اخبار ویژه
عهدشکنی غرب در برجام به تغییر نظم جهانی شتاب داد
استادیار مطالعات خاورمیانه دانشگاه ملی استرالیا معتقد است غرب در زمینه محروم کردن ایران از حقوقش در برجام دچار خطای محاسباتی بزرگی شد و پیشبینیاش درباره به زانو درآمدن ایران اشتباه از آب درآمد.
«علم صالح» در گفتوگو با روزنامه هممیهن اظهار داشت: در مرحله انتقال و تغییرات در نظم نوین جهانی و جابهجایی قدرت در سطح جهانی، مناطقی مثل مناطق غرب و شرق آسیا و آمریکای جنوبی از اهمیت زیادی برخوردار میشوند. در این مرحله غرب دست بهاشتباهات استراتژیکی بزرگی زد که در نهایت سرعت این مرحله انتقالی را بیشتر کرد و یکی از اشتباهات استراتژیکیاش اشتباه در رفتارش با ایران بود. توافق برجام 2015 یک فرصت تاریخی برای غرب بود که اعتماد ایران را جلب و ایران متقابلاً اعتماد غرب را جلب کند تا بتوانند رودررویی تاریخی و حس عدم اعتماد تاریخی که بین ایران و غرب ایجاد شده بود را تا حدودی بهبود ببخشند.
در سال ۲۰۱۸ ترامپ بر سر کار آمد و از برجام خارج شد و معتقدم این اقدام بزرگترین ضربهای بود که میتوانست یکبار و برای همیشه اعتماد ایران به غرب را نابود کند. وقتی میگویم غرب، معمولا غرب به سرکردگی آمریکاست و چیزی به نام اروپا بهعنوان قدرت جهانی نداریم و این آمریکاست که میتواند در کنار اروپا قدرت مضاعفی پیدا کند. باید به مشاوران رئیسجمهور وقت آمریکا و کشورهایی مثل عربستان و اسرائیل که در ۲۰۱۸ به ترامپ این توصیه را کردند که از برجام خارج شود گفت بزرگترین اشتباه استراتژیک تاریخی خود را انجام دادهاید. قرار بود خروج از برجام باعث شود ایران به زانو دربیاید؛ اما نهتنها به زانو درنیامد، بلکه ایران خیلی قویتر شد و فعالیتهای اتمی و نظامیاش بسیار پیشرفتهتر و فعالتر شد و در کنارش، به سمت شرق چرخش کرد؛ یعنی دقیقاً همان چیزی که آمریکا باید از آن نگران میشد، برایش ایجاد شد و تنها امید غرب این بود که تغییرات در داخل کشور ایجاد گردد که این هم نشد و نه در اعتراضات دیماه 1396، نه در اعتراضات آبان 1398 و نه در اعتراضات شهریور 1401 اتفاقی در داخل ایران رخ نداد.
غرب و رسانههایشان این امید را داشتند که اتفاقاتی در داخل بیفتد. پس سیاستهای آمریکا نسبت به ایران و آنچه که «فشار حداکثری» نامیده بود، با شکست مواجه و این امر موجب شد تا حدود زیادی برجام اهمیت خود را از دست بدهد و وجود و روح برجام تا حدود زیادی از بین برود؛ به این معنا که اگر هدف برجام این بود که ایران از اتمی شدن دور شود، به این هدف منجر نشد یا اگر قرار بود برجام شروعی برای حل مشکلات بین ایران و غرب یا آمریکا باشد، این امر هم انجام نشد و یا اگر قرار بود ایران کشوری شود که وابستگی به غرب یا درهمتنیدگی اقتصادی با غرب داشته باشد تا منجر به تعادل سیاستاش شود، با قراردادهای چندصد میلیاردی، این مورد هم به وقوع نپیوست و ایران به شرکای شانگهای، چین و روسیه روی آورد. از طرف دیگر تهران متوجه شد ضرورتاً برجام منافع و عواید اقتصادی آنچنانی برای ایران نخواهد داشت؛ یعنی حتی در دوران سهساله ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ محدودیتهای اقتصادی زیادی برای ایران وجود داشت و از ۲۰۱۸ به بعد ایران توانست تلاش کند که با ایجاد جایگزینهایی برای غرب و ایجاد مکانیسمهای جدید تعامل برای فروش نفت و روابط اقتصادی تا حدودی بقای اقتصادی خود را به سختی حفظ کند.
درحالیکه ۱۵ گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تعهد ایران به توافق حکایت داشت، اروپاییها بودند که در همراهی با آمریکا امید داشتند که ایران به زانو دربیاید و اسمش را هم سیاست «فشار حداکثری» گذاشتند. این را هم میدانیم که آمریکا در حال حاضر جزو برجام نیست و این آمریکاست که باید حسن نیتاش را ثابت کند چراکه در سال ۲۰۱۸ بهصورت یکجانبه از برجام خارج شده است.
