نهضت حسینی، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «پدیدهای چند بعدی و دارای کشش و گنجایش اندیشیدن و بیان کردن» است و «هر چه درباره آن اندیشیده شود، حرفهای جدید و حقایق تازهای به دست میآید» (همو، 17/3/73). از سوی دیگر بیانات و دیدگاههای رهبران انقلاب اسلامی پیرامون این مهم نیز از گستره، ابعاد، عمق و پیچیدگی بسیاری برخوردار است و پرداختن به آنها نیازمند پروژههای تحقیقاتی متعددی است. بدیهی است جمع این دو امر خطیر در یک مقال، غیرممکن مینماید. لذا مقاله حاضر صرفاً گزارشی مختصر از برخی زوایای نهضت حسینی از دیدگاه رهبران سیاسی و فکری انقلاب اسلامی خواهد بود.
مفهومشناسی
نهضت (Movement) در اصطلاح عبارت است از «حرکت یا رفتار گروهی به نسبت منظم و با دوام برای رسیدن به هدف اجتماعی ـ سیاسی معین و بر اساس نقشه معین که ممکن است انقلابی و یا اصلاحی باشد (آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ص369). نهضت در کنار برخی واژگان مانند انقلاب، شورش، کودتا، اعتصاب و اصلاح مورد استفاده قرار میگیرد. تفاوت نهضت با جملگی واژگان فوق، به جز واژه انقلاب، روشن است (ن.ک. مصباح یزدی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص24-30). در نگاه برخی اما، نهضت و انقلاب در یک معنا به کار میروند. به نظر میرسد –چنانکه در تعریف اصطلاحی فوق اشاره شده- نهضت اعم از انقلاب است و تفاوتهایی بین انقلاب و نهضت وجود دارد (ن.ک. مجید کاشانی، جامعهشناسی انقلاب، ص78). آیتالله خامنهای نیز با اشاره به اعم بودن نهضت، در رابطه با نهضت حسینی میفرماید: «وقتى حسينبنعلي(ع) حركت كرد، عدّهاى بودند كه ميتوانستند با پيوستن به امام حسين(ع) آن نهضت را به يك انقلاب سازنده در بياورند، نه يك نهضت خونين» (همو، 12/8/64). این فراز به روشنی به تفاوت نهضت و انقلاب در اندیشه ایشاناشاره دارد. بر این اساس مقصود از نهضت حسینی، قیام و حرکتی است که در جهت اهدافی خاص، توسط امام حسین(ع) در سال 61 هجری انجام پذیرفت. به بیان دیگر، مقصود از نهضت حسینی، همان قیام عاشوراست (همو، 10/6/66). از نگاه برخی بهترین واژهای که بیانگر عمق نهضت حسینی است کلمه حماسه و ترکیب «حماسه حسینی» است (مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص121-113).
نقش نهضت حسینی در قیامهای اسلامی
نهضت حسینی در بیداری روح انقلاب در جامعه اسلامی سهم بهسزایی دارد. این قیام مردان آزاده را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت جامعه اسلامی واداشت و آتش مبارزه با ظلم را كه در جامعه اسلامی به خاموشی گراییده بود، شعلهای تازه بخشید و دلهای مرده را به جنبش و حركت درآورد و خون آنها را به جوش آورد. این خاصیت این نهضت در طول تاریخ بوده و خواهد بود (ن.ک. مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص59؛ صحیفه امام، ج15، ص331). این نهضت مقدس ازاندك زمانی پس از عاشورای سال 61 هجری، تا عصر حاضر همواره مبدأ و الهامبخش جنبشها و نهضتهای حقطلبانه، رهايیبخش و آزادی خواهانه مختلفی در طول تاریخ بوده است (ن.ک. آیتالله خامنهای، 10/1/59).
