kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۸۳۹
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۶

آقای کم‌حافظه! شما نگفتید امتیاز یک‌جانبه به آمریکا بدهیم؟(خبر ویژه)

یکی از عناصر غربگرا که در سال 1392 خواستار «امتیاز دادن و نخواستن امتیاز از آمریکا» برای پا گرفتن توافق شده بود، اکنون ادعا می‌کند آمریکا با تحولات اخیر توانسته بدون دادن امتیاز، چیزهایی را که در برجام2 می‌خواست بدون دادن امتیاز به دست آورد(!)
 
 
 
ناصر‌ هادیان به «جماران» گفت: تغییراتی در عربستان اتفاق افتاده که منجر به یک آرایش جدیدی از قدرت شد که همین امر شرایط خاصی را برای ریاض رقم زد. چند سالی طول کشید تا عربستان متوجه شود دنیا دست چه کسی است. اهداف درازمدت و میان‌مدت و کوتاه‌مدت برای کشور خود چیدند و از جمله این اهداف برنامه 2030 که برای آنها اهمیت بسزایی دارد. عربستان به این جمع‌بندی رسیده که برای موفقیت، نیاز به آرامش دارد و باید چندین مسئله را حل کند. همچنین باید منابع امنیت خود را تأمین و متعدد کند و فقط تکیه به آمریکا نداشته باشند. لذا به این نتیجه رسیدند که به سمت قدرت‌های دیگر نیز بروند. در نتیجه رابطه با چین و دیگر کشورها را برقرار کردند.
اتفاقاتی که در خلیج‌فارس افتاد، حملاتی که به آرامکو شد و خصوصاً مسائلی که در یمن شکل گرفت در مجموع استراتژی رهبران عربستان را متفاوت کرد و  آنها را به این سمت سوق داد که برای رسیدن به این اهداف نیاز دارند برنامه تامین امنیت خود را متعدد و متنوع کنند. در این راستا به دو جهت پیش رفتند، که یک جهت دخالت چین در این ماجراست و دیگری این است که باید مسائل خود را در منطقه حل‌و‌فصل کند. بنابراین، به این جمع‌بندی رسیدند که باید سیاست‌های خود را تغییر بدهند. این موضوعات باعث شد که با ایران رابطه دیگری داشته باشند.
وی افزود: آمریکا در برجام دو می‌خواست به چه چیزی برسد؛ آن‌هم بدون اینکه هزینه‌ای پرداخت کند؟ می‌خواست رابطه ما و عربستان بهتر شود، مسئله یمن حل شود- که در این راستا مسئله یمن حل خواهد شد- و مسئله عراق و لبنان حل می‌شود. سوریه و اسرائیل هنوز معلوم نیست به چه سمتی کشیده شوند.
آمریکا در برجام دو می‌خواست این مسائل را حل کند که کرد. شاید درصدد است که مسئله سوریه را هم حل کند و رابطه سوریه و اسرائیل را مدیریت بحران کند و در قبال آن، حاضر بود امتیازات زیادی به ایران بدهد تا این دستاورد را کسب کند.‌ حالا بدون اینکه امتیازی بدهد به این اهداف رسید. امیدوارم از چینی‌ها امتیازهایی گرفته باشیم.
وی همچنین درباره زمزمه‌های توافق موقت گفت: «در حال حاضر تفاهمی که صورت می‌گیرد باعث می‌شود زمان را بخریم تا به‌صورت پنهانی دوباره با آمریکا وارد مذاکراتی شویم که قراردادی قوی‌تر انجام شود. حال سؤال این است که برای آمریکا چه چیزی خوب است؟ اینکه ما به سمت 90 درصد نمی‌رویم و پذیرفتیم فریز کنیم. فریز یعنی بالاتر نمی‌رویم و چیزی کم نمی‌کنیم. لذا هرچیزی که داریم سرجای خود باقی می‌ماند و هیچ‌چیزی را نمی‌دهیم که برود. همه‌چیز سر جای خود است و تولید خود را انجام می‌دهیم. 60 درصد تولید داریم و اگر این را می‌دادیم ابزاری برای فشار بر آمریکا نداشتیم. آمریکا می‌داند اورانیوم در ایران انباشته می‌شود و نگران است. لذا می‌خواهد سراغ این موضوع بیاید. ما اینها را نه‌تنها نگه می‌داریم، بلکه فعالیت خود را همان‌طور ادامه می‌دهیم. فقط افزایش نخواهیم داشت. بهتر است اسم این را جلوگیری از افزایش تولید بگذاریم. آمریکا مطمئن می‌شود ما سراغ 90 درصد نمی‌رویم. از این لحاظ خیال آمریکا راحت می‌شود. از لحاظ دیگر چون تفاهم است و نیاز به نظر کنگره ندارد. پس برای او این حالت خوب است».