بیبیسی: بدترین کابوس ماکرون با آشوبهای پاریس تعبیر شد
تحلیلگر بیبیسی، وقوع آشوبهای جدید در فرانسه را تعبیر شدن بدترین کابوسهای امانوئل ماکرون توصیف کرد.
وبسایت بیبیسی از قول هیو اسکوفیلد نوشت: همهگیر شدن شورشهای فرانسه، تعبیر شدن بدترین کابوسهای امانول ماکرون، رئیسجمهور فرانسه است. فهرست طولانی بحرانهای دیگری که او با آنها روبهرو است- از تروریسم گرفته تا جلیقهزردها و اعتراض چپگراها به افزایش سن بازنشستگی- حالا یک سرلیست دارد: بحران همیشه در کمین حومه یا «بانلو» (banlieue) که در فرانسه به سنتی آشنا تبدیل شده است.
در طول ۱۸ سال گذشته شورشهای پراکنده زیادی در مناطق حومهای و شهرکها رخ داده است. ساکنان این مناطق که زمانی عمدتا از مهاجران بودند، اکنون فرانسویهای نسل سوم و چهارم هستند. این شورشها که بهصورت سنتی با مرگ یا زخمی شدن یک ساکن جوان این مناطق آغاز میشود- و تقصیر آن به گردن پلیس میافتد[!!]- معمولا بیش از یک یا دو شب طول نمیکشد.
از زمان شورشهای سال ۲۰۰۵ هیچ اعتراضی از این نوع، شبیه آنچه الان فرانسه را تهدید میکند، رخ نداده است. در آن زمان هم مانند الان، آتش اعتراضها مناطق حومهای ناراضی را در سراسر کشور دربر گرفت و این مناطق یکی پس از دیگری و با الهام و الگو گرفتن از همدیگر به شورشها پیوستند. آن موقع هم مثل الان هدف اصلی معترضان، علاوه بر
آتشزدن ماشینهایی که در خیابان پارک شدهاند، شهرداریها، کلانتریها و مدارس بود. درواقع هر ساختمانی که پرچم فرانسه روی آن نصب شده بود.
در آن زمان شعارهای اصلی معترضان علیه نادیده گرفتن حقوق اجتماعی،
تبعیضنژادی و خشونت پلیس بود. الان هم شعارها فرق چندانی نکرده است. اما اوضاع نسبت به آن زمان از خیلی جهات تغییر کرده است.
شمار روزافزون فرانسویهای آفریقایی یا مغربیتبار را در نظر بگیرید که اکنون به خدمت پلیس درآمدهاند. تعداد آنها خیلی بیشتر از سال ۲۰۰۵ به چشم میآید.
نکته اینجاست که فرانسه هم مانند هرجای دیگر در حال تغییر است. با وجود این فرانسویها میدانند که هنوز زخم کهنهای وجود دارد که مشکل اصلی مناطق حومهای است و این زخم با نادیده گرفته شدن در حال چرک کردن است.
همزمان با تلاشهای دولت فرانسه برای فرونشاندن خشم معترضان، تدابیر امنیتی در مناطق حومهای فرانسه تشدید شده است. این زخم، زاده نظام استعماری، نخوت، جنگهای قدیمی و کینههای بارورشده است. به اینها میتوان مواد مخدر، جرم و جنایت، و مذهب را هم اضافه کرد. این زخم قرار نیست ترمیم شود.
امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه عاجزانه دعا میکرد که پدیده حومهها به فهرست بلند دردسرهایش اضافه نشود، اما آرزوی او برآورده نشد. امشب هم مناطق حومهای در فرانسه مملو از نیروهای پلیس خواهد شد، با این امید که پیاده کردن هزاران نیروی امنیتی، معترضان را به وحشت بیندازد و به شورشها پایان دهد. امانوئل ماکرون درس تاریخاش را خوب بلد است. او میداند که شورشهای سال ۲۰۰۵ سه هفته طول کشید و تنها بعد از اعلام وضعیت فوقالعاده، وضع مقررات منع آمد و شد و بازداشتهای خانگی به پایان رسید. هنوز به آنجا نرسیدهایم اما چندان بعید نیست که برسیم.
