«نقدی بر موضوع تجمیع «دانشگاه جامع علمی کاربردی» و «دانشگاه فنی حرفهای»
اصرار وزارت علوم بر ادغام غیرکارشناسی!
امروزه تربیت نیروی انسانی ماهر، متخصص و کارآمد از عوامل کلیدی و انکارناپذیر در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشوری محسوب میشود. انسان ارزشمندترین و بزرگترین ثروت جامعه است و برای تربیت وی، آموزش امری حیاتی است.
در یک دستهبندی کلی، میتوانیم آموزشهای کشور را به 2 بخش نظری و مهارتی تقسیم کنیم. در حال حاضر تعداد دانشجویان کشور حدود 4/5 میلیون نفر است که 80 درصد آنها در آموزشهای نظری و 20 درصد نیز در آموزشهای مهارتی مشغول به تحصیل میباشند.
آنچه که جامعه امروز، بیش از گذشته به آن نیازمند است، توسعه آموزشهای عملی و مهارتی در کنار آموزشهای نظری و دانشگاهی است تا دانشآموختگان هم از نظر تئوری و هم از لحاظ کاربردی در سطح مطلوبی قرار گرفته و توانایی تبدیل علم به عمل و دانایی به توانایی و مهارت را بهدست آورند.
بدین منظور دانشگاه جامع علمی-کاربردی در سال 1371 تأسیس گردید. این دانشگاه در 22 سال گذشته سیر تکاملی خوبی را طی نموده است، بطوری که هماکنون 1057 مرکز آموزش علمی-کاربردی در سراسر کشور مشغول به فعالیت بوده و در حدود 800/000 دانشجو (18در صد کل دانشجویان کشور) در این مراکز در 760 رشته تحصیلی در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل میباشند و بالغ بر 40/000 مدرس که عمدتا بصورت حقالتدریسی هستند. تدریس این دانشجویان را برعهده دارند.
مهمترین ویژگیهای دانشگاه جامع علمی-کاربردی:
1- هر یک از دانشگاههای کشور از چندین دانشکده و یا واحد آموزشی تشکیل گردیده که رأسا به اجرای آموزشها میپردازند. لکن دانشگاه جامع علمی-کاربردی فاقد دانشکده میباشد زیرا هدف اصلی دانشگاه این است که کلیه سازمانها و دستگاههای اجرایی کشور اعم از دولتی، عمومی و خصوصی را به مشارکت گرفته و نیروی انسانی متخصص و مورد نیاز آنها را توسط خودشان تربیت نماید، به همین خاطر 1057 مرکز آموزش علمی-کاربردی در صدها سازمان، مؤسسه، کارخانه و بنگاه تولیدی و دستگاه اجرایی و در جوار محیط کار ایجادشده است و این امر یکی از بهترین مصادیق تحقق عملی ارتباط صنعت و دانشگاه میباشد.
2- دانشگاه جامع یک دانشگاه شغلمحور است، شعار این دانشگاه این است که به ازای هر شغل، یک رشته دانشگاهی میتوان طراحی و اجرا نمود.
3- اجرای آموزش ها در محیط واقعی کار یکی دیگر از خصوصیات این دانشگاه است و هر یک از کارخانهها، مؤسسات، بنگاههای تولیدی و خدماتی، دستگاههای اجرایی، اعم از دولتی، عمومی و حتی نیروهای مسلح را به مثابه یک مرکز آموزش عالی مهارتی میداند، به عبارت دیگر به جای اینکه دانشجویان را به کلاس درس بیاورد، کلاسهای درس را به محیط کار دانشجویان برده است.
چهل درصد آموزشهای علمی-کاربردی به صورت نظری و دانش پایه بوده و شصت درصد به صورت عملی و در محیط واقعی کار میبایست اجرا شود، فلذا دانشآموختگان مهارت لازم را برای احراز شغل مربوطه کسب خواهند نمود.
4- درکلیه دانشگاههای کشور، آموزشها به صورت عرضه محوری است درحالیکه در این دانشگاه، آموزشها به صورت تقاضا محوری و براساس نیاز دستگاه متقاضی طراحی و اجرا میشود.
5- انعطافپذیری در طراحی، تصویب و اجرای دورهها، یکی دیگر از ویژگیهای این دانشگاه میباشد. از آنجا که بخش زیادی از فراگیران این دانشگاه از کارکنان شاغل دستگاه های اجرایی هستند، فلذا برای این افراد، کلاسها عمدتا در خارج از ساعات اداری و روزهای آخرهفته اجرا میشود.