بررسی تاريخ جنبشها و نهضتهايی كه در ادوار مختلف تاريخ، به ويژه در دوران معاصر با الهام از نهضت حسينی به وجود آمدند و با بهرهگيری از مكتب عاشورا راه خود را پيش بردند، امری مهم در راستای الهامپذیری و الگوگیری از آن نهضت مقدس و حرکتی در جهت اثبات حقانیت آن به شمار میرود. در اغلب انقلابهایی که با فاصله کمی از نهضت حسینی انجام پذیرفت، شعار آزادگان، خونخواهی امام حسین(ع) بود. انقلاب توّابین، انقلاب مردم مدینه، قیام مختار ثقفی، انقلاب مطرف بن مغیره، انقلاب ابناشعث، انقلاب زید بنعلی، انقلاب یحیی بنزید، انقلاب سیاه جامگان و... از این جمله است. در واقع اگر قيام امام حسين(ع) نبود، قيامهاى دورانبنىاميّه و بنىعبّاس اتّفاق نمىافتاد و حركت پرتپش و پرخون و شهادتطلبانه و زندة تشيّع در تاريخ ادامه پيدا نميكرد. (همو، 10/6/66)
برای روشن شدن میزان تأثیر نهضت حسینی در بیداری روح انقلاب در جامعه پس از عاشورا، باید توجه داشت كه جامعه اسلامی پیش از عاشورای حسینی بیست سال تمام را با سكوت مرگبار گذرانیده و با اینكه در این مدت، موجبات انقلاب فراهم بود، كسی جرأت نفس كشیدن نداشت. امام حسن مجتبی(ع) نیز به دلیل نافرمانی مردم و افول روحیه سلحشوری آنان، مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد. به تعبیری، در این مدت همه چیز دگرگون شده و تکان خورده بود؛ همه چيز تكان خورد؛ هم عبوديت، هم معرفت، هم عدالت، هم محبت! (همو، 18/2/77). پس از نهضت حسینی اما، اوضاع دگرگون شد و تودههای ستمدیده و محروم به پا خاستند و ملت هر لحظه آماده انقلاب و برچیدن بساط حكومت غاصب اموی گردید و در واقع نهضت حسینی بهانه تحریك مردم شد و آتش قیام را در نهاد مردم روز به روز شعلهورتر ساخت.
در نتیجه شورشهای مكرر به وقوع پیوست و لذا میتوان گفت نهضت حسینی سرآغاز تاریخ انقلابهای آن زمان خصوصاً و انقلابهای اسلامی و آزادیخواهی در طول تاریخ عموماً بوده است (آیتالله خامنهای، 16/8/1359). حتی در اندک زمانی پس از نهضت عاشورا، در زمان امام صادق(ع)، وضعیت و ظرفیت تشکیل حکومت توسط اهلبیت(ع) پیش آمد، اما به دلایل دیگری این فرصتها از دست رفت. (همو، 6/4/61؛ نیز: همو، 2/7/61)
غالب انقلابهای اسلامی و شیعی در اعصار پسینی خصوصاً از صد سال پیش تا امروز؛ نهضت مشروطه و میرزای شیرازی، سید جمالالدین اسدآبادی، نهضت جنگل روحانی چریک میرزا کوچکخان، نهضت ملی، روزگار سید حسن مدرس، فداییان اسلام و شهید نواب و لالهزار خونين پانزدهم خرداد سال 1342 و وقایع پس از آن، که به انقلاب شکوهمند اسلامی ختم شد، همه جا نبض خون امام حسين(ع) بود كه ميتپيد و قلب شهیدان بود كه ميزد و پيكر عظيم جامعه اسلامى را به حركت و تلاش درمىآورد (همو، 10/1/59). حتی در انقلابهای غیر شیعی نیز رد پای نهضت حسینی و تاثیرگذاری آن مشهود است (ن.ک. همو، 25/4/70). از باب نمونه اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون نهضت حسینی دانسته است. در بسیاری از جنبشهای آزادیبخش که رهبران آن مسلمان نیز نبودند – مانند گاندی در هند- با تأسی به نهضت حسینی، اهداف و آرمانهای انقلابی خویش را پیش برده و بر این تأسی و تاثیرپذیری به صراحت اذعان نمودهاند (ن.ک. همو، 119/10/86). خلاصه اینکه جريان انقلابهاى جهانى تاريخ اسلام و انقلابهاى بزرگ از نقطه نهضت حسینی آغاز شده (همو، 23/8/1359) از آن الهام گرفته و مستند بدان هستند (ن.ک. همو، 26/3/61) و کمتر حرکت و واقعه خونینی را میتوان یافت که از نهضت عاشورا الگوبرداری نکرده باشد. (همو، 4/8/61) در واقع این خاصیت انقلابساز بودن نهضت حسینی است که بر حرکتها و انقلابها در طول تاریخ تا زمان قیام حضرت بقیهالله(عج) اثر گذار بوده و خواهد بود (ن.ک. صحیفه نور، ج16، ص179). و این اثرگذاری تنها به خاطر تأثیر خون سیدالشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد.(صحیفه امام ج۱۵ ۳۳۰ و ۳۳۱)
نهضت حسینی در اندیشه و آثار متفکران اسلامی
نهضت حسيني از جمله مقولاتی است که همواره از سوى اندیشمندان مورد دقت و بررسى و نقادى قرار گرفته، صدها کتاب و هزاران مقاله و سخنرانی از طرف صاحبان اندیشه، قلم و بیان، از همه ملل و نحل درباره آن ارائه شده است.
