kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۸۰۷۵
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۴

سیره امام علی(ع) در قبال خوارج

 
 
امير المؤمنين(ع) با خوارج- که آن حضرت را تکفیر می‌کردند- در منتهى‏ درجه آزادى و دموكراسى رفتار كرد.
او خليفه است و آنها -شهروندش- هر گونه اعمال سياستى برايش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتى سهميه آنان را از بيت‌المال قطع نكرد، به آنها نيز همچون ساير افراد مى‌‏نگريست. اين مطلب در تاريخ زندگى على عجيب نيست.  
 اما چيزى است كه در دنيا كمتر نمونه دارد- این بود که: -
 آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان رو‌به‌رو مى‏ شدند و صحبت مى‌كردند، طرفين استدلال مى‏‌كردند، استدلال يكديگر را جواب مى‌گفتند.
شايد اين مقدار آزادى در دنيا بى‌سابقه باشد كه حكومتى با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسى رفتار كرده باشد. 
مى‌آمدند در مسجد و در سخنرانى و خطابه على‌، پارازيت ايجاد مى‌كردند.
روزى امير المؤمنين بر منبر بود. مردى آمد و سؤالى كرد. على بالبديهه جواب گفت. يكى از خارجي‌ها از بين مردم فرياد زد: «قاتَلَهُ اللهُ ما افْقَهَهُ» (خدا بكشد اين را، چقدر دانشمند است!).
ديگران خواستند متعرضش شوند اما على فرمود: رهايش كنيد، او به من تنها فحش داد.
خارجي‌ها- مخالفین فکری و سیاسی امام- در ابتدا آرام بودند و فقط به انتقاد و بحث‌هاى آزاد اكتفا مى‌كردند. 
رفتار على نيز درباره آنان همان‏طور بود كه گفتيم؛ يعنى به هيچ‌وجه مزاحم آنها نمى ‏شد و حتى حقوق آنها را از بيت‌المال قطع نكرد.
اما كم‌كم كه از توبه على(ع) مأيوس گشتند روششان را عوض كردند و تصميم گرفتند دست به انقلاب بزنند...امنيت راه‌ها را سلب كردند، غارتگرى و آشوب را پيشه كردند. مى‌خواستند با اين وضع دولت را تضعيف كنند و حكومت وقت را از پاى درآورند.
اينجا ديگر جاى گذشت و آزاد گذاشتن نبود، زيرا مسئله اظهار عقيده نيست بلكه اخلال به امنيت اجتماعى و قيام مسلحانه عليه حكومت شرعى است. 
لذا على آنان را تعقيب كرد و در كنار نهروان با آنان رودررو قرار گرفت. خطابه خواند و نصيحت كرد و اتمام حجت نمود. آنگاه پرچم امان را به دست ابو ايوب انصارى داد كه هركس در سايه آن قرار گرفت در امان است. 
از دوازده هزار نفر، هشت هزارشان برگشتند و بقيه سرسختى نشان دادند. به سختى شكست خوردند و جز معدودى از آنان باقى نماند.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی(ع)) ج‏16؛ صص311-315-با تلخیص و ویرایش جزئی