موانع و حجابهای فهم قرآن (2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا تاثیرپذیری رفتاری از قرآن در میان مسلمانان در حد مطلوب نیست، و بسیاری از آنها آموزهها و حقایق قرآن را اساساً بهگونهای نمیشناسند که رفتارشان را متحول کرده و سبک زندگی قرآنی را الگوی عملی خود قرار دهند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: مهجوریت قرآن و موانع و حجابهای فهم قرآن شامل: 1- خودبینی و رضایت به حدی از کمال علمی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
2- اصرار بر آرای فاسد سادهلوحانه و عقاید باطل عوامانه
علم و دانش از راههای مختلفی وارد حافظه و قلب انسانها میگردد. علومی که در دوران کودکی وارد ذهن میشوند، غالباً طریق منطقی و علمی را طی نمیکنند، و اگر والدین عالم و آگاه نباشند، ممکن است خرافات و یا عقاید باطلی به کودک داده شود، حتی اغلب مردم در سنین بالا هم در مورد چیزهایی که میشنوند، درخواست برهان و دلیل علمی نکرده و مورد پذیرش قرار میدهند. بنابراین رهایی از این پیشدانستههای ذهنی و قلبی بسیار سخت است. امام راحل در این زمینه میفرماید: یکی دیگر از حجب، حجاب آرای فاسده و مسالک و مذاهب باطله است. که این گاهی از سوءاستعداد خود شخص است، و اغلب از تبعیت و تقلید پیدا شود، و این از حجبی است که مخصوصاً از معارف قرآن ما را محجوب نموده، مثلاً اگر اعتقاد فاسدی به مجرد استماع از پدر و مادر یا بعض از جمله از اهل منبر در دل ما راسخ شده باشد، این عقیده حاجب شود ما بین ما و آیات شریفه الهیه، و اگر هزاران آیه و روایت وارد شود که مخالفت آن باشد، یا از ظاهرش مصروف کنیم و یا به آن به نظر فهم نظر نکنیم.(آدابالصلوهًْ، امام خمینی(ره)، ص196) ایشان نمونههایی از مفاهیم عامیانه که بهدلیل سادهانگاری و عوامزدگی توسط مومنان به قرآن نسبت داده شده است را بیان و میفرماید: «این همه آیاتی که راجع به لقاءالله و معرفهًْالله وارد شده و این همه روایات که در این موضوع است و این همه اشارات و کنایات و صراحات که در ادعیه و مناجاتهای ائمه(علیهمالسلام) موجود است، به مجرد این عقیده که از اشخاص عامی در این میدان ناشی و منتشر شده که راه معرفهًْالله به کلی مسدود است، و باب معرفهًْالله و مشاهده جمال را به باب تفکر در ذات، به آن وجه ممنوع بلکه ممتنع قیاس نمودهاند، تأویل و توجیه کنند، و یا اصلاً در این میدان وارد نشوند، و خود را با معارف که قرهًْالعین انبیا و اولیا است آشنا نکنند.»(همان، ص197) امام راحل در ادامه میفرمایند: «خیلی مایه تأسف است برای اهل الله که یک باب از معرفت را که میتوان گفت غایت بعثت انبیا و منتهای مطلوب اولیا است، بهطوری به روی مردم مسدود کردهاند که دم زدن از آن کفر محض و زندقه صرف است... میگویند: فلان یک عقاید عامیانه خوبی دارد، ایکاش ما به همان عقیده عامیانه بودیم... این آرزو درست مثل آرزوی کفار است که در کریمه الهیه نقل از آنها شده: «و یقول الکافر یالیتنی کنت تراباً»(نبأ-40)(همان)
3- اکتفا به علوم مربوط به ظاهر قرآن
امام راحل اکتفا به علم تجوید، جهات لغویه، بیانیه، بدیعیه، دانستن قرائات مختلفه، دانستن وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات را برای رفع محرومیت از معارف قرآن و خلاصی از مهجور گذاشتن آن، کافی نمیدانند. از نظر ایشان اکتفا به این امور حجابی است برای فهم قرآن و راهیابی به مقصود خدای متعال از نزول قرآن و میفرماید: «قرآن کتاب الهی است و در آن شئون الهیت است. قرآن حبل متصل بین خالق و مخلوق است و به وسیله تعلیمات آن باید رابطه معنویه و ارتباط غیبی بین بندگان خدا و مربی آنها پیدا شود، از قرآن باید علوم الهیه و معارف لدنیه حاصل شود. رسول خدا(ص) به حسب روایت کافی شریف فرموده: «انما العلم ثلاثه: آیه محکمه، و فریضه عادله و سنه قائمه»(الکافی، ج1، ص32)(همانا دانش سه گونه است: آیتی محکم(اصول اعتقادات)، فریضیه عادله(احکام) و سنتی استوار(اخلاق) قرآن شریف حامل این علوم است، اگر ما از قرآن این علوم را فرا گرفتیم (و به آن عمل کردیم) آن را مهجور نگذاشتیم. اگر دعوتهای قرآن را پذیرفتیم و از قصههای انبیا(علیهمالسلام) که مشحون از مواعظ و معارف و حکم است، تعلیمات گرفتیم، اگر ما از مواعظ خدای تعالی و مواعظ انبیا و حکما که در قرآن مذکور است، موعظت گرفتیم، قرآن را مهجور نگذاشتیم، و الّا غور در صورت ظاهر قرآن نیز اخلاد الی الارض است، و از وساوس شیطان است که باید به خداوند از آن پناه برد».(همان، ص198)
ادامه دارد