ویژگیهای فوق سبب گردیده است، درحالی که اکثر زیر نظامهای وزارت علوم، از جمله دانشگاههای دولتی، دانشگاه آزاداسلامی، دانشگاه پیام نور و دانشگاههای غیرانتفاعی با روند نزولی پذیرش دانشجو مواجه هستند و بخش از ظرفیت آنان خالی مانده است، لکن این دانشگاه همواره سیرصعودی داشته باشد، به طوری که در سال 88 تعداد دانشجویان این دانشگاه 400000 نفر بوده است که این تعداد در سال 93 بالغ بر800000 نفر میباشد.
به نظر میرسد رفته رفته آموزشهای مهارتی، جای خود را درجامعه بازنموده و خانوادهها متوجه شدهاند که صرفا اخذ مدرک دانشگاهی بدون توانایی و مهارت، مشکلی را حل نمیکند و دستگاههای اجرایی، خواهان افرادی هستند که علاوه بر مدرک تحصیلی، از توانمندی ومهارت مناسبی برخوردار باشند.
دانشگاه جامع علمی- کاربردی، جای هیچیک از دانشگاههای کشور را نگرفته است بلکه در عرصهها و زمینههایی وارد شده است، که تاکنون همچون زمین بکر و دست نخورده بوده است و این دانشگاه برای آن مشاغل با کمک دستگاه ذیربط، رشتههای دانشگاهی، جدیدی را طراحی و اجرا مینماید.
لازک به ذکر است دانشگاه جامع علمی- کاربردی نیز همانند سایر دانشگاههای کشور، دارای نقاط ضعف و اشکالاتی میباشد، لکن جهت کلی و رویکرد اصلی این دانشگاه توانمندسازی نیروی کارکشور بوده و این موضوع یکی از دغدغه های اصلی مقام معظم رهبری است و در اسناد متعددی، از جمله سیاستهای کلی اشتغال و سیاستهای اقتصاد مقاومتی به این امر تأکید نمودهاند.
هرچند شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1369 با تصویب آئین نامه تشکیل شورای عالی آموزشهای علمی- کاربردی و درسال 1371 باتصویب ایجاد دانشگاه جامع علمی- کاربردی و همچنین در سال 1374 با تصویب آئین نامه آموزشهای علمی- کاربردی، گامهای بسیار مؤثری در توسعه آموزشهای مهارتی برداشته است، اما تصویب و ابلاغ آیین نامه نظام آموزش مهارت و فناوری درسال 1390 توسط هیئت وزیران را میتوان نقطه عطفی در آموزشهای مهارتی به شمارمیآورد. در این آئین نامه موارد مهمی از جمله: اصول، اهداف، مأموریتها، ارکان، مقاطع، سطوح و مدارک آموزش های مهارتی تبیین گردیده است.
دراین آئین نامه، ارکان آموزشهای عالی مهارتی را دانشگاه جامع علمی- کاربردی و دانشگاه فنی وحرفهای ذکر نموده است.
گفتنی است دانشگاه فنی و حرفهای با مصوبه مجلس شورای اسلامی و با تجمیع آموزشکدههای فنی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش درسال 1390 تشکیل گردید و هم اکنون بالغ بر 200000 دانشجو دارد که اکثریت آنان درمقطع کاردانی و تعدادی نیز درمقطع کارشناسی ناپیوسته مشغول به تحصیل هستند.
درحالیکه همه اسناد بالا دستی از جمله، سیاستهای کلی نظام اداری، سیاستهای کلی اشتغال، سیاستهای کلی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی مصوب مقام معظم رهبری؛ مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص آموزشهای مهارتی؛ نقشه جامع علمی کشور؛ قانون برنامه چهارم و پنجم توسعه کشور و سیاستهای کلی ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر روحانی، همگی بر توسعه و تقویت آموزشهای عالی مهارتی و کاربردی کردن دانشگاهها تاکید نمودهاند، ولی در کمال تعجب و ناباوری چند صباحی است بحث ادغام و یا تجمیع دانشگاه جامع علمی- کاربردی و دانشگاه فنی و حرفهای توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مطرح میگردد.
جالب آنکه مسئولان وزارت علوم به جای اینکه آموزشهای مهارتی را توسعه داده و سایر دانشگاهها را نیز به اجرای این گونه آموزشها تشویق نمایند، متاسفانه درنظر دارند این 2 دانشگاه مهارتی کشور را با یکدیگر ادغام نمایند!!