موفقیتهای چشمگیر در طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان
اجرای فاز دوم طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان درحالی به نیمههای خود رسیده که دستاوردهای اجرای این فاز پیش از پایان اجرای کامل آن قابل مشاهده شده است؛
به گزارش «دنیای اقتصاد»، اگر قرار بود طبق رویههای گذشته، دولت تصمیم بگیرد، یا باید یارانه گندم و آرد و نان را بهطور کامل حذف میکرد و قیمت این اقلام را به دست بازار میسپرد و به اصطلاح با آزادسازی قیمت آرد و نان، اجازه میداد قیمت نان به چند برابر افزایش یابد (و یارانه آن را بهصورت نقدی به سرجمع یارانه نقدی مردم اضافه میکرد) و به این ترتیب بساط دلالی را از
بیخ و بن جمع میکرد، یا مثل بنزین اقدام به سهمیهبندی نان یارانهای برای مردم میکرد. اما اتخاذ هر یک از این دو راهکار درباره نان تبعات اجتماعی- اقتصادی گستردهای میتوانست ایجاد کند.
دولت تصمیم گرفت برای برچیدن فساد شکلگرفته پیرامون یک کالای یارانهای، برای اولینبار به جای «هدفمندسازی یارانه»، رویکرد «هوشمندسازی یارانه» را در پیش گرفته و با اجتناب از آزادسازی قیمت یا سهمیهبندی برای مردم، مبتنی بر حکمرانی دادهمحور جلوی هدررفت آرد یارانهای را بگیرد. با اجرای طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان، در فاز اول کارتخوانهای هوشمند در نانواییهای سراسر کشور نصب شد و در فاز دوم، تخصیص سهمیه آرد یارانهای به نانوایان، مبتنی بر عملکرد دوره قبل آنها بهعلاوه درصدی بیشتر صورت گرفت.
در پایان فاز اول، تحلیل دادههای حاصل از تراکنشهای ثبت شده بر روی کارتخوانهای هوشمند نشان داد بخشی از آرد یارانهای که تحویل نانوایان میشود، به نان تبدیل نشده و از چرخه تولید نان خارج میشود که این به معنای هدررفت یارانه و سرازیر شدن آن به جیب دلالان بود.
پس از اجرای موفق فاز اول و استقرار کارتخوانهای هوشمند در بیش از ۹۹ درصد
نانواییهای کشور، از حوالی شهریور ۱۴۰۱ زمزمههای اجرای فاز دوم طرح به گوش میرسید. اجرای فاز دوم بهصورت آزمایشی از آذرماه در استان قزوین و از ۱۷ بهمنماه به تدریج در سراسر کشور آغاز شد. در فاز دوم، کمکهزینه نانوایان از ۱۵درصد به ۳۰ درصد افزایش یافت و سهمیه آرد نانوایان که تا پیش از آن میزانی ثابت بود، شناور شد. یعنی هر نانوایی، هر میزان پخت و عرضه نان به مردم داشته باشد (مبتنی بر عملکرد ثبت شده بر روی کارتخوانهای هوشمند)، به همان میزان بهعلاوه چنددرصد بیشتر میتواند برای دوره بعدی آرد یارانهای دریافت کند.
از جمله نشانههای مثبت پدیدارشده درباره طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان، کاهش قیمتهای حبابگونه مجوزهای نانوایی است. تا پیش از شناورشدن سهمیه آرد نانواییها، وجود سهمیه ثابت آرد یارانهای بر روی مجوزهای نانواییها موجب شده بود قیمت مجوزهای نانوایی متناسب با میزان سهمیه آرد،
تا چند میلیارد تومان معامله شود.
اما مدتی پس از آغاز شناور شدن سهمیه آرد، عملا رانت موجود بر روی مجوزهای نانوایی موضوعیت خود را از دست داد و این موجب شد قیمت این مجوزها از اواخر اسفند ۱۴۰۱ تا امروز در یک روند کاهشی قرار بگیرد. بررسیهای میدانی ما نشان میدهد قیمت مجوزها در شهرهای مختلف کشور بین ۵۰
تا ۷۰ درصد کاهش یافته است.
افزایش ساعت کار نانوایان اتفاق مهم دیگری است که با اجرای فاز دوم طرح رقم خورده است. بررسیهای میدانی نشان میدهد با افزایش دسترسی نانوایان به آرد یارانهای، ساعات پخت در این گروه از نانواییها افزایش یافته است. محمد جلال، مجری طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان اعلام کرده که در فاز شناورسازی، سهمیه آرد ۷۵ درصد نانواییهای کشور افزایش و سهمیه ۲۵ درصد کاهش یافته است. جلال، مجری طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان میگوید در ادامه فاز دوم طرح هوشمندسازی بهزودی برنامکی به مردم معرفی خواهد شد که با استفاده از آن مردم میتوانند پس از هر خرید نان، درباره کیفیت نان و عملکرد نانوایی، نظراتشان را ثبت کنند. میزان رضایت مردم از عملکرد نانوایی بر پرداخت کمکهزینه و تخصیص آرد یارانهای به نانوایی تاثیر مستقیم خواهد داشت.
