فرصتی که نه باید بسوزد و نه بیات شود
میر محتاج علوی
چند سالی میشود که رسانههای دیداری و شنیداری به صورت جدیتر به برنامههای گفت وگو محور رو آوردهاند. از تاک شوهای پخش شده در پلتفرمها و شبکههای اینترنتی گرفته تا برنامههای گفت وگو محور رسانه ملی در موضوعاتِ مختلف که بعضاً با حواشی هم همراه شده است. در بین تمام این برنامهها تقریباً یک چیز مشترک بوده و آن اقبالِ مخاطبانی است که حتی برای برخی از این گفت وگوها از صبح تا شب را لحظه شماری میکنند تا برنامه مطبوعشان آغاز شود. در طرف دیگر امّا برخی از گفتوگوها از رمق کمتری برای جذب مخاطب برخوردار بوده است. امّا هیچگاه این برنامهها که ذاتاً شاکلهای جذاب دارند از گردونه نگاه مخاطبان حذف نشدهاند. در ابتدا تصور میشد که ترافیکِ ساختِ این جنس برنامهها از روی دنباله روی و تقلیدِ برنامههای مشابه خارجی است که به تازگی در رسانههای اروپایی و آمریکایی باب شدهاند اما هرچه زمان جلوتر آمد، این احساس پدیدار شد که دلیل اصلیِ اقبالِ مخاطبان از این برنامههای گفت وگو محور، نیازی بوده است که در جامعه به صورت خاموش جریان داشته است. نیازی که شاید در حوادث اخیر به خوبی خودش را در قالب بازخوردهای متفاوت و متعدد از برنامههایی نظیر شیوه، جریان و حتی گفت وگوی ویژه خبری، نشان داد. برنامههایی که در این ایام با فاصله گرفتن از چارچوبهای گذشته توانستند نظر طیف گستردهای از مخاطبان با نگرشهای متفاوت را جلب کنند. دیگر نه سوالاتی از قبل مشخص بود و نه جوابها قرار بود باب مذاقِ مجریها باشند. نه میهمانها تکراری بودند و نه گفت وگوها قطع میشدند. در این برنامهها حرفهایی زده شد که در حالت عادی اگر گفته میشد هیچ بعید نبود که مجری آن برنامه به عاقبتِ مجری برنامه زاویه دچار شود اما سعه صدر درست و بجای مدیران جدید سازمان این فرصتِ ناب را ایجاد کرد تا علاوه بر اطمینان بخشی مجدد به مخاطبان، این گفت وگوهای صریح و به دور از تعارف، آزمون و خطایی باشند برای اثبات این حقیقت که
گفت وگوکردن در این سطح، تا چه میزان میتواند به فروکش کردنِ هیجانات و حتی عصبانیتها کمک کند و به خیلیها که در برخی از موضوعات دچار سردرگمی هستند فضای فکر کردن بدهد. از طرفی مدعیانِ گفت وگو مجال خواهند یافت تا ادعای خود را اثبات کنند. درواقع زمانی که باب گفتوگو باز باشد، آدمهایی که اهل گفتوگو نیستند و حرفی برای گفتن ندارند، خودبهخود از گردونه حذف میشوند. به این ترتیب افراد تندرویی که مفاهمه بلد نیستند و جز فحاشی کاری از آنها برنمیآید، از آن هویت جعلی که بهعنوان معترض برای خود ساختهاند، خلع سلاح میشوند. این موضوع به کمک رسانه ملی رخ داده است و کامل شدن آن منوط به ادامه این روندِ صحیح است. مدیران نباید دوباره تسلیمِ ترسهای واهی و خودساخته شوند. زیرا اتفاقاتی نظیر برنامه شیوه با آن مجریِ با سواد که اجرای ترازش توانسته اکثر نخبگان را با تمامِ سلایق، مجذوب خود کند، بسیار نادر و ارزشمند است که باید به عنوان یک فرصت بی نظیر به آن نگاه کرد. فرصتی که نه باید بسوزد و نه بیات شود...