وزیر سابق علوم، تحقیقات و فناوری در یک اقدام تامل برانگیز آقای دکتر شفیعی را به سرپرستی هر 2 دانشگاه منصوب نمود و ایشان نیز در ماههای اخیر در کلیه نشستهای خبری و کنفرانسها و سمینارهایی که شرکت نمودهاند این مطلب را با ادبیاتی متفاوت بیان نموده است. فلذا بیم آن میرود که مسیر تعیین شده برای نظام آموزش مهارت و فناروی دچار انحراف گردد.
البته برخی از مقامات و صاحبنظران به این اقدام وزارت علوم واکنش نشان داده و به مخالفت جدی برخاستهاند که از جمله میتوان به واکنش دکتر زاهدی رئيس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی و نوچمنی دبیر کل جبهه حامیان ولایت اشاره نمود.
دراین جا میتوان به برخی اشکالات وارده بر ادغام 2 دانشگاه مذکور اشاره نمود.
1-انجام این ادغام با موانع قانونی مواجه است زیرا دانشگاه جامع علمی- کاربردی با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و دانشگاه فنی و حرفهای با تصویب مجلس شورای اسلامی تشکیل شده فلذا شایسته بود قبل از طرح این موضوع و نشر گسترده آن در رسانهها و مجامع علمی توسط سرپرست این 2 دانشگاه (آقای دکتر شفیعی)، نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی درخصوص این اقدام اخذ میگردید.
2-ادغام و یا تجمیع 2 دانشگاه بزرگ کشور که بیش از 20درصد کل دانشجویان کشور را تحت پوشش خود قرار داده و بالغ بر 1200 مرکز آموزش عالی در سراسر کشور ایجاد نمودهاند، کاری بزرگ و پیچیده است و نیاز به کار کارشناسی دقیق و همه جانبهای دارد. هم به لحاظ اصل ضرورت و چرایی این ادغام و هم به لحاظ چگونگی و تحقق این اقدام، میبایست بررسیهای عمیقی صورت گیرد، در حالیکه متاسفانه چنین نبوده است.
3-دانشگاه جامع علمی- کاربردی و دانشگاه فنی و حرفهای، وجوع افتراق زیادی دارند که با توجه به این امر، ادغام و یا تجمیع آنان امکانپذیر و منطقی نمیباشد. برخی از این وجوع افتراق عبارتند از:
الف) دانشگاه فنی و حرفهای بوسیله آموزشکدههای خود که در تابعیت دانشگاه است، راسا به اجرای آموزش میپردازد درحالیکه دانشگاه جامع علمی- کاربردی، آموزشهای خود را توسط سایر وزارتخانهها، موسسات و دستگاههای اجرایی اعم از دولتی، عمومی و خصوصی اجرا مینماید و نقش دانشگاه در این زمینه، سیاستگذاری، هدایت، کنترل و نظارت بر آموزشهای علمی- کاربردی میباشد.
گفتنی است از 1057 مرکز آموزش علمی- کاربردی که در سراسر کشور گسترده است تعداد 452 مرکز دولتی، 289 مرکز عمومی و 316 مرکز خصوصی میباشند.
ب) پذیرش دانشجویان دانشگاه جامع علمی- کاربردی، عمدتا از شاغلان دستگاههای اجرایی و سازمانها و موسسات دولتی، عمومی و خصوصی است درحالیکه پذیرش دانشجویان دانشگاه فنی و حرفهای صرفا از بین دانشآموختگان هنرستانهای وزارت آموزش و پرورش میباشد.
ج) اعضای هیئت علمی و مدرسان دانشگاه فنی وحرفهای در استخدام دولت است اما مدرسان دانشگاه جامع علمی- کاربردی، هیچکدام در استخدام دانشگاه نبوده و حقالتدریسی میباشند.
د) کلیه امکانات و تجهیزات آموزشکدههای دانشگاه فنی و حرفهای، دولتی است در حالیکه بخش زیادی از امکانات و تجهیزات دانشگاه جامع علمی- کاربردی، غیردولتی و متعلق به بخش عمومی و یا خصوصی میباشد.
هـ) رشتهها و ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاه جامع علمی- کاربردی متناسب با نیاز دستگاههای متقاضی تنظیم گردیده و بهصورت مقطعی است، یعنی با تامین نیاز دستگاه متقاضی، آن رشته و پذیرش در آن رشته متوقف میشود، لکن در دانشگاه فنی و حرفهای، رشتهها و پذیرش در آن، مستمر میباشد.
و) کلیه دانشجویان دانشگاه جامع علمی- کاربردی در قبال تحصیل خود، شهریه پرداخت مینمایند در حالیکه دانشجویان دانشگاه فنی و حرفهای دولتی محسوب گردیده و از پرداخت شهریه معاف میباشند.