مهمترین هدف طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان پالایش اطلاعات مجوزها و سهمیههای آرد یارانهای نانوایان و شفافسازی دادههای مربوط به تبدیل
آرد یارانهای به نان با ثبت ۱۱ تا ۱۲ میلیون تراکنش در روز بوده که باعث شد
تا در سال ۱۴۰۱، نیاز به تامین آرد یارانهای 1/5 میلیون تن کاهش یابد.
در آینده، برنامهریزی برای تخصیص نان رایگان یا با نرخ متمایز به جوامع هدف (دهکهای پایین درآمدی)، نظارت موثر و بازدارنده بر نانوایان پرریسک، مدیریت بهینه حملونقل و انبار گندم در کشور، ارتقای کیفیت نان مبتنی
بر نظرات مردم و... گامهای دیگری است که بر پایه این زیرساخت دادهای، میتواند توسط دستگاههای متولی اجرا شود.
گزینههای اسرائیل در مقابل ایران دائما کمتر و بدتر میشود
محافل امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل به این نتیجه رسیدهاند که هر چه زمان میگذرد، شرایط آینده از نظر امکان مقابله با قدرت ایران بدتر میشود اما اسرائیل اکنون هم فاقد گزینه مستقل و موثر در مقابل ایران است.
روزنامه العربی الجدید درباره این ارزیابی محافل صهیونیستی مینویسد: کسانی در اسرائیل هستند که باور دارند علت دعوت نکردن از نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو برای سفر به واشنگتن -که معمولا بعد از هر انتخابات و تشکیل دولت جدید در اسرائیل صورت میگیرد- این است که دولت آمریکا قصد دارد به تفاهمهایی با ایران درخصوص برنامه اتمی این کشور دست یابد؛ تا به این ترتیب از احتمال بهرهبرداری نتانیاهو از این سفر برای تحریک کنگره و افکار عمومی در آمریکا علیه دولت مانند زمان امضای توافق هستهای در سال 2015 اجتناب کند. اسرائیل با این تفاهمها مخالف است.
ارزیابی رایج در میان اسرائیلیها این است که بازگشتی به مرحله گذشته وجود دارد؛ یعنی مرحله امضای توافق هستهای اصلی که حتی اگر کوتاه بود با خروج واشنگتن از توافق در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، آمریکا به پایان رسید و باعث شکلگیری زمان حاضر متفاوتی میشود که به آینده بدتریاشاره میکند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، در ادامه تحلیل العربی الجدید آمده است: انتظار برای بدترینها مبتنی بر چندین علت است و برجستهترین آنها این است که استراتژی اتخاذ شده از سوی اسرائیل برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران به ویژه در دوره نخستوزیری نتانیاهو از سال 2009 به بعد بر شکلدهی
به یک فضای بینالمللی تاییدکننده این رویکرد و مشخصا در آمریکا و اروپا اتکا داشت؛ اما اکنون با گامهای دولت جدید آمریکا و تازهترین تصمیمهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص ایران و پیشرفت این کشور در برنامه اتمیاش اسرائیل نمیتواند بر طرف دیگری غیر از خود اتکا کند و دیگر پیش رویش تنها رفتن به سمت گزینه تکیه بر خویشتن قرار دارد.
پیشبینی وقوع اتفاق بدتر همچنین به واقعیت دیگری مرتبط است که آن را میتوان از میان سخنان مسئولان بلند پایه سابق اسرائیل دریافت. از جمله این افراد سرتیپ اورن سیتر است که چندی پیش ماموریت ریاست یگان راهبردی در ستاد کل ارتش اسرائیل را به پایان رساند. او چند روز پیش در مصاحبه مطبوعاتی تاکید کرد اسرائیل طرحهایی نظامی برای حمله به ایران دارد؛ اما بدون در نظر گرفتن جایگاه آمریکا اجرایی کردن آنها دشوار است.
سرلشکر بازنشسته آموس گیلعاد، رئیسسابق اداره امنیتی – سیاسی وزارت دفاع در کنفرانس بینالمللی انرژی که در ماه مارس گذشته در تلآویو برگزار شد اما گفت دیگر بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل نمیتواند به تنهایی و بدون آمریکا به ایران حمله کند؛ زیرا در معرض واکنش شدید قرار خواهد گرفت. او از متن داستان «سرباز خوب شوایک» اقتباس کرد که گفته بود: «دشمنان را خواهم کشت». اما زمانی که از سرباز پرسیدند «اگر تو را بکشند چه خواهد شد؟»، پاسخ داد: «اصلا به این مسئله فکر نکرده بودم».