درباره این اظهارات گفتنی است که آمریکا در برجام 2 و 3 در پی آن بود که پس از تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران، وعده لغو تحریم‌ها را گروگان بگیرد و ایران را مجبور به واگذاری قدرت نظامی و موشکی و نفوذ منطقه‌ای خود کند. این نقشه آمریکا در چارچوب برجام ممکن بود اما عجله ترامپ برای امتیازگیری سریع‌تر، نقشه مذکور را به‌هم ریخت. در مقابل ایران تصمیم گرفت برنامه هسته‌ای را حیا کند و غنی‌‌سازی 3/5 درصد را به بالای 60 درصد برساند؛ همچنین رفتار ایران و متحدانش در قبال نیروهای تروریست آمریکایی و دولت‌های همسو تهاجمی‌تر شد. در این فرآیند عربستان احساس کرد آمریکا نه می‌خواهد و نه می‌تواند از او در مقابل ضربات کاری مقاومت یمن حفاظت کند همان‌گونه که در افغانستان و عراق و سوریه نتوانست از خود و ایده‌های جهان گشایانه‌اش صیانت کند.
در این فرآیند چرخش عربستان برای تنش‌زدایی با ایران و توقف جنگ یمن، مطلوب ایران هم بود و عملا آمریکا را قال می‌گذاشت. تمرد در موضوع میزان صادرات نفت و همکاری ریاض با چین و روسیه خلاف برنامه آمریکا، نشانه‌های دیگری از تضعیف موقعیت و برنامه آمریکاست. به بیان دیگر ایران در روند جدید توانست ضمن افزایش نفوذ و اقتدار، تنش‌ها با عربستان را هم کاهش دهد و روی آمریکا و رژیم صهیونیستی تمرکز کند.
یادآور می‌شود ناصر ‌هادیان از شاگردان مادلین آلبرایت (وزیر خارجه اسبق و درگذشته آمریکا) و از اعضای حلقه موسوم به سیرا می‌باشد که 4 شهریور 92، یادداشتی با عنوان «ابتکار یک‌جانبه در موضوع هسته‌ای» در روزنامه زنجیره‌ای بهار منتشر کرده و در آن پیشنهاد «امتیاز دادن و نخواستن امتیاز» را مطرح کرده بود: «آنچه مسلم است آن است که تداوم مسیر پیشین در پرونده هسته‌ای دیگر به صلاح نیست. اما راه‌حل چیست و چه باید کرد که ضمن حفظ منافع کشور و حقوق هسته‌ای بتوان موضوع هسته‌ای را حل کرد؟ یکی از پاسخ‌ها در سیاست «ابتکار یک‌جانبه» نهفته است. تاکنون موضوع هسته‌ای، عمدتا تمرکز بر معامله (بده- بستان) بوده است، اما سیاست «ابتکار یک‌جانبه» خروج از این چارچوب را پیشنهاد و یک اقدام اعتمادساز یک‌طرفه را توصیه می‌کند. درواقع در موضوع هسته‌ای، دستگاه دیپلماسی ایران باید دست به یک «ابتکار یک‌جانبه» اعتمادساز بزند. بدون آنکه بخواهد ما‌به‌ازا و امتیازی در قبال آن دریافت کند»!
کیان تاج‌بخش یکی از افراد دستگیرشده در فتنه سال 1388 در حاشیه اولین جلسه رسیدگی به اتهامات خود در نشست خبری از‌ هادیان نام برد. او در معرفی پروژه مذاکره و گفت‌و‌گوی نیمه‌پنهان میان ایران و آمریکا موسوم به «ردیف 2» می‌گوید: «عوامل مستقیم فعال در پروژه «ردیف 2» آقایان «ناصر ‌هادیان» و «هادی سمتی» بودند که به سوئد و سوئیس می‌رفتند و جریانات دیگر یعنی احزاب سیاسی اصلاح‌طلب مانند حزب مشارکت نیز از طریق این افراد با نهادهای آمریکایی ارتباط برقرار می‌کردند و ‌اشخاصی چون مصطفی تاج‌زاده و سعید حجاریان از طریق عوامل پروژه مذکور در قالب پروژه‌های تحقیقاتی و عملیاتی با بنیاد سوروس و دیگر موسسات فعال در عرصه انقلاب‌های رنگین ارتباط برقرار می‌کردند.»