ز) اکثریت قریب به اتفاق کارکنان و دانشجویان هر 2 دانشگاه با این ادغام مخالف میباشند.
نظر سرپرست 2 دانشگاه در مورد چگونگی ادغام و یا تجمیع:
آقای دکتر شفیعی که در حال حاضر رئیس دانشگاه فنی و حرفهای و سرپرست دانشگاه جامع علمی- کاربردی میباشد، درخصوص نحوه اجرای این ادغام در ادبیاتی متفاوت چنین بیان نموده است: «ما باید مراکز آموزش علمی- کاربردی و فنی و حرفهای را که در آیندهای نه چندان دور با یکدیگر ادغام میشوند، با حفظ ساختارها و سیاستها به پیش ببریم و مجموعهای شبیه دانشگاه MIT ایجاد کنیم».
ایشان در جای دیگر چنین بیان نموده است: «به هیچ وجه قصد ادغام این 2 دانشگاه را نداریم، بلکه هر 2 با ماهیتی مجزا و موجود، به فعالیت خود ادامه میدهند»
آقای دکتر شفیعی در جدیدترین اظهارنظر خود چنین بیان نموده است: «دانشگاه ما یک دانشگاه کارآفرین است، انشاءالله به زودی یک واژه مناسب و همهپسند انتخاب میکنیم و از کلمات فنی و حرفهای و علمی- کاربردی جدا میشویم»
به نظر میرسد آنچه که وزارت علوم و یا آقای دکتر شفیعی در مرحله اول این اقدام مدنظر دارند، این است که هر 2 دانشگاه در قالب 2 پردیس و تحت امر یک ستاد دانشگاهی واحد، فعالیت نمایند و از امکانات یکدیگر نیز بهرهبرداری نمایند.
با توجه به مطالب مطرح شده به نظر میرسد ادغام و یا تجمیع 2 دانشگاه اولا؛ هیچ ضرورتی نداشته و مزیتی نیز در برندارد، ثانیا؛ اشکالات و موانع متعددی بر سر راه این موضوع قرار دارد، ثالثا؛ بدون کار کارشناسی عمیق و همه جانبه به این مهم مبادرت شده است. ضمنا چنانچه هدف طراحان این ایده، این است که یک مرجع سیاستگذاری واحد در راس 2 دانشگاه قرار گیرد، این مرجع همان «شورای عالی آموزشهای علمی- کاربردی» است که به استناد ماده 6 آئیننامه آموزشهای علمی- کاربردی، عالیترین مرجع پس از شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص آموزشهای علمی- کاربردی است و ریاست آن با معاون اول ریاستجمهوری میباشد.
فلذا چنانچه اهداف دیگری در پشت این ادغام مدنظر نیست!! پیشنهادات زیر به سرپرست محترم وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جناب آقای دکتر نجفی ارائه میگردد:
1- از آنجا که انتصاب آقای دکتر شفیعی به ریاست دانشگاه فنی و حرفهای و توأم بودن همزمان این مسئولیت با سرپرستی دانشگاه جامع علمی- کاربردی، توجیهی نداشته و از مصادیق ممنوعیت 2 شغله بودن مشاغل دولتی محسوب میگردد، لذا هر چه سریع تر، رئیس دانشگاه جامع علمی- کاربردی از بین صاحبنظران آموزشهای علمی- کاربردی انتخاب و منصوب گردد.
2- چنانچه نظر آقای دکتر نجفی نیز همانند آقای فرجیدانا همچنان ادغام و یا تجمیع این 2 دانشگاه است، یک گروه کارشناسی به ریاست نماینده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و متشکل از رؤسای 2 دانشگاه جامع علمی- کاربردی و فنی و حرفهای، نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی، نماینده مجلس شورای اسلامی و چند نفر از صاحبنظران و پیشکسوتان آموزشهای مهارتی، تشکیل داده تا این موضوع را به طور عمیق و همه جانبه بررسی نموده و نتیجه آن را به مراجع ذی ربط ارائه نمایند تا تصمیمگیری لازم به عمل آید.
3- در غیر اینصورت و استمرار وضع موجود، بیم آن میرود که با توجه به کثرت مراکز آموزش این 2 دانشگاه و تعداد بسیار زیاد دانشجویان آن (یک میلیون نفر) و همچنین ارتباط سازمانی مراکز آموزش علمی- کاربردی با صدها سازمان، نهاد و دستگاه اجرایی در کشور اعم از دولتی، عمومی و خصوصی؛ تبعات این ادغام به یک چالش جدی برای وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مبدل گردد.
* مجید اخوان / مدرس دانشگاه