اخبار ویژه
صادرات 2 میلیون بشکه نفت اذعان غرب و خودخوری خبرآنلاین!
خبرگزاری وابسته به دولت سابق نوشت: کیهان ادعای صادرات 2 میلیون بشکهای نفت خام را پس گرفت؛ «یک میلیون و 400 هزار بشکه است.»
خبر آنلاین که ماموریت روزانهاش تقطیع و تحریف مطالب کیهان است، اینبار نوشت: «در حالی که روزنامه کیهان در هفتههای گذشته، میزان صادرات نفت ایران را تا 2 میلیون بشکه در روز افزایش داده بود، از این رقم 600 هزار بشکه کم کرد! کیهان نوشت: پالایشگاههای ایران به دو دسته خوراک نفت و خوراک میعانات گازی تقسیم میشوند که ظرفیت آنها به ترتیب روزانه ۱.۸ و ۰.۴ میلیون بشکه و در مجموع ۲.۲ میلیون بشکه است. با وجود ظرفیت ۱.۸ میلیون بشکهای،
«توان عملیاتی» پالایشگاههای خوراک نفت ایران با احتساب تعمیرات اساسی عددی کمتر از ۱.۷ و نزدیک به ۱.۶ میلیون بشکه در روز است. در نتیجه با تولید بیش
از ۳ میلیون بشکهای نفت ایران، حدود ۱.۴ میلیون بشکه برای صادرات باقی میماند».
با اندکی توضیح روشن میشود که میرزا بنویس خبرآنلاین چقدر شعبدهبازی و حذف و جرح کرده تا مثلا تناقض و ضعف آمار کیهان را به مخاطب بیخیر خود القا کند.
اولاً رقم صادرات دو میلیون بشکه، «افزایش کیهان»(!) نیست بلکه گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از بررسی مؤسسه مشاوره انرژی آمریکایی(SVB مستقر در واشنگتن) است.
ثانیاً این مؤسسه آمریکایی صادرات ۲ میلیون بشکهای نفت ایران را مربوط به ماه گذشته میداند که مجدداً افزایش داشته است. این مؤسسه همچنین تخمین میزند تولید نفت خام ایران در ماه مِی به ۳.۰۴ میلیون بشکه در روز رسیده که نسبت به ۲.۶۶ میلیون بشکه در روز در ژانویه افزایش داشته است.
اما ماجرای صادرات 1/6 میلیون بشکه، متوسط صادرات کشور در چند ماه پایان سال و امسال است.
تقطیعکننده مقاطعهکار و پروژهبگیر خبرآنلاین، ضمنا توضیح نمیدهد که کیهان چرا و در کدام قالب، به صادرات 1/6 میلیون بشکه پرداخته است.
ماجرا از این قرار است که روزنامه اجارهای اعتماد (همسو با خبر آنلاین) به تازگی در امکان صادرات 1/6 میلیون بشکه نفت در روز تشکیک کرده و خلاف واقع خوانده بود.
کیهان در مقابل ضمن انتشار ادعای اعتماد، روشنگری کانال خط انرژی را منتشر کرد که در آن با ذکر آمار تولید و مصرف نشان داده شده بود که رقم صادرات
1/6 میلیون بشکه درست و امکانپذیر است. جالب اینکه خبرآنلاین در تقطیع این قسمت هم دوبار تقطیع کرده و بخش دوم خبر کیهان را حذف کرده و رقم
1/4 میلیون بشکه را بهعنوان رقم صادراتی قید کرده است!
حال پس از این توضیح باید سؤال کرد که از این مدل تقطیع و تحریف و منفیبافی و انکار موفقیتهای کشور بدون برجام و FATF چه چیزی نصیب گردانندگان خبرآنلاین (وابستگان به دولت سابق) میشود؟ در حالی که از رویترز
تا خبرگزاری بلومبرگ و مؤسسه انرژی آمریکایی و مؤسسه کپلر و... به موفقیت ایران در دور زدن تحریمها و افزایش چشمگیر صادرات نفت اتفاقنظر دارند، چرا باید یکشبه رسانه داخلی برای کتمان این موفقیت بزرگ تقلا کند؟! آیا آنها میخواهند با رسانههای زرد بیگانه کورس بگذارند؟ یا میخواهند مردم از یاد ببرند که رئیس سازمان برنامه و بودجه روحانی میگفت حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم؟!
