kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۵۷۲
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۴

چپ‌های سوپر لیبرال و شگرد همیشه طلبکاری(خبر ویژه)

علی قنبری در گفت‌وگو با خبرآنلاین پاسخ داد: ایران درگیر نوعی سرمایه‌داری رفاقتی است/ لیبرالیسم متهم ردیف اول وضعیت امروز اقتصاد ایران است؟

«مسیر اقتصاد ایران مسیر کاملا متفاوت از مسیری است که لیبرالیسم طراحی کرده است از این رو مشکلات کنونی اتفاقا ریشه در دولتی بودن اقتصاد و سیطره بیش از حد دولت بر اقتصاد دارد».
این ارزیابی را خبرگزاری خبرآنلاین از قول علی قنبری منتشر، و او را استاد دانشگاه معرفی کرد. خبر آنلاین (خبرگزاری وابسته به برخی مدیران دولت روحانی) می‌نویسد: دو مناظره‌ اخیر غنی‌نژاد با مسعود درخشان و همچنین علی علیزاده، حالا بیش از پیش توجه افکار عمومی را به مفاهیم اقتصادی و نظریه‌های حاکم برای فضای اقتصادی کشور جلب کرده است. علی قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس معتقد است که در هر دو مناظره‌، ‌اشخاصی که رو‌به‌روی دکتر غنی‌نژاد نشسته‌اند در صدد محاکمه لیبرالیسم به عنوان متهم اصلی وضعیت موجود هستند، در حالی که هیچ نشانه‌ای از حاکمیت لیبرال‌ها و ‌اندیشه‌های لیبرالی در ایران وجود
ندارد.
قنبری با بیان اینکه ‌اندیشه لیبرالیسم در خدمت توسعه است، گفت: شخصا خودم را نماینده ‌اندیشه لیبرالیستی نمی‌دانم اما معتقدم آنچه بر اقتصاد ایران گذشته‌، در قالب نظریه و تئوری و... قابل توضیح نیست، چرا که ملغمه‌ای از بی‌برنامگی، زیاده‌خواهی و... بر این اقتصاد حاکم بوده است.
وی گفت: کسانی که امروز خود را نماینده تفکر چپ می‌دانند کاش توضیح دهند مطلوبشان چیست و کجاست؟ چین است یا روسیه یا کوبا؟ اگر منظورشان چین و روسیه است که باید بدانند خود این دو کشور و حتی کوبا در حال حرکت به سمت لیبرالیسم هستند. من معتقدم نه کمونیسم و نه حتی سوسیالیسم نتوانسته دستاورد چندانی برای بشر داشته باشد. در ضمن آنچه بر ایران حاکم بوده نیز با این دو ‌اندیشه متفاوت بوده است. ما درگیر نوعی سرمایه‌داری رفاقتی هستیم، با سیطره بالای دولت بر اقتصاد. وی گفت: به نظر من بحث بر سر اینکه‌ اندیشه‌های لیبرال چه تاثیری در شکل‌گیری بحران‌های اقتصادی دارند، یک شوخی است. در اقتصادی که 85 درصد آن در اختیار دولت است و هم خصولتی‌ها و شبه‌دولتی‌ها روز به روز در حال بزرگ‌تر شدن است، چطور می‌شود چنین چیزی گفت؟
وی اضافه کرد: دست‌پخت کسانی که به عنوان منتقد ظاهر می‌شوند اتفاقا وضعیتی است که در آن قیمت تمام شده کالا از همه‌ جهان بالاتر است‌، نه سرمایه‌دار خصوصی رغبتی به حضور دارد و نه سرمایه‌گذار خارجی و در نهایت اقتصاد در حال تهی شدن از درون است.
قنبری گفت: برخی شعارزدگی را با‌ اندیشه ‌اشتباه گرفته‌اند. درباره تکیه بر خود و درون‌زایی و خودکفایی حرف می‌زنند در حالی که به یک سؤال ساده نمی‌توانند پاسخ بدهند، اینکه بگویند چرا سرمایه‌ها جذب اقتصاد ایران نمی‌شود.
وی گفت: وقتی ایدئولوژی سیاسی بر اقتصاد سیطره می‌یابد دیگر بحث بر سر اینکه مقصر لیبرال‌ها هستند یا نهادگرایان و سوسیالیست‌ها به یک شوخی شبیه می‌شود. این‌جا کسی مقصر نیست، ساختاری که مانع از اتخاذ تصمیم اقتصادی می‌شود بزرگ‌ترین تقصیر را بر عهده‌ دارد. کاش فضا باز شود تا اقتصاددانان وارد میدان شوند، البته اگر دولت گوش شنوایی برای شنیدن نظرات مختلف داشته باشد.
