فلسفه جهنم و عذابهای آن با وجود ارحمُ الرّاحمین بودن خـدا
خداوند متعال چنانچه اگر ارحَمُ الرّاحمین(مهربانترین مهربانان) است،«فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ» در جایگاه عفو و رحمت است؛ و اگر أشدّ المعاقبین (سختترين كيفركننده) است، «فِی مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ» در جايگاه مجازات و انتقام است[1] و چون رحمتش بر قهر و غضب او سبقت گرفته است راضی نیست که کسی کافر شود و به دوزخ برود امّا اگر بندگان با سوء اختیار خود، مسیر انحراف و معصیت و نافرمانی او را در پیش گرفتند و از صراط مستقیم دوری گزیدند، با جبر و اکراه از عملشان باز نمیدارد، چرا که احتیاجی به ایمان ما ندارد چنانکه با رحمت و رأفت خود نسبت به بندگان، به روی آنان باب توبه را گشوده است تا برگردند و گذشته خود را جبران کنند. باز اگر بندگان از این سبب رحمت نیز رویگردان شدند آنها را مجبور به توبه نمیکند چرا که توبه با اکراه فایدهای ندارد.
رحمت و لطف و مهربانی خداوند است که تکالیف را بر ما واجب کرده است و با امر به واجبات راه رسیدن به بهشت و نعمتهای بیپایانش را به ما نشان داده و با نهی کردن از محرّمات نیز ما را از راهی که به دوزخ و عذابهای دردناک آن منتهی میشود باز داشته است. این بندگان هستند که با اختیار خود در یکی از این دو مسیر قرار میگیرند؛ گروهی با پیروی از پیامبران الهی و بهکار بستن تعالیم آسمانی راه پاکی و درستی را در پیش میگیرند، مدارج کمال را یکی پس از دیگری میپیمایند، خود را به اوصاف و اخلاق بهشتیان متخلّق می کنند و زمینه سعادت ابدی خویش را در آخرت فراهم میآورند.
گروهی نیز با پیروی از شهوات و هوای نفس، مسیر حق را ترک میکنند، از راه پاکی و فضیلت منحرف میشوند و زمینه عذاب و دوزخ را برای خود مهیا میسازند. خلاصه، بهشت و دوزخ نتیجه اندیشه و افکار خوب و بد و محصول گفتار و رفتار درست و نادرست مردم است.
از طرفی همانطور که بهشت نشانه لطف خداوند به بندگان است، جهنّم نیز اگر چه در ظاهر عذاب و درد و رنج و مجازات است امّا در باطن لطف خدا محسوب میشود. چون همه مردم در معرفت به خدا و معارف الهی در یک سطح قرار ندارند، گروهی خدا را عاشقانه عبادت میکنند، عدّهای هم برای رسیدن به بهشت و نعمتهای فراوان بهشتی رو به بندگی و اطاعت حق میآورند، گروه فراوانی از مردم نیز بهخاطر ترس از جهنّم و عذابهای آن، خدا را اطاعت کرده و از کجی و انحراف خود را حفظ میکنند[2]، بنابراین جهنَّم و اشاره به عذاب دردناک و عقوبتهای جانکاه دوزخ بهترین عامل بازدارنده از معاصی است و چه بسیارند کسانی که از خوف جهنّم به سعادت و شرافت جاودانه نائل آمدهاند و اگر نبود این جهنّم سوزان چه بسا بیشتر انسانها اهل بندگی نبودند و به همین جهت است که در قرآن کریم خداوند متعال دوزخ را در شمار نعمتها آورده است و میفرماید: «این همان دوزخی است که گنهکاران آن را دروغ میپنداشتند؛ آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد میکنند؛ پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟»[3]
علاّمه حلّی(ره) میفرماید: «دلیل بر اینکه عقابها لطف است، این است که اگر شخص مکلّف عالم باشد که در صورت ارتکاب گناه، عقوبت دامنگیر او خواهد شد، در اینصورت وی از ارتکاب به معصیت امتناع ورزیده و به انجام طاعات نزدیک میشود».[4]
پس وجود جهنّم نقش بازدارندگی ایفا میکند، همانطور که قوانین جزایی در ممالک مختلف نیز نقش بازدارندگی دارند و ضامن اجرای قوانین میباشند.
علاّمه حلّی میفرماید: «عقاب الهی نیز مهمترین ضامن اجرایی برای انجام تکالیف بهشمار میرود چرا که عدّه زیادی اگر بدانند که در صورت ارتکاب به جرائم هیچگونه مجازاتی در کار نیست در ارتکاب جرائم، بیباک و بیپروا خواهند شد و بینظمی و بیعدالتی رواج پیدا خواهد کرد.[5]
بشر پیوسته باشد طالب سود
کند راه ضرر بر خویش مسدود
نبیند کیفر خود را ستمکار
ستمکش را کند پیوسته آزار
پی تعدیل آز آدمیزاد
خدا کیفر برای کار بد داد
اگر کیفر به کار بد نبودی
به هر دم ظلم در دنیا فزودی
همچنین عذابهای اخروی تجسّم اعمال و کردار خود انسان است. نعمتها و عذابهای اخروی همین اعمال نیک و بد است که انسانها در دنیا انجام میدهند که وقتی پردهها کنار رود تجسّم و تمثّل پیدا میکند. آیات[6] و روایات فراوانی هم این مطلب را اثبات می کند، از جمله این آیه شریفه که میفرماید:«و آنان که کارهای بد و زشت مرتکب شوند، به رو در آتش افکنده میشوند؛
[و به آنان گویند:] آیا جز آنچه انجام دادید پاداشتان دادهاند؟».[7] قیس بن عاصم که از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است نقل کرده که روزی با گروهی از «بنی تمیم» خدمت پیغمبر اکرم شرفیاب شدم، گفتم: یا رسول اللّه! ما در صحرا زندگی میکنیم و از حضور شما کمتر بهرهمند میگردیم، ما را موعظه فرمایید.
رسول اکرم (ص) نصایح سودمندی فرمود و از آن جمله چنین فرمود: «...برای تو بهناچار همنشینی خواهد بود که هرگز از تو جدا نمیگردد؛ با تو دفن میشود در حالی که تو مردهای و او زنده است. همنشین تو اگر شریف باشد تو را گرامی خواهد داشت و اگر نابکار باشد تو را به دامان حوادث میسپارد. آنگاه آن همنشین با تو محشور میگردد و در رستاخیز با تو برانگیخته میشود و تو مسئول آن خواهی بود، پس دقّت کن که همنشینی که انتخاب میکنی نیک باشد؛ زیرا اگر او نیک باشد مایه انس تو خواهد بود و در غیر اینصورت موجب وحشت تو میگردد. آن همنشین، عمل توست».[8]
_____________________
[1] مفاتیحالجنان: دعای افتتاح.
[2] نهجالبلاغه: حکمت 237.
[3] الرّحمن: 43 ـ 45.
[4 و 5] نهجالحق و کشفالصدق: 377.
[6] تحریم : 7؛ نساء: 10؛ آل عمران : 30؛ کهف: 49؛ زلزال: 6 ـ 8.
[7] نمل : 90.
[8] بحارالانوار:ج 77، ص 110 باب 6، حدیث 1.
*حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان
پایگاه عرفان