یادآور میشود عصر ایران، مطلب تحریفآمیز خبرآنلاین را عینا کپی کرده بود، دنبالهروی عجیبی که در موارد مشابه از سوی برخی کانالها و سایتهای اجارهای تکرار شده است.
خسته نشدید از بیگاری دادن به مزدوران سیا و موساد؟!
روزنامه هم میهن میگوید 30 خرداد سال 1360، آغاز پایان سازمان مجاهدین خلق به خاطر وابستگی و خیانت آنها بود.
این روزنامه که از کاربرد تعبیر منافقین درباره سازمان تروریستی مذکورابا دارد، نوشت:«اتفاقاتی که برای گروههای خارجنشین بهویژه مجاهدین خلق در روزهای اخیر رخ داده، یک نکته بسیار روشنی را ثابت میکند. این نکته که نیروی سیاسی در هر مقامی که هست، در درجه اول باید متکی به مردم خودش باشد؛ چه نیرویی که در قدرت است و چه آن نیرویی که در مقام مخالف و برانداز است و چه آن نیرویی که در مقام اصلاحات است. متکی به مردم خود بودن یعنی نگاه به بیگانگان و حمایت آنان در هیچ جزئی از زندگی سیاسی و مواضع و عمل سیاسی آنها نباید بازتاب داشته باشد. این ادعا به چند دلیل است؛ اول اینکه نیرویی که متکی به مردم است، نیازی ندارد که خود را آویزان آن و آن کند و به امید حمایت بیگانگان گام بردارد.
دیگر این است که بیگانگان از هر نوعی که باشند دنبال تامین منافع خود هستند، نه تحقق عدالت و آزادی ملتهای دیگر. منافع آنان گاه با حمایت از مخالفان یک نظام تامین میشود و گاه با حمایت از آن نظام و نادیده گرفتن مخالفان به منافع خود میرسند و این ویژگی موجب اختلال در اعتبار مواضع نیروهای منتقد یا مخالف میشود و آنان را به وادی تذبذب و پوچی میاندازد.
اتفاقات روزهای گذشته درباره مجاهدین خلق و دیگر نیروهای مخالف حکومت ایران و نیز منتقدان رادیکال باید این را ثابت کرده باشد که این نیروها نیستند که از آن کشورها به نفع اهداف خود استفاده کردهاند، بلکه آن کشورها هستند که از این نیروها برای رسیدن به مقاصد خود و توافق و سازش با تهران استفاده کردهاند، نیروی سیاسی مستقل همیشه از بهبود روابط خارجی و برقراری آرامش در این روابط حمایت میکند، زیرا نفع مردم خود را در تنشهای خارجی نمیداند و هیچ علاقهای به حضور بیگانگان در مسائل داخلی ایران ندارد. تردید نباید داشت که وابستگی نیروهای سیاسی به متغیرهای خارجی، نتیجهای جز خیانت ندارد، خیانت به آرمانهای مردم، خیانت به کشور و حتی خیانت به طرفداران خود.
این مسئله وجه دومی هم دارد و اینکه حکومت باید سعی کند روابط خود را به نحوی با جهان خارج تنظیم کند که چنین هزینههایی را نپردازد. استقلال کشور مستلزم برقراری روابط متوازن است و مهمتر از همه هر نیروی سیاسی باید منافع مردم را نمایندگی کند و مستظهر به حمایت مردم و دوری از دخالت بیگانه باشد.
