kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۸۹
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۴
چیستی فرهنگ و جایگاه آن در زندگی انسان(4)

گرایش‌‌های سه‌گانه در فرهنگ ما (زلال بصیرت)


 با فرض حل اختلاف فرهنگ‌‌های گوناگون و با صرف نظر از بحث درباره شاخه‌‌هاي گوناگون فرهنگ در اديان ابراهيمي، اديان شرقي، و ... در درون همين فرهنگ شيعي و انقلابي خودمان گرايش‌هاي مختلفي وجود دارد. چگونه بايد با آنها برخورد کرد؟ سه گرايش کلي در میان همین بچه‌هاي مسلمان و انقلابي قابل مشاهده است:
الف) دین، امری مفید، اما حاشیه‌‌ای و غیرضروری
اینکه برخی با نوشتار، گفتار یا رفتارشان نشان داده‌‌اند که انسان باید برای دستیابی به لذت، آن هم لذت دنیایی زندگي کند درست است، اما غیر از اینها بالاخره امور دیگری نیز در حاشيه زندگي قابل توجه است. برای مثال، برخی کار‌ها در زندگي انسان ضرورت دارد؛ براي درمان بیماری‌‌ها، تهیه خوراک، و... بايد کشاورزی، نانوايي، قصابي، پزشکی، و... وجود داشته باشد، اما نقاشي، شعر و هنرهاي ديگر چنین ضرورتی ندارد، اگر اصلا شاعر نمي‌داشتيم به جايي بر نمی‌‌خورد؛ نه مؤمني کافر مي‌شد و نه کافري مؤمن، اما بالاخره شعر، هنری بسيار زيبا است؛ هنری بسيار بزرگ که جایگاه بلندی دارد و انسان در زندگي نمی‌‌تواند آن را ناديده بگیرد. هر چند شعر، نقاشی، هنر، موسیقی و .... در حد کشاورزي، صنعت و انرژي اتمي نيست، ولي باید برای آنها در حاشيه زندگي جايي در نظر گرفت. این تبیین درباره دين هم جاری است. این گرایش، نمي‌گويد دین دروغ است و بايد با دين مبارزه کرد یا به قول برخی جامعه‌‌شناسان باید کنار گذاشته شود، بلکه برای دین هم واقعيتي قائل است.
لذت هنر برای انسان انکارناپذیر است. گاهي شعرا از خواندن یا شنيدن شعر چنان لذت مي‌برند که نمونه‌‌اش را در میان لذت‌هاي مادي سراغ ندارند، اما اینگونه امور اصالت و ضرورت ندارند. طبق این نگرش، دين هم مانند نقاشی و شعر براي انسان خوب است. انسان گاه دوست دارد در گوشه‌اي خلوت کرده و با خدای خویش راز و نياز کند. همانگونه که برخی شعرا شب‌هاي چهاردهم مي‌خواهند با ماه صحبت کرده، یا با مهتاب راز و نياز کنند، انسان مي‌خواهد در گوشه‌اي با خدا راز و نياز کند و از اين عبادت لذت مي‌برد. این نوع لذت را نمی‌‌توان ناديده گرفت.
بر اساس این گرایش، دین، مورد قبول و امری مقدس است که باید به آن احترام گذاشته شود، اما ضرورتي هم ندارد و اگر دین هم در کار نبود مشکلی پیش نمی‌‌آمد. بسياري از جوان‌‌‌ها یا حتی برخی سياستمداران و کهنه‌کاران هم اینگونه فکر می‌‌کنند که واقعيت زندگي همين است که همه – از جمله کفار- دارند، اما ما در حاشيه زندگي‌مان امتيازي به نام دين داريم که آنها ندارند. طبیعی است که اگر جايي بین این امتیاز و آن واقعیت زندگی تضاد پيدا شد، اصل همان زندگي عيني است؛ اصل را بايد بر اين گذاشت که لذت‌هاي مادي را تا جایی که برای انسان ضرر ندارد تأمين کند. البته دين هم محترم است، اما اگر با مسائل جدی زندگی تزاحم داشت باید کنار گذاشته شود، چرا که دين و مراسم اعیاد و عزاداري و مانند اينها، حاشيه‌هاي زندگي است و بود و نبودش تفاوتی ندارد.
ب) تفکیک عرصه دین و غیر دین
برخی گرایش بیشتری به دین دارند. به اعتقاد آنها دين با بعد روحي و معنوي انسان سر و کار دارد؛ روح انسان را تقويت کرده و تعالي مي‌بخشد، او را با خدا آشنا مي‌کند، در قیامت هم برای او سودمند است، اما عرصه دين غير از عرصه مسائل جدي زندگي است؛ ما چه مسلمان باشيم، چه کافر، بايد کشاورزي کنيم. کشاورزی و کسب درآمد ربطی به دين ندارد. ازدواج کردن، تولید نسل، تشکیل حکومت و ... مختص مسلمان یا کافر نیست، بلکه در هر دو صورت لازم است. براي هر جامعه‌اي حکومتي لازم است. بايد يک شکل حکومتي را تعريف کرد که منفعتش بيشتر و ضررش کمتر باشد. صنايع، علم، و تکنولوژي هم از واقعيات زندگي مشترک است و ربطي به دين ندارد. بله، ارتباط با خدا، اخلاق، معنويات و مانند اينها مربوط به دين است و خيلي هم خوب است. ارزشش هم از آنها کمتر نيست، اما این دو عرصه ربطي به هم ندارند. بايد حساب دين را از حساب دنيا جدا کرد. دين را باید براي دينداران، ارباب دين، رجال دين، ارباب کليسا، آخوند‌ها و کسانی که کارشان با دين است گذاشت، اما مسائل زندگي ربطي به آنها ندارد.