علامه اقبال لاهورى مصلح اندیشمند اهل سنت، با تأکید بر اهمیت زنده نگه داشتن نهضت حسینی و عزادارى امام حسین(ع)، با استفاده از ابزار بیان، قلم و شعر از این مهم پاسداری میکند. او درباره نهضت حسینی معتقد است: «اگر قصد امام حسین(ع) رسیدن به حکومت بود، عشق را رها مىکرد و این چنین عاشقانه برنمىخاست، بلکه سپاهى فراهم میآورد. قیام او، تنها براى اصلاح امّت و احیاى دین و محو فاسدان بود که اثرش تا به حال باقى است و تازگى ایمان ما نشأت گرفته از قیام آن حضرت است».
شافعى، پیشواى یکى از مذاهب اربعه اهلسنت، با سرودن اشعاری زیبا، از نهضت حسینی یاد میکند و عاشورا را پدیدهای میداند که خواب از چشمانش ربوده، مویش را سپید، دلش را اندوهگین واشک چشمانش را جاری کرده است! شافعی شهادت امام حسین(ع) را نه حادثهاى معمولى، بلکه فاجعهاى بزرگ شمرده است، فاجعهاى که دنیا را لرزاند و قله کوهها را به آب شدن نزدیک کرد! شیخ محمد عبده معتقد است: «هنگامى که در دنیا حکومت عادلى است که هدفش اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن، حکومت جائر و ستمگرى است که استقرار عدل را برنمىتابد، بر هر مسلمانى است که حکومت عدل را یارى کند و از همین باب است قیام امام حسین(ع) در برابر حکومت یزید».
ملّاعلى قارىحنفى مىنویسد: «اینکه بعضى مردم نادان و جاهل سخنان نادرستى بر زبان میآورند که امام حسین(ع) یاغى بوده است، نزد اهلسنّت و جماعت گفتارى باطل است و احتمال قوى دارد که از گزافهگویىها و یاوهسرایىهاى فرقه خوارج باشد و این گروه در واقع، از حق، روى برتافته و از راه راست بیرون آمدهاند». عبّاس محمود عقّاد مینویسد: «آثار کوبندهاى که قیام امام حسین(ع) به جاى گذاشت و موجب نابودى طاغوتیان به دست آزادگان شد، بسیار است و حکومت ستمکار و گسترده امویان از نظر زمان و مکان، بر اثر قیام یک نفر، در یک روز به هم ریخت و نابود شد... جنبش حسین(ع)، یکى از بىنظیرترین جنبشهاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوتهاى دینى یا نهضتهاى سیاسى پدیدار گشته است. دولت اموى پس از این جنبش، بقدر عمر یک انسان طبیعى دوام نکرد و از شهادت حسین(ع) تا انقراض آنان بیش از شصت واندى سال نگذشت». طنطاوى معتقد است: داستان حسینى) عشق آزادگان را به فداکارى در راه خدا برمیانگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار میآورد، چنانکه براى شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشى جویند.
محمّدعلى جناح (رهبر بزرگ پاکستان) مینویسد: «هیچ نمونهاى از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین(ع) از لحاظ فداکارى و تهوّر نشان داد در عالم پیدا نمىشود. به عقیده من تمام مسلمانان باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروى نمایند (نقل مطالب فوق از: عسکری، امام حسین(ع) و قیامش در آینه اندیشهها، ص80).
