یک پیشنهاد به مدیریت جدید بنیاد سینمایی فارابی
یادآوری یک مأموریت فراموش شده به سینماگران
آرش فهیم
مدیریت جدید بنیاد سینمایی فارابی درحالی کار خودش را آغاز کرد که همچنان بسیاری از موضوعات و سوژههای حیاتی و مهم در سینمای ایران بر زمین مانده و سینماگران سراغ آنها نمیروند. با توجه به اینکه بنیاد فارابی مهمترین نهاد اجراکننده سیاستهای سینمایی کشور در زمینه تولید محسوب میشود. این بنیاد در دهههای قبل، آثار شاخص و فاخری چون «چ»، «ملک سلیمان»، «بازمانده» و... را به عنوان تهیهکننده یا حامی مالی به سینمای ایران عرضه کند. فیلمهایی که هم از نظر فنی و ساختاری یک دستاورد برای سینمای ایران محسوب میشدند و هم پاسخگوی نیازهای فکری و فرهنگی روز جامعه بودند. اما تولید این نوع فیلمها سالهاست که در فارابی اتفاق نیفتاده است!
طی دو سال گذشته و از آغاز دولت سیزدهم، بنیاد فارابی تلاش کرد تا رو به جلو حرکت کند و در دوره مدیریت سیدمهدی جوادی بر این مرکز، انصافا عملکرد بنیاد فارابی نسبت به دولت قبل، قویتر شد که شاهد مثال هم حضور حدود 10 فیلم با سرمایهگذاری فارابی در دوره اخیر جشنواره فیلم فجر است. همچنین تعدادی از ساختههای بنیاد فارابی در یک سال گذشته، در حوزه سینمای دفاع مقدس تقسیمبندی میشوند. با این حال، این فیلمها اغلب خنثی و بیجهت هستند و برای شبهه زدایی یا تبیین خیلی از مسائل، کار نمیکنند. به طور مثال، فیلمهای «شماره 10»، «گلهای باوارده»، «متروپل» سه فیلم مهم و با سرمایهگذاری سنگین بنیاد فارابی در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بودند که محور اصلی آنها حوادث جنگ تحمیلی یا از خودگذشتگی رزمندگان است، اما هیچ یک، در زمینه تحلیل تاریخ دفاع مقدس یا روشنگری درباره خیلی از مسائل دوران جنگ، حرفی برای گفتن ندارند. به نظر میرسد یکی از کارهای مهمی که بنیاد سینمایی فارابی میتواند در دوره جدید، هدف قرار دهد، ساخت آثار فاخر با سوژههای مهم و بر زمین مانده است.
یکی از پیشنهادات در این زمینه، مراجعه به یکی از مطالبات رهبر انقلاب از سینماگران است که حدود ۱۷ سال قبل انجام شد. در دیدار تاریخی و به یادماندنی گروهی از سینماگران شاخص کشورمان با رهبری در سال 1385، ایشان نکاتی را مطرح کردند، اما بخشی از بیاناتشان یک سوژه طلایی برای تولید فیلم است و میتواند در دستور کار بنیاد سینمایی فارابی قرار بگیرد. حضرت آیتالله خامنهای در آن دیدار، اشاره کردند:
«شما سینماگران جنگ، پشت صحنه جنگ را چقدر تصویر کردید؟ چه شد که این جنگ شروع شد؟ کدام فیلم سیاسىِ بینالمللىِ پلیسی، میتواند شیرینتر از این در بیاید که شما تصویر کنید- اسناد هم الان وجود دارد- چطور شد که صدام حسین به خودش جرئت داد و این گستاخی را کرد که به قصد تسلط بر ایران، به ایران حمله کند؟ نه اینکه همه ایران را بگیرد، بدون شک، قصد او این بود که خوزستان و یکی، دو استان دور و بر را بگیرد و به عنوان یک همسایه مقتدر بر حکومت مرکزی ایران- هر که باشد آن حکومت؛ یا جمهوری اسلامی یا هر کس دیگر- مسلط بشود، که میشد؛ یعنی اگر این دفاع جانانه نبود و اگر آن تسلط بر خوزستان انجام میگرفت، مگر ممکن بود یک حکومت مرکزی اینجا سر کار باشد و به آن کسی که بخشی از کشور را قدرتمندانه تصرف کرده، باج ندهد؟! خوب، چه شد که این را وادار کردند که این حمله را انجام بدهد و او حمله کرد؟ و چگونه به او کمک کردند؟ و کدام کارخانجات به او سلاح شیمیایی فروختند؟ آنهایی که آن سنگرهای هشتضلعی و پنجضلعی را درست کردند، چه کسانی بودند؟ کدام کشورها آن هواپیماها را به او دادند؟ آن مأمورین عالیرتبه سیاسی، امنیتی و نظامیای که از کشورهای مختلف- از جمله آمریکا- به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات کردند، چه کسانی بودند؟ شما به اینها نپرداختید. اصلاً شخصیت صدام کیست؟ اینها برای قصهنویسی جا دارد.»