هم میهن در تحلیل دیگری، نوشت:در سالگرد حرکت مسلحانه مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰ فعالیتهای این سازمان تروریستی در اروپا با برخورد فرانسه و آلبانی مواجه شد. درست ۴۲ سال پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، روزی که سازمان مجاهدین خلق، عملیات مسلحانه خود را برای مقابله با نظام تازهتاسیس جمهوری اسلامی تحت لوای حمایت از رئیسجمهور وقت آغاز کرد؛ دفاتر این سازمان در آلبانی مورد برخورد نیروهای پلیس قرار گرفت و همزمان، دولت فرانسه نیز با برگزاری گردهمایی سالانه مجاهدین خلق در پاریس مخالفت کرد.حملات دولتهای اروپایی به دفاتر اصلیترین تشکیلات تروریستی مخالف جمهوری اسلامی و ممانعت از گردهمایی آنها در شرایطی صورت میگیرد که در ماههای گذشته و پس از ناآرامیهای پائیز ۱۴۰۱، گروههای مختلف اپوزیسیون خواستار براندازی نظام ایران، رایزنیها و فضاسازیهای گستردهای را در سطح اروپا و آمریکا سازماندهی کرده بودند. حضور در کنفرانس امنیتی مونیخ، برگزاری تجمعات و راهپیماییهای گسترده در شهرهایی، چون برلین، دیدار با رؤسایجمهور و مقامات دولتهای مختلف اروپایی و آمریکایی و شکل دادن کمپینها و فعالیتهای گسترده در شبکههای اجتماعی، بخشی از این اقدامات بوده است. شکل دادن ائتلافی تحت عنوان «منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی (مهسا)» با محوریت رضا پهلوی، نقطه اوج این فعالیتها برای سازماندهی اپوزیسیون بود؛ اما خیلی زود این ائتلاف از درون و بیرون دچار اختلاف و تعارض شد و فروپاشید... رخداد دیروز (۳۰ خرداد) در آلبانی و همزمانی آن با اقدام دولت فرانسه در منع برگزاری گردهمایی مجاهدین خلق، نشانهای از تحولاتی محسوب میشود که ممکن است با هماهنگی پوزیسیون یا اپوزیسیون جمهوری اسلامی رخ داده باشد. اگر این حملات و ممنوعیتها چنانکه گروه رجوی و شورای ملی مقاومت ادعا کردهاند، نوعی «معامله» با جمهوری اسلامی باشد، میتواند نشانه آشکاری از جدی شدن توافقات ایران و غرب باشد؛ توافقاتی که اخبار جسته وگریختهای از آن توسط منابع مختلف در هفتههای اخیر منتشر شده است و با وجود آنکه رسماً از سوی مقامات ایران و آمریکا تکذیب شدهاند، اما ناظران و تحلیلگران، شواهد و قرائن زیادی در تایید آن ارائه میکنند.... یک نکته قطعی است. اینکه رخداد اخیر که درست در سالگرد اقدام مسلحانه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ صورت گرفت، نقطه آغازی برای پایان سازمان مجاهدین خلق و بقایای گروه رجوی محسوب میشود. گروهی که به علت اقدامات تروریستی و همراهیاش با رژیم صدام در جنگ علیه ایران، موقعیتی درون ایران نداشت؛ حال در نزد قدرتهای اروپایی و آمریکایی هم گزینهای قابل حذف محسوب میشود؛ گزینهای که چه برای تعامل با جمهوری اسلامی و چه تقابل با آن، کارکردی نخواهد داشت».
درباره رویکرد روزنامه هم میهن گفتنی است که اولا دستاندرکاران این روزنامه (از جمله خود کرباسچی مدیر مسئول)، پاییز سال گذشته با ماموریت سازمان منافقین و سایر گروهکهای تروریست و تجزیهطلب و برانداز برای آشوب افکنی نیابتی همراهی کامل کردند و خبرنگار این روزنامه که از آموزشدیدگان سیا در کنار عناصر گروهکی بود، جزو بازداشتیهاست.
ثانیا گروهکها در اغتشاشات سال گذشته هر جنایت ممکن را مرتکب شدند و با این وجود، از سوی هم میهن و دیگر نشریات زنجیرهای شبه اصلاحطلب به عنوان معترض مدنی وانمود شدند.
ثالثا برخی اصلاحطلبان فراری مانند رمضانپور (معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی و سردبیر شبکه ایران اینترنشنال وابسته به موساد) نقش لولا میان اپوزیسیون وحشی خارجی و سازمان منافقین، و جریان منافق داخلی (فعال در اغتشاشات) را ایفا میکردند.
رابعا اگر منافقین و کومله و سلطنت طلبان و بهائیان فعال در اغتشاشات هیچ پایگاه مردمی ندارند و نوکر اجنبی هستند، چرا مدعیان اصلاحات هرگز حاضر به مرزبندی با آنها نشدند و تا جایی که میتوانستند هیزمکشی و آتشافروزی کردند؟ متاسفانه این همراهی در فتنه 1388 و آشوب تیرماه 1378 هم مشهود بود؟
مردم علاقهای به اخبار منفی ندارند اما مگه دست خودشونه؟!
شبکه دولتی انگیس بر خلاف رویه مسموم خود علیه افکار عمومی ایران میگوید: «مردم دیگر علاقهای به خواندن اخبار ناراحتکننده و منفی ندارند.»