حسن ابراهیم حسن دیگر اندیشمند اهل سنت مینویسد: «کشته شدن امام حسین(ع) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخداد، شیعیان پراکنده بودند؛ زیرا شیعهگری یک نظریه سیاسی بود که در دل پیروان خود نفوذ نکرده بود و هنگامی که حسین کشته شد، شیعهگری با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان نفوذ کرد و عقیده راسخ آنان شد (ابراهیم حسین، تاریخ سیاسی اسلام، ج ۱، ص ۳۹).
علامه مقرم میگوید: «یکی از نتایج قیام سیدالشهدا(ع) این بود که در علویان تأثیر بزرگی گذاشت. پس از حادثه کربلا، هر یک از فرزندان علی(ع) که میخواستند قیام کنند، از جهاد امام حسین(ع) سرمشق میگرفتند. این قیام توانست نیروهای پراکنده شیعه را متحد سازد و زمینه همبستگی سیاسی و تشکل و سازماندهی آنان را فراهم نماید» (مقرم، رهبر انقلاب خونین کوفه، ص132).
جایگاه و اهمیت نهضت حسینی
نهضت حسینی از لحاظ عظمت، اهمّيّت، شكوه و قداست در مرتبهای قرار دارد که با هیچ پدیده و واقعه دیگری قابل قیاس نیست (رهبر معظم انقلاب، 10/6/66)؛ چنانکه روایاتى از ائمهاطهار(ع) مبنى بر بىنظیر بودن این حادثه در گذشته و آینده وارد شده است. تعبیر مشهور و منقول از امام حسن(ع) نیز حکایتگر این مهم است که «هیچ روزی همچون روز عاشورا نیست»، بر همین سیاق میتوان ادعا کرد که هیچ واقعهای همچون واقعه عاشورا نیست. حقیقت آن است که ماهیت عاشورا و نهضت حسینی، ماهیتی منحصر به فرد و بینظیر است، چونانکه شخصیت امام حسین(ع) نیز شخصیتی منحصر به فرد است(ن.ک.رهبر معظم انقلاب، 26/3/61).
اهتمام اهل بیت عصمت و طهارت به بزرگداشت عاشورا نیز بیانگر اهمیت این واقعه است. ایشان با گرامیداشت آن واقعه عظیم در پی آن بودند که این قیام به صورت یک مکتب و یک مشعل فروزان جاودانه شود و مشعلی باشد فراروی آزادیخواهی، عدالتطلبی، حقجویی و مبارزه با ظلم. (مطهري، مجموعه آثار، ج25، ص338). اهمیت این نهضت مقدس از ابعاد و جنبههای گوناگونی قابل بررسی است. این نهضت که رکنی از ارکان مکتب نبی مکرم اسلام(ص) به شمار میرود؛ به گونهای است که اگر این نهضت نمیبود، چه بسا دین ناقص میماند و به دنبال آن به کلی از صحنه روزگار محو میگردید (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 10/6/66). یکی از ارکان جامعه نبوی که توسط پیامبر اسلام، بیان شده بود اما موقعیت عملیاتی شدن آن به وجود نیامده بود بازگرداندن حرکت کلی جامعه نبوی از انحراف و خطا بود. پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) جامعه مسیر انحرافی را آغاز کرد و در زمان امامحسین(ع) این انحراف به اوج خود رسید و قطار جامعه اسلامی به کلی از مسیر خارج شد. لذا امام حسين(ع) با عمل به آن تکلیف الهی و انجام آن واجب، جلوی این انحراف را گرفت و آن رکن ناقص را عملیاتی و ارکان جامعه اسلامی را در دامنه قیامت تکمیل و تضمین نمود (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 4/8/61). این امر نشاندهنده آن است که حرکت عاشورا حرکتی مقطعی با آثاری صرفا مقطعی و عاطفی و احساسی نبوده است. این حرکت توانست وجدان تاریخی را به کلی متوجه و بیدار کند. اگر نبود این حرکت عظیم حتما در همان قرون نخست بساط اسلام جمع میشد. (همو، 26/3/72). چنانکه تعبیر «حسین منی و انا من حسین» از پیامبر اکرم(ص) اشاره به همین مهم دارد که دین نبوی و ادامه آن توسط حسین بن علی است. و این قیام اوست که دین پیامبر اسلام را از انحرافی که دامان ادیان آسمانی دیگر را گرفت، مبرا ساخت. (رهبر معظم انقلاب، 1/9/91).
