kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۷۶۳
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۷

لجاجت و ویژگی‌های افراد لجوج از نگاه قرآن

 
 
علی پوریا
 
لجاجت به معنای یکدندگی، زمانی که بر پایه عقلانیت و منطق نباشد، بسیار خطرناک است؛ زیرا انسان را به سقوط می‌کشاند و دین و دنیای او را تباه می‌کند. بسیاری از مردم، تنها بر اساس ظن و شک‌، بر امری پافشاری و اصرار می‌کنند و به مخالفت با حق و حقیقت می‌پردازند که عقل و منطق آن را تایید و امضا کرده است. این افراد با خیره‌سری و عناد، به‌ستیزه با حق و حقیقت می‌پردازند و درهای قلب خویش را به سوی حقیقت می‌بندند و در کفر و فسق و عصیان غرق می‌شوند و تغییر مثبت در فکر، اخلاق و رفتار نمی‌پسندند و بر عادات و رسوم باطل اصرار می‌ورزند.
این افراد خیره‌سر، نه تنها به خود آسیب می‌رسانند، بلکه گاه به سبب داشتن قدرت و ثروت، سد راه کسانی می‌شوند که اهل عقل و منطق و اخلاق و ارزش‌های فطری عقلی هستند و ایمان و اعتقاد مردم را به سخریه می‌گیرند و با دامن زدن به نابهنجاری‌ها و عقاید باطل جوّ عمومی را به هم می‌ریزند و حاکمیت ارزش‌ها در جامعه را سخت می‌کنند.
بی‌گمان شناخت علل و عوامل ایجادی لجاجت در افراد و آثار آن می‌تواند ما را نسبت به درمان این حالت باطنی نفسانی که آثار مخرب و زیانباری را در زندگی و سبک آن پدید می‌آورد، یاری رساند.
آثار زیانبار لجاجت‌های بی‌منطق
شاید شما هم با کسانی مواجه شده باشید که تنها بر اساس حرف‌ها و شنیده‌های بی‌پایه و اساس دیگران، یا آداب و رسوم قبیله‌ای یا خانوادگی بر چیزهایی اصرار می‌ورزند که با عقل و منطق و به قول ساده‌تر با دو دوتای حساب سرانگشتی ناسازگار است. این افراد نه تنها سبک زندگی خود را بر اساس آن پایه‌گذاری می‌کنند، بلکه حتی به جنگ عقاید و افکار و رفتارهای دیگران می‌روند که بر اساس منطق و عقلانیت است، اما چون آنها را برنمی‌تابند، بدان وقعی نمی‌نهند و با صاحبان عقاید حق و رفتارهای عقلانی و منطقی به‌ستیزه می‌پردازند.
از نظر قرآن، کسانی که لجوج و‌ستیزه‌جوی بی‌منطق و بی‌عقل هستند، به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شوند؛ زیرا اصولا قلبی که باید به آنان یاری رساند تا شناختی نسبت به حق و باطل و مصادیق آنها پیدا کند و گرایش‌ها و‌گریزش‌های آنان را سامان دهد، در این افراد ممهور شده و تغییر حقیقت یافته و فطرت الهی آنان دفن شده و دیگر نوری از آن بر‌نمی‌تابد تا بر چیزها بتابد و آن را روشن سازد و عاطفه و احساسی پاک ندارند تا گرایش‌های آنان را جهت و سویه مناسب دهد.(اعراف، آیه 101)
از نگاه قرآن، انسان‌های لجوج و بی‌عقل و بی‌منطق، حتی اگر به ظاهر بهره‌مند از عقل ظاهری باشند، ولی از حقیقت عقل بی‌بهره هستند؛ زیرا عقل حقیقی گرایش به اسلام دارد و هر کسی که از اسلام‌گریزان باشد، گرفتار سفاهت و سبک‌مغزی و بی‌خردی است.(بقره، آیه 130) این افراد هرگز به سخن حق گوش نمی‌دهند و فرقی ندارد که آنان را پند دهند یا ندهند؛ زیرا قلبی ندارند که متاثر از حق باشد؛ پس همان‌گونه که از نظر عقلی گرفتار ضعف و ناتوانی ادراکی هستند، از نظر گرایشی و احساسات و عواطف با مشکل مواجه هستند.(یس، آیه 10)
قرآن می‌گوید افراد لجوج را اگر به آسمان عروج دهند و حقایق را نشانشان دهند، باز وقتی برگردند، دو احتمال را قوی می‌شمارند که شامل تاثیر روانگردان و مستی یا سحر و جادو است.(حجر، آیات 13 تا 15؛ اعراف، آیه 132) بنابراین، در حق آنها باید گفت: 
خر عیسی را گرش به مکه برند  
چون بیاید هنوز خر باشد
پس اگر کسی اصرار داشته باشد که آنان را به راه حق برگرداند این شدنی نیست؛ زیرا دلهایشان مهر شده و دلهایی تغییر یافته دارند.(یوسف، آیه 103؛ یونس، آیات 96 و 97 و 73 و 74)