وبسایت بیبیسی نوشت: در چند سال اخیر، میل به آگاهی از اخبار کاهش شدیدی پیدا کرده است. در این گزارش آمده است که مردم از خبرهای ناراحتکننده مانند ماجراهای جنگ در اوکراین پرهیز میکنند. پژوهشی جهانی نشان میدهد که در شش سال اخیر تعداد افرادی که بهطور جدی پیگیر اخبار بودهاند تا حدود یکچهارم کاهش پیدا کرده است.
بهگزارش مؤسسه رویترز دانشگاه آکسفورد، اکنون حدود ۴۸% افراد در سراسر جهان بهطور جدی پیگیر و علاقهمند به اخبار هستند. درحالیکه در سال ۲۰۱۷ این میزان ۶۳ درصد بود. در بریتانیا این نسبت بهطورمتوسط ۴۳% است که از نسبت جهانی هم کمتر است.
پژوهشگران مؤسسه رویترز اعلام کردهاند که بنابر شواهد موجود مخاطبان «در ادامه خودداری از قرار گرفتن در معرض اخبار ناراحتکننده برای حفظ سلامت روانی خود بهطور گزینشی از خبرهایی در مورد جنگ در اوکراین و بحران افزایش هزینههای زندگی پرهیز میکنند».
این گزارش نشان میدهد که استفاده از تلویزیون مرسوم و سنتی و رسانههای چاپی هم رو به کاهش است و کاربران آنلاین هم نسبت به گذشته کمتر سراغ اخبار میروند و علاقه کمتری به خبرها نشان میدهند.
۴ نفر از هر ۱۰ نفر (40%) گفتهاند که بیشتر اوقات به بیشتر خبرها اعتماد میکنند که این میزان نسبت به سال گذشته حدود دو درصد کاهش داشته است. 6 نفر از هر 10 نفر، بیشتر اوقات به خبرها اعتماد ندارند.
بیش از نیمی (56%) از افرادی که در نظرسنجی شرکت کردهاند نگران تشخیص درستی و نادرستی اخبار آنلاین هستند که نسبت به گذشته افزایش دو درصدی داشته است.
مهمترین شبکه اجتماعی موجود برای اخبار همچنان فیسبوک است هر چند مدتهاست استقبال از آن رو به کاهش گذاشته است. در طول هفت سال گذشته تعداد افرادی که هر هفته برای آگاهی از اخبار به فیسبوک مراجعه میکردند از 42% به ۲۸% رسیده است.
فیسبوک هم میزان انتشار اخبار را کاهش داده و اعلام کرده است که اکنون پستهای خبری کمتر از ۳% پستهای جدید را شامل میشود. دگرگونی و دستکاری الگوریتمهای فیسبوک در سالهای اخیر برای برخی سازمانها که به ترافیک فیسبوک متکی بودند، فاجعهبار بوده است.
در انگلیس، ۴۱% از افراد ۱۸ تا ۲۴ سال میگویند شبکههای اجتماعی منبع اصلی آنها برای اطلاع از خبرهاست (۴۳% در همه کشورها)، درحالی که در سال ۲۰۱۵ این میزان فقط ۱۸% بوده است. در نظرسنجیها روشن شده که تیکتاک سریعترین رشد را در میان شبکههای اجتماعی داشته است و حدود یکپنجم جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال از آن بهعنوان منبع آگاهی از اخبار استفاده میکنند.
اما آمار و ارقام کاربران جوان بالاتر است. از هر پنج جوان ۱۸ تا ۲۴ سال،
یک نفر (20%) خبرها را از طریق تیکتاک پیگیری میکند که نسبت به سال گذشته حدود 15% افزایش داشته است. در این گزارش آمده است که «تیکتاک سریعترین رشد را در میان شبکههای اجتماعی داشته است».
در گزارش رویترز آمده است: «پسندیدن و به اشتراک گذاشتن و اظهارنظر پای پستهای خبری هم در شبکههای اجتماعی کاهش پیدا کرده است. فقط حدود ۱۰% از افراد در بریتانیا جزو «کاربران فعال» شبکههای اجتماعی بهحساب میآیند که بیشتر آنها مردان سالمندی هستند که نظرات و باورهای سیاسی دارند و بهطور معمول تحصیلکردهتر از عموم مردم هستند. یکی از دلایل چنین تغییری، رواج و افزایش روزافزون احساس مسموم و ناسالم بودن فضای گفتوگوها و اظهارنظرات در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توئیتر است».
این گزارش درباره پرهیز مردم از اخبار منفی در حالی است که بیبیسی غیر از پمپاژ اخبار منفی، جعل خبر دروغین و منفی برای مردم ایران را هم مجاز
میشمارد.