رفتن به کليسا و مسجد، شرکت در عزاداري سيدالشهدا (ع) و اموری از این قبیل اختیاری است؛ اگر انسان دوست داشت، شرکت می‌‌کند و در صورتی که تمایل نداشت ترک می‌‌کند، اما برخی مسائل اینگونه نیست؛ همه باید قانون را رعايت کنند، بايد کسب و کار و زندگي کنند، مقررات راهنمايي و رانندگی باید رعایت شود و امثال این امور ربطي به دين ندارند. پس، ما دو عرصه در زندگي داريم. انسان سکه دوروست که يک رويش معنويات و روی دیگرش ماديات است. ماديات را بايد با علم، صنعت، تکنولوژي، هنر و مانند اينها تأمين کرد. پرداختن به بُعد دیگر زندگی انسان که آن هم خيلي مهم است با دين و توسط علما و روحانيون است. این دو بُعد زندگی از یکدیگر جدا هستند و نباید هیچکدام در عرصه دیگری وارد شود وگرنه از بین خواهند رفت.
بعضي از مسئولین در سال‌‌های گذشته اینگونه تعبیر می‌‌کردند که اگر دين بخواهد در مقولات دیگر – مانند آزادی- وارد شود گور خودش را کنده است، چرا که دو عرصه متفاوت هستند. نماز، روزه، سينه‌زني و مانند اينها مربوط به دين است، اما سياست و اقتصاد ربطي به دین ندارد و دین نبايد در این عرصه‌‌‌ها دخالت کند. اين هم يک نوع گرايش است که هرچند دين را بد نمی‌‌داند، اما آن را غیر مرتبط با عرصه مادی زندگی می‌‌داند. همانگونه که گفته شد بحث درباره گرایش‌‌های جامعه خودمان است وگرنه کساني هستند که دين را افيون جامعه و مانع پيشرفت می‌‌دانند!
ج) حاکمیت ارزش‌‌های دینی در همه عرصه‌‌ها
برخی دیگر معتقدند که دین بايد در امور یاد شده دخالت کند.
 پس سه نوع گرايش داريم: يکي اینکه دين امري حاشیه‌‌ای و در حد هنرهايي مانند نقاشي و موسيقي اهميت دارد، به گونه‌‌ای که اگر هم دین در کار نبود اتفاقی نمی‌‌افتد. دوم آنکه دین، خوب است، اما عرصه‌ای جدا از علم و صنعت و مانند آن دارد. از این رو، دین نباید در اموری که مربوط به آن نیست، دخالت کند. سوم آنکه اصلا همه اينها در سايه دين و فرهنگ ديني ارزش و مشروعيت پيدا مي‌کند، زیرا خدايي که انسان را آفريده است هدفی داشته و برنامه‌اش را در دين تعيين کرده است. اگر انسان این برنامه را رعايت نکند به سعادت مطلوب نمي‌رسد. اصل، دين است و دين بر همه چيز حاکم است. از این رو، همه چيز را بايد بر اساس ارزش‌‌ها و محک ارزش ديني سنجيد و حلال و حرام، یا خوب و بد بودن کار‌ها را مشخص کرد.
تزاحم گرایش‌‌ها
 هر سه گرايش در متن جامعه ما و حتی در عالي‌ترين سطح مديران کشور وجود دارد. گرایش غالب، گرايش دوم است که سکولاريزم نام دارد. در این گرایش، دين نفي نمي‌شود، اما دين غير از سياست تلقی می‌‌شود. این گرایش هرچند به زبان آورده نشود، اما گرایش غالب است. طبعا خود اين‌ گرایش‌‌‌ها در عمل با یکدیگر اصطکاک پيدا مي‌کنند. يک عده حزب‌اللهي و طرفدار گرايش سوم هستند که به فرمایش امام، رهبري، آيه قرآن و مانند آنها استناد می‌‌کنند. در مقابل، برخی سخن از حقوق بشر، آزادي، دموکراسي، علم و صنعت، پيشرفت، و مانند آن می‌‌زنند. اينها به راحتي با هم آشتي نمي‌کنند. اين اختلافات باعث شده از اول انقلاب تا به حال، مسئولين اجرايي، قانونگذاري و قضايي با هم اختلافاتي داشته باشند. اگر این اختلاف‌‌‌ها بخواهد حل شود، ابتدا باید جايگاه دين، مسجد، حسينيه، مدرسه، دانشگاه، بازار، جبهه، و ... مشخص شود.
سخنرانی آيت‌الله مصباح يزدى(دامت بركاته) در جمع تعدادي از بانوان شركت‌كننده در دوره‌هاي آموزشي مباني اسلامي ـ 4/2/1393
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.