نگاهی به فیلم «برای لزلی»
مادران مجرد در منجلاب مشکلات
فاطمه قاسمآبادی
وقتی قرار باشد فرهنگی در یک کشور عوض شود، سیستم فرهنگ سازی آن کشور به همراه معلمین، استادان دانشگاه و... به سمت عوض کردن تفکری که پایههای آن فرهنگ را میسازد، میروند.
در کشورهای غربی از زمانی که قرار شد خانواده بیارزش شود و بنیان خانواده متزلزل گردد، انواع و اقسام فیلم و سریالها ساخته شد و کتابهای بسیاری به همین ترتیب نوشته شد که در آنها قهرمان اصلی یا مجرد و بیقید بودند و یا به نحوی خانواده شان را ترک کرده یا از دست داده بودند.
این چهره مرد و زن تنها، که در لحظه و با لذتها زندگی میکنند و با هیجان روزگارشان را میگذرانند و درگیر روزمرگیهای مردم عادی نیستند، تیپهایی را ساخت که به نوعی الگوی نوجوانان و جوانان معروف شدند و کمکم این تصویر، روابط آزادی را بین زنان و مردان بهوجود آورد که تا قبل از این، حتی در جامعه غربی هم متداول و پذیرفته شده نبود... در این الگوی جدید اما، زنان بیشتر از مردان ماجرا بازنده شدند چرا که از نظر عاطفی آسیب پذیرتر بودند و معمولا با یک یا چند فرزند، توسط همسر یا شریک عاطفی خود ترک میشدند و بار بزرگ کردن فرزندان علاوهبر مشکلات دیگر بر دوششان میافتاد.
فیلم «برای لزلی» به کارگردانی «مایکل موریس» محصول سال 2022 آمریکاست. این فیلم بر اساس داستان واقعی از زندگی یک مادر مجرد تگزاسی، که برنده لاتاری شده بود، ساخته شد.
داستان لزلی
داستان فیلم برای لزلی، در مورد مادری تنها به نام لزلی است که به طور کاملا شانسی در قرعهکشی لاتاری برنده میشود؛ لزلی اول تصمیم میگیرد تا با این پول، خانهای بخرد یا مغازهای باز کند اما در نهایت سبک زندگی ولنگارانه را انتخاب میکند و تمام پولی که برنده شده است را به هدر میدهد و با اعتیاد به الکل و روابط مبتذل، باعث میشود که خانوادهاش هم به او پشت کنند و تنها پسرش هم دیگر نخواهد او را ببیند.
در این میان طی اتفاقاتی، لزلی با صاحب یک مُتل آشنا میشود و او به لزلی پیشنهاد کار میدهد... لزلی که به زندگی معمولی و زحمت کشیدن عادت ندارد، ابتدا مدام از زیر کار در میرود ولی اتفاقاتی باعث میشود تا او بفهمد در میانسالی دیگر جذابیت ظاهری قبل را ندارد و با وجود این حقیقت، به عنوان یک بازنده که هم پول و هم خانواده و هم جوانیاش را از دست داده است، تنها راه نجاتش را در درست کردن روابطش با خانواده و تنها فرزندش میبیند، به خاطر همین هم تصمیم میگیرد دست از مواد مخدر و روابط آزادش بکشد تا آخرین شانسش را از دست ندهد.
عمری که بر باد رفت
در فیلم «برای لزلی»، مخاطبین میبینند که وقتی بنیانهای فکری زنان و مردان یک جامعه عوض بشود، حتی با وجود شانسهای بسیار زیاد، خوشبختی به چنین مردمی روی نمیکند. برای مثال، لزلی به عنوان زنی که پدر تنها فرزندش نامشخص است، به محض اینکه شانسی برای ارتقای زندگی اش و داشتن رفاه برای خودش و فرزندش پیدا میکند، آن شانس را طبