غول جادو! (گفت و شنود)
گفت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا بعد از خروج از دادگاه همراه دهها تن از هوادارانش وارد یک رستوران شد و فریاد زد «همه مهمان من هستید».
گفتم: بالاخره اندک ناچیزی از پولهایی را که طی دوران ریاست جمهوری کِش رفته بود، خرج هوادارانش کرده است!
گفت: ای عوام! بعد از آن که غذایش را خورد بدون آن که پول غذای هوادارانش را حساب کند، از رستوران خارج شد و رفت!
گفتم: غربگراهای داخلی را بگو که به حمایتها و کمکهای مالی آمریکا دل خوش کردهاند و یک ترامپ و یک بایدن میگویند و هزار تا ترامپ و بایدن از لب و لوچهشان سرازیر میشود!
گفت: یعنی هنوز درک نکردهاند که نباید روی دیوار آمریکا یادگاری بنویسند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟یارو توی دستشویی، دستش به آفتابه خورد، ناگهان غول جادو از درون آفتابه بیرون آمد و گفت؛
یک خواستهات را برآورده میکنم. یارو با خوشحالی گفت؛ من یک خانه میخواهم! غول جادو گفت؛ مرد حسابی! من اگر خانه داشتم که توی آفتابه زندگی نمیکردم!