اصلاح برخی روایتهای مخدوش درباره «انتقام»
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خسروشاهی با نقد این ادعاها(درخصوص چاپ نشریه انتقام)، به سؤال خود از آیت الله مصباح در این باب اشاره کرده و پاسخ صریح ایشان را اینچنین نقل میکند: «... چند سال قبل، اینجانب در «قم» تلفنی به استاد مصباح گفتم که من مجموعه شمارههای «انتقام» را مانند نشریه «بعثت» در آرشیو شخصی خود نگهداری کردهام و اکنون که «بعثت» در شُرف انتشار به طور مستقل است: اولاً: بفرمایید که «مجاز به نشر مستقل انتقام هم هستم یا نه؟». ثانياً: ما که در آن زمان میدانستیم مسئول نشریه جنابعالی هستید، اما با همکاران شما آشنا نیستم؛ میشود آنها را معرفی کنید تا در مقدمه ذکر خیری از آنها بشود؟ ثالثاً: یکی از دوستان در کتابی نوشته است که این نشریه مربوط به هیئت مؤتلفه بود؟ این قضیه آیا صحت دارد یا نه؟
آقای مصباح در پاسخ تلفنی چنین گفتند: جنابعالی مجاز هستید که مجموعه شمارههای انتقام را یکجا منتشر سازید، بالأخره نشریه به تاریخ نهضت مربوط است و انحصاری من نیست. اما در مورد همکاران باید عرض کنم که من در آمادهسازی این نشریه از نوشتن مقالات تا تهیه مقدمات و تکثیر و حتی سیمزنی و بستهبندی، تنها بودم و همکار رسمی در این رابطه نداشتم و به همین دلیل نوشته آن برادر صحت ندارد و نشریه «انتقام» ارگان هیچ سازمان و تشکیلاتی نبود، بلکه در واقع، نشریه حوزه علمیه قم بود. البته برخی از دوستان در توزیع آن شرکت داشتند که أجرهم على الله.»1
آیت الله مصباح در این پاسخ مختصر و دقیق، هر نوع وابستگی تشکیلاتی نشریه انتقام به مؤتلفه را نفی میکند ولی در عین حال به نقشآفرینی برخی اعضای مؤتلفه در توزیع نشریه صحه گذاردهاند که نشان گر دقت نظر و انصاف ایشان است.
مرحوم خسروشاهی با اشاره به جایگاه والای نشریه انتقام در فرآیند مبارزات، به بیان نکاتی از سیره سیاسی و مبارزاتی آیت الله مصباح پرداخته که در پاسخ به برخی جوّسازیهای سیاسی مخالفان ایشان از جمله آقای هاشمی، محتشمی پور، موسوی تبریزی و دیگران که به نحوی در صدد ارائه روایتی مخدوش از حضور ایشان در مبارزات هستند، بسیار راهگشا و حائز اهمیت است. مرحوم خسروشاهی در جایی دیگر مینویسد: «...روش استاد مصباح- مانند دیگر همکاران و برادران- از همان دوران، «مخفی کاری» و «رازداری» و «عدم تظاهر» بود، به ویژه آنکه ایشان در هیچ زمینهای -زمینههای علمی، فلسفی، سیاسی و..... - مایل نبود که «خودی» نشان بدهد و همواره طبق معتقدات و باورهای خود، آرام و بی سر و صدا به کار و مبارزه ادامه میداد و اگر هم کسانی در برههای از زمان، توقفی ظاهری در مبارزه احساس میکنند، این در واقع «تاکتیکی» خاص و مرحلهای بوده، وگرنه «استراتژی» ایشان، از روزی که ما ایشان را در جلسات درس تفسیر و فلسفه استاد علامه آیت الله سیدمحمدحسین طباطبایی شناختیم، «کار در راه خدا» و «ادای تکلیف در حد توان و قدرت» طبق تشخیص و برداشت خود بود.