این افراد راه رشد را نمی‌پذیرند و نمی‌خواهند در عقلانیت به جایی برسند که رشد نامیده می‌شود و گرایش‌ها و‌ گریزش‌ها براساس حق و باطل باشد.(اعراف، آیه 146)
به نظر می‌رسد که زنگار قلب(مطففین، آیات 11 تا 14)، ناشنوایی نسبت به حقایق و انذارها و هشدارها (احقاف، آیات 221 و 26)، کج‌فهمی و برداشت‌های نادرست از پیام‌ها (زخرف، آیه 58) و تفسیر غلط از دلایل روشن(اسراء، آیات 39 و 41)، روحیه پرخاشگری(زخرف، آیات 57 تا 64)، محرومیت از دستیابی به بصیرت و بینایی حقیقی(یس، آیه 9)، عدم توفیق استغفار و توبه(کهف، آیات 52 تا 55) و محرومیت از هدایت پاداشی وحیانی(فرقان، آیات 41 و 42؛ روم، آیات 52 و 53) از جمله آثار لجاجت مبتنی بر بی‌خردی و بی‌منطقی است.
ماموریت عاقلان آن است که به این افراد، حقایق را ابلاغ کنند و از مجادله با آنان پرهیز نمایند؛ زیرا در برابر مجادله‌گر لجوج نمی‌توان با جدال به نتیجه رسید؛ زیرا گویی انسان بخواهد با مشت در برابر مشت کسی را هدایت کند؛ پس نسبت به این افراد باید با کرامت و بزرگواری عبور کرد تا آنان در لجاجت و عناد خویش بمانند و هر کاری دوست دارند بکنند.(انعام، آیه 91)
مجادله‌گران لجوج با تشکیل گروه‌ها و احزاب همسو تلاش می‌کنند تا گفتمان حاکم و قدرت را در دست گیرند و به سرکوب حق و حقیقت بپردازند و اجازه ندهند حق شنیده و دیده یا اقامه شود و احقاق گردد.(غافر، آیه 5)
از نظر آموزه‌های قرآن، افراد لجوج گرفتار عذاب‌های سخت و دردناک در دنیا و آخرت خواهند شد، به ویژه کسانی که با لجاجت خویش نه تنها ایمان نیاوردند بلکه مانع ایمان‌آوری دیگران شده‌اند.(زخرف، آیات 46 و 48؛ مومنون، آیات 45 تا 48) افراد لجوج چنان گرفتار بی‌منطقی و‌ستیزه‌جویی نسبت به حق هستند که گاه برای اینکه اوج عناد و لجاجت خویش را بیان کنند، از خدا و پیامبران درخواست می‌کنند تا اگر وعده‌های الهی حق است، خدا آن را نازل کند و آنان را عذاب نماید.(هود، آیات 25 تا 32)
خسارت و زیانکاری(مائده، آیات 20 تا 26)، فسق (همان)، قساوت قلب(بقره، آیات 63 تا 74)، لعن و نفرین پیامبران(مائده، آیات 20 تا 26)، لعن خدا(همان)، غضب الهی(شوری، آیات 13 تا 16)، آوارگی(همان)، عذاب‌های ناگهانی هلاک‌کننده چون صاعقه(بقره، آیه 55)، بادهای سرد و سهمناک(فصلت، آیات 13 تا 16؛ قمر، آیات 18 و 19)، غرق شدن(اعراف، آیات 130 تا 136) و انتقام سخت الهی(همان) از جمله آثار لجاجت غیر منطقی است.
خدا افراد لجوج را همان‌گونه که در دنیا گرفتار ذلت هستند(غافر، آیات 69 تا 72)، در آخرت به ذلتی پست‌تر گرفتار می‌کند.(همان) فرشتگان عذاب گردن‌های آنان را با غل و زنجیر می‌بندند و به سوی دوزخ می‌کشانند.(همان) در دوزخ آب داغ می‌نوشانند(غافر، آیات 69 تا 72)، و در آتش دوزخ می‌افکنند(حج، آیات 3 و 4) تا جایی که می‌سوزند.(حج، آیات 8 و 9)
عوامل و بسترهای لجاجت غیرمنطقی
از نظر آموزه‌های قرآن، مهم‌ترین عواملی که موجب می‌شود تا شخص گرفتار لجاجت غیر منطقی شود و علیه حق و مصادیق آن موضع‌گیری ‌ستیزه‌جویانه داشته باشد. عبارتند از: هواهای نفسانی و هواپرستی(قمر، آیات 2 و 3)، گرفتاری در فریب و غرور شیطانی(ملک، آیات 20 و 21)، خودپسندی(همان)، تکبر و خودبرتربینی(حج، آیات 8 و 9؛ غافر، آیات 34 و 35؛ فصلت، آیات 13 تا 15)، ظلم بر خویشتن یا دیگران(انعام، آیات 33 و 35؛ نمل، آیات 13 و 14)، برتری‌جویی(نمل، آیات 13 و 14)، پیروی از ستمگران(هود، آیات 50 تا 59)، تقلید کورکورانه از نیاکان 
بر اساس سنت‌ها و رسوم خرافی و بی‌پایه(اعراف، آیه 70؛ لقمان، آیات 20 و 21)، تعصب به دانسته‌ها و عقاید و افکار و رسوم(نمل، آیه 61)، روحیه حسادت (شوری، آیات 13 تا 14) رفاه و امکانات مادی زیاد(شعراء، آیات 132 تا 136) و اطاعت شیطان (حج، آیه 3).