امام حسین(ع) مکتبی را که میرفت با کجرویهای تفاله جاهلیت با شعار «لاخبرٌ و لاوحیٌ نَزَل» محو و نابود کند، نجات داد. (صحیفه امام، ج12، ص441). امام حسین(ع) در موقعیتی قیام نمود که جامعه از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی فاصله گرفته و فساد در پیکره آن ریشه دوانده، بیبند و باری در آن گسترش روز افزون داشت و ظلم و ستم بر مردم حکمفرما بود و جان و مال مسلمانان مورد تعرض قرار داشت. بدیهی است چنین جامعهای بیش از هر چیز نیازمند اصلاح و اصلاحگری بود و امام حسین(ع) در چنین شرایطی، با شعار اصلاح امت جد خویش، قیام نمود. (صحیفه امام، 5: 283) بر این اساس یکی از وجوه اهمیت نهضت حسینی، وجه اصلاحگری و عدالتخواهی آن است (ن.ک. امام خمینی، صحیفه امام، 6: 33؛ نیز ن.ک. ج4، ص:151و 152). بنابراین این نهضت مقدس را میتوان تجسم اسلام در همه ابعاد دانست که همه اصول و جنبههاي اسلامي را به صورت کاملا عملی تجسم بخشیده و محقق ساخته است. (مطهري، مجموعه آثار، ج17، ص379) به دیگر سخن بسیاری از ابعاد اسلام قبل از قیام امام حسین تجسم نسبی یافته بود و این قیام جامعیت و همهجانبه نگری اسلام را به رخ کشید. (مطهری، همان، 4: 382)
از سوی دیگر یکی از خصوصیات جامعه پیش از نهضت حسینی، جهل و بیخبری و بیتفاوتی به مقدسات بود که بر جامعه حکمفرما شده بود. امام حسین(ع) با نهضت خویش، خط بطلانی بر این جهل و بیخبری کشید. آن حضرت هم حرکت خویش را بر مبنای بصیرت قرار داد و هم جامعه را از خواب غفلت و جهالت بیدار کرد. بصیرت بخشی و نجات از دنیای جهل نیز نشانه دیگری از عمق اهمیت این قیام است. (ن.ک. مطهری، مجموعه اثار، ج17، ص448). دیگر از وجوه اهمیت نهضت حسینی، منشأ اثر بودن آن برای انقلاب اسلامی ایران است. چنانکه رهبران انقلاب اسلامی مکرر به این مهم اشاره کرده و اصولاً انقلاب اسلامی را پرتوی از نهضت حسینی و انقلاب عظیم الهی آن میدانند. (صحیفه امام، ج17، ص482؛ رهبر معظم انقلاب، 11/5/68) مهمتر از همه اینکه نهضت حسینی، فرهنگی فرازمانی و فرامکانی را در اختیار امت اسلامی قرار داد که حاوى تمامى ارزشهاى مورد نیاز جامعه است که با حفظ جاودانگى، توانمندى و پویایى لازم براى پاسخگویى به نیازهاى مختلف انسانها در همه زمانها و مکانها و در عرصههاى گوناگون زندگى را دارد و مىتواند قافله بشرى را تا پایان تاریخ، هدایت نماید. (رهبر معظم انقلاب، 19/10/86) از دیگر موارد و وجوه اهمیت و قداست نهضت حسینی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: ظلمستیزی و فریاد مظلوم بر سر ظالم، اثبات پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر و تقویت جبهه حق در مقابل جبهه باطل، محکومیت ابدی و خط بطلان بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی، آموزش راه مبارزه با ستمکاران تاریخ توسط امام مسلمین و رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی.
نهضت حسینی نهضت حماسه و شجاعت و فداکارى است، نهضت پیروزی خون بر شمشیر است. نهضتی است که در پرتو آن قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومتهاى شیطانى زد و به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزى بر سر نیزه را آموخت. نهضتی است که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند و راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به بشریت آموخت. (ن.ک. صحیفه امام، ج5، ص: 75)