نشر «انتقام» آن هم به تنهایی و با امکانات بسیار محدود آن زمان، خود دلیلی روشن و آشکار بر این روش و تاکتیک و استمرار روح مبارزه است... و هرگز نمیتوان ایشان- و یا کسان دیگر را- به دلیل نداشتن «امضا» در چند اعلامیه! جدا شده از نهضت و دور از «میدان مبارزه» نامید! در واقع اگر کسانی برای اینکه شناخته نشوند و مبارزه را استمرار بخشند و یا بنا به تشخیص خود، چند صباحی به ظاهر توقفی در مبارزه داشته باشند تا رفع خطر بشود و یا چند اعلامیه حوزه علمیه قم را به دلایلی -مثلاً عدم حضور در حوزه- امضا نکنند، نمیتوان گفت که آنها از مبارزه با رژیم «دور شده» و یا «بریده»اند!
به هر حال نشریه «انتقام» با محتوای غنی خود، نشان دهنده عمق اندیشه و نوع تفکر «ناشر» آن در زمینههای مبارزاتی است که فقط در «بُعد سیاسی» خلاصه نمیشود، بلکه شامل ابعاد گوناگون دیگر این مبارزه نیز میگردد. البته اعلام تنهایی آقای مصباح یزدی در این مبارزه، باز به مفهوم مخالفت دیگر دوستان آن زمان، با «خط مشی» ایشان نیست، بلکه «توفیق نصیب آنان نشده که «همکاری» داشته باشند و این نیز، ناشی از تصمیم خاص خود آقای مصباح بوده که برای احتراز از اختلاف احتمالی در اندیشه یا اداره نشریه، از دوستان «بعثت» دعوت به همکاری قلمی نکردهاند. گرچه آنها ضمن اطلاع از کم و کیف جریان، از صمیم قلب موفقیت نشریه را آرزومند بودند و در توزیع آن، در حدود امکان، تلاش و کوشش میکردند.»2
یکی از مخاطرات تاریخنگاری انقلاب اسلامی، آسیبهای ناشی از تاریخ شفاهی است که گاه تصویری نادرست و مخدوش از مسائل در ذهن مخاطب ایجاد میکند. از این رو بازخوانی انتقادی برخی اظهارات، به عنوان یک بخش مهم از طرح تاریخنگاری محققانه، حائز اهمیت راهبردی است. به عنوان نمونه، در بحث فعلی پیرامون انتقام، به نقل یکی از دوستان قدیمی آیت الله مصباح چنین عنوان شده که: «پس از آنکه کار انتشار بعثت با رکود مواجه شد و بعد از مدتی بحث انتشار نشریه «انتقام» به وجود آمد و باز هم رعایت اختفا حتی در میان دوستان لازم بود.»3
با توجه به مطالب پیشین، مشخص است که این مطلب دقیق و درست نیست و آیت الله مصباح به تنهایی توانسته انتقام را در آن فضای خفقانبار تا هشت شماره ادامه دهد. حال آنکه «بعثت» در مدت حدود دو سال و با مشارکت تعداد زیادی اعضای تحریریه، نتوانست بیش از چهارده شماره دوام بیاورد. نکته مهم دیگر هم زمانی انتشار شماره های آخر نشریه بعثت با شماره های نخست نشریه انتقام است که راوی محترم بدان توجه نکرده است و نشریه انتقام را مربوط به بعد از رکود بعثت معرفی کرده، که درست نیست. همان ناقل محترم پیشین، در بخش دیگری از خاطرات خود پیرامون بعثت چنین میگوید: «آقای خسروشاهی زمانی سفیر ایران در واتیکان بود و در بُعد نویسندگی نیز خود را اهل آن میدانست و در قسمت پخش و توزیع نشریه بعثت، همکاری داشت؛ ولی نویسنده اصلی ما آقای مصباح محسوب میشد که شاید 80 درصد مطالب نشریه دست پخت ایشان بود. به خاطر دارم یک روز شاه مطالب بیربطی به زبان آورده بود. آقای مصباح مصمم شد در واکنش به آن مطالبی در نشریه بنویسد و در آن به مقایسه شاه با «موسی چومبه» بپردازد. ظاهراً در شماره سوم یا چهارم نشریه این مقاله به چاپ رسید. فکر میکنم همین مقاله زمینه حساسیت رژیم را روی تشکیلات ما فراهم کرد.»4
