استاد دانشگاه شیکاگو: هزینه مقاومت کمتر از تسلیم شدن است
استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه ویسکانسین شیکاگو، مقاومت اسلامی لبنان به رهبری حزبالله را «سرمایهای عظیم و عامل مهم»خواند و گفت هزینه مقاومت کمتر از تسلیم است.
«سیف دعنا»، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه ویسکانسین شیکاگو، در مصاحبه با شبکه خبری المیادین درباره نقش مقاومت اسلامی در لبنان اظهار کرد: «شعار مقاومت بیشتر، فقر کمتر را در جریان تظاهرات ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹ (۲۵ مهر ۱۳۹۸) در لبنان بر اساس یک اصل مطرح کردم که بیانگر یک قاعده اساسی در اندیشیدن به اقتصاد سیاسی است و از آنجایی که نظام بینالملل یک نظام یکپارچه است یعنی تمام جهان به هم پیوسته و متأثر از یکدیگر هستند و هیچ کشور جزیرهای و منزوی وجود ندارد که بتواند جدا از تأثیرات منطقه و جهان خود برنامهریزی و اجرا کند. حتی نمیتوان به توسعه فکر کرد و راهحلهایی برای فقر و سایر مشکلات اقتصادی ارائه کرد که جدا از تأثیر توازن قوای منطقهای و بینالمللی باشد.» وی افزود که توانایی هر کشوری در انجام هر پروژه توسعهای و مقابله با بحرانها و مشکلات اقتصادی به توانایی مذاکره آن با خارج بستگی دارد، یعنی هر چه قویتر باشید، توانایی شما برای مذاکره و کاهش نفوذ خارجی بیشتر است و اگر ضعیف باشید، فقط میتوانید شرایط تحمیل شده توسط موازنه قوا را اجرا کنید. به طور ویژه درباره لبنان باید بگوییم، تنها نیرویی که با نفوذ مقابله میکند و باید آن را به عنوان یک سرمایه عظیم و عامل مهم در مذاکره دانست، «مقاومت» است و هر چه مقاومت قویتر باشد، قدرت چانهزنی لبنان یا هر کشور دیگری و در نهایت شانس موفقیت بیشتر خواهد بود.
هزینه مقاومت کمتر از تسلیم
دعنا تصریح کرد: «درست است که هرکس مقاومت کند تحت محاصره و فشار قرار میگیرد؛ اما هر که مقاومت نکند در معرض غارت و فقر بیشتری قرار میگیرد. علیرغم محاصره و تحریمهای لبنان، اگر توانایی مذاکرهاش با خارج به دلیل وجود مقاومت نبود، شرایط این کشور امروز بدتر از مصر، اردن و سودان بود. سؤال اینجاست، آیا آن دسته از کشورهای جهان جنوب (توسعه نیافته) و کشورهای عربی که در مقابل شرایط غرب و موسسات مالی بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مقاومت نمیکنند و خواستههای آنها را اجرا میکنند مانند مصر، در شرایط بهتری هستند؟ مهمترین چیز این است که مقاومت یک فرآیند بلندمدت است، به این معنا که مقاومت سرمایهای برای آینده است و ثمره آن را کسانی درو خواهند کرد که مقاومت میکنند و به دست کسانی که زانو زده و تسلیم میشوند نخواهد رسید. دقیقاً به همین دلیل است که گفته میشود بهای مقاومت همیشه کمتر از بهای تسلیم شدن است، چراکه محاصره و تحریمها برای همیشه دوام نمیآورند، به خصوص اگر مقاومت قدرتمندتر باشد.»
مقاومت و تقویت فعالیت اقتصادی
این استاد دانشگاه در ادامه درباره تأکید مداوم «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله، بر خوداتکایی به ویژه از نظر اقتصادی، نیز خاطرنشان کرد: «صحبتهای سید حسن نصرالله درباره اتکا به خود و ارتقای سطح فعالیت اقتصادی مولد (کشاورزی، صنعت و...) با مهمترین نظریههای اقتصاد سیاسی همخوانی کامل دارد. وی افزود: ایده در این باره ساده است؛ یکی از سازوکارهای غارت، مبادله نابرابر ارزشهاست و این به قدرت سیاسی همه طرفها بستگی دارد. به عنوان مثال، مردم نان میخواهند؛ اما نان، غذا و سایر نیازها اگر در داخل تولید نشده باشند، یا به ارز داخلی خریداری نشوند، یعنی نان به دلار از خارج و آمریکا و به واحد پول آنها خریداری شود، از درآمدی است که در چارچوب جغرافیای سیاسی لبنان و منطقه حاصل شده است. بنابراین، حتی صرف توانایی هر کشوری در زمینه کشاورزی و صنعت برای رفع برخی نیازهای داخلی، مشروط به میزان توان آن کشور برای رویارویی با دنیای خارج و کاهش وابستگی به آن است؛ چراکه این قدرت رویارویی توان خارج برای غارت تولیدات داخلی را تضعیف میکند. از این رو، دعوت سید حسن نصرالله برای افزایش فعالیت تولید داخلی علاوهبر اینکه یک درخواست بجا و مناسب بوده، بلکه به دلیل وجود مقاومت کاملا در دسترس و ممکن است.»
قطبنمای آینده جهان به سمت شرق
استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه ویسکانسین در بخش دیگری از این مصاحبه با اشاره به اظهارات سید حسن نصرالله در سخنرانیهای مختلف درباره توجه و تمرکز جهان به شرق نیز تاکید کرد: «درک تغییر جهت به سمت شرق، در یک چارچوب استراتژیک قابل فهم است؛ چارچوبی که بسیار فراتر و عمیقتر از حل و فصل فوری بحرانهای لبنان و حتی تغییر منطقه بوده و تغییر و تحول در جهان را شامل میشود.» وی افزود: «چرخش به شرق در این برهه تاریخی خاص، یک انتخاب استراتژیک است که بسیار فراتر از سیاست، اقتصاد و بحرانهای زندگی کنونی است که ما در کشورمان با آن مواجه هستیم. این یک انتخاب استراتژیک مبتنی بر یک نتیجهگیری عمیق بوده و ماهیت آن نیز این است که ما نه تنها در مرحله افول هژمونی غرب زندگی میکنیم، بلکه قطعا در نتیجه آن، جهان در آستانه یک کودتای تاریخی است که از دل آن جهانی جدید پدید خواهد آمد و طبق شواهد موجود مرکز آن شرق است.» دعنا همچنین معتقد است: «بنابراین قطبنمای آینده جهان فقط به سمت شرق است. در مورد کسانی که بر تعلق به گذشته و مبارزه با آینده اصرار میورزند، متأسفانه باید بگوییم که آنها باید درس سختی از تاریخ بیاموزند مبنی بر اینکه درپیش گرفتن سرکوب در مقابل یک جنبش تاریخی درحالی که شرایط این جنبش فراهم باشد، کارساز نخواهد بود.»