خبرآنلاین البته تعمدا قنبری را به عنوان استاد داشگاه معرفی کرده و نه معاون وزیر جهاد در دولت روحانی و عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم که با سیاسی‌کاری، موجب دهن‌کجی به مطالبات اقصادی مردم شدند.
قنبری چنین القا می‌کند که لابد باید میان کمونیسم و لیبرالیسم انتخاب کرد و لیبرالیسم سر است و کمونیسم ناکارآمد. این در حالی است که هم‌طیفان وی در جناح موسوم به چپ و مدعیان بعدی اصلاح‌طلبی، متولی تصمیم‌گیریهای سوپر چپ و سوپر راست در دولت‌های مختلف در چند دهه گذشته بوده‌اند و بنابراین، نکوهش چپ‌روی یا تمجید از لیبرالیسم و منزه کردن ساحت آن، خلاف عملکرد زیگزاگ طیف متبوع وی و خسارات حاصل از آن است. دولتی کردن اقتصاد به شکل افراطی و سپس حراج منابع و اموال و امکانات عمومی به نام خصوصی‌‌سازی، کارکرد مهم این جریان بی‌کفایت اما زبان دراز و بی‌صداقت بوده، اما در عین حال سعی کرده که به واسطه استخدام انبوه رسانه‌های اجاره‌ای، واقعیت را وارونه روایت کند.
گفتنی است رفتار مذبذب گفتمانی از منتهی‌الیه چپ به منتهی‌الیه راست، بخش غالب جریان التقاطی مدعی اصلاح‌طلبی محسوب می‌شود؛ چنان که تاج‌‌زاده ۲۸ تیر ۸۲ به روزنامه ایران گفته بود، «در دوره اول انقلاب، گفتمان غالب، متأثر از نظام دو قطبی بود و مبارزه با امپریالیسم و عدالت‌طلبی حرف اول را می‌زد، ولی اکنون گفتمان جهانی عوض شده و دوره دفاع از اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی
است».
همچنین محسن آرمین ۲۵ خرداد ۸۱ در مصاحبه با ایسنا تصریح کرد: «در شرایط بحرانی انقلاب، گفتمان حاکم، گفتمان عدالت بود و اصلی‌ترین چالش‌های سیاسی حول محور عدالت شکل می‌گرفت، آرایش نیروهای سیاسی همه حول این محور بود اما در دهه ۷۰ گفتمان حاکم بر جامعه به گفتمان آزادیخواهی تغییر یافت... اگر فضای کشور مجددا به گونه‌ای شود که عدالت گفتمان اصلی شود نیروهای انقلابی که بدنه اصلی جریان اصلاحی را تشکیل می‌دهند، دیدگاه‌های عدالت‌خواهانه خود را اعلام خواهند کرد(!) البته آرمان عدالت‌خواهی قطعا به عنوان آرمان ثابت و استراتژیست باقی است. البته این سخن به معنای آن نیست که تمام نیروهای جبهه اصلاح‌طلبان معتقد به عدالت هستند؛ از جریان‌های معروف به راست مدرن و تکنوکرات در این جبهه حضور دارند تا نیروهایی که پیشینه و سابقه چپ دارند».
از سوی دیگر علی شکوری راد (دبیرکل بعدی حزب اتحاد ملت) ۶مهر ۱۳۸۲، در مصاحبه با روزنامه مردم‌سالاری، عدالت را شعار سوسیالیست‌ها خواند و در توجیه تغییر شعار چپ‌ها از عدالت‌خواهی به لیبرالیسم و کاپیتالیسم گفت «انقلاب اسلامی در زمانی اتفاق افتاد که گفتمان سوسیالیستی در جهان عهده‌دار و پرچمدار انقلاب بود و انقلاب و حتی قانون اساسی ما تحت تأثیر گفتمان سوسیالیستی قرار داشت(!) طیف چپ شاید مجموعه‌ای بودند که بحث عدالت اجتماعی را در کنار آزادی خیلی پرفروغ به آن توجه کردند که تمایز چپ و راست سنتی است. تقسیم‌بندی سازمان مجاهدین کاملا جدید بود. فروپاشی شوروی، نقطه پایانی بود برای این قضیه(!) و آن دیدگاه اقتصادی که بلوک شرق را اداره می‌کرد، سپر ‌انداخت در برابر دیدگاه اقتصادی سرمایه‌داری... طبیعتا وقتی این گفتمان سوسیالیستی فروکش کرد و گفتمان آزاد‌سازی اقتصادی و دنیای رقابت اقتصادی مطرح شد، اقتضای زمان این بود که یک تجدیدنظرهایی صورت بگیرد.»