متأسفانه بعد از تفحصی که در شمارههای بعثت شد، چنین صراحتی در تطبیق شاه با موسی چومبه پیدا نشد. این نیز شاهد دیگری است بر رخنه نقلهای غیردقیق در عرصه تاریخنگاری که اغلب مجرای آن، تاریخ شفاهی است.5
چنین سخنان غیر دقیقی در بیانات افراد دیگر هم دیده میشود. به عنوان مثال، حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی در جایی میگوید که نشریه انتقام پس از بسته شدن بعثت و توسط گروهی از دوستان شکل گرفته و به قرینه سؤال مصاحبه گر در نقل او چنین القاء می شود که انگار خود او نیز در این جمع بوده است! وی میگوید: «[پس از بسته شدن ماهنامه بعثت شما چکار کردید؟] بدیهی است که ما از پای ننشستیم و دوستان به انتشار ماهنامه انتقام به عنوان نشریه خط امام و صد درصد معتقد به مبارزه و انقلاب پرداختند. این نشریه مبشر فعالیتهای مبارزاتی انقلابی بود. عنوانش هم «انتقام» بود که مؤید قصد و هدف ویژه گروه خط امامی بود.»6
آقای دعایی همچنین در مصاحبهای پس از رحلت آیت الله مصباح در مورد نشریه بعثت و انتقام میگوید: «امام(ره) خیلی قاطع و صریح و در حقیقت انقلابیِ واقعی بودند آنها [طرفداران شریعتمداری] میگفتند که افشای جنایات حاکم بر کشور، افشای ماهیت رژیم درست است، منتهی باید در حد نصیحت و در حد ملایمت باشد. ولی امام(ره) اعتقاد داشتند به صراحت و روشنگری واقعی؛ بعدش هم این که مشی دیگری انتخاب کرده بودند و آن تأسیس دارالتبلیغ بود و فعالیت رِفُرمیستی7 مبارزاتی در آن ایام بود تا انقلابیگری، به هر حال این زوایا به جایی کشید که ناگزیر شدند که کم کم فتیله بعثت را پایین بکشند و در کنارش نشریه صد درصد انقلابی خط امامی را سامان بدهند که نشریه انتقام بود که مشی مبارزاتی روشن و قوی داشت «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ» شعارش بود. آن را آقای مصباح و آقای هاشمی8 و دوستانی که خط امامی محض بودند سازماندهی کردند.»9
پانوشتها:
1- انتقام: نشریه داخلی حوزه علمیه قم در سال های 1343-1344، ص 20 و 21. همچنین: اسناد نهضت اسلامی ایران(بعثت و انتقام)، ج1و2، ص351-352.
2- اسناد نهضت اسلامی ایران(بعثت و انتقام)، ج1و2، ص347-348.
3- خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، ص281.
4- همان، ص 179.
5- مطلبی با عنوان کرامت چومبه در شماره پنجم نشریه انتقام ذکر شده است. ر.ک: اسناد نهضت اسلامی، ص440. در صفحه 389 هم اسمی از موسی چومبه در نشریه بعثت برده شده، ولی تطبیق با شاه داده نشده است.
6- یادها-35: گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، ص64.
7- اصلاحطلبی
8- این سخنان در حالی مطرح می شود که آقای هاشمی نقشی در نشریه انتقام نداشته است.
9- ر.ک: گفتوگوی آقای مهدی نصیری -سردبیر سابق روزنامه کیهان- با حجتالاسلام دعایی-مدیر مسئول روزنامه اطلاعات-، عصر حیرت، قسمت 6، https://www.youtube.com/watch?v=Rhxv2-TR1WM منتشر شده در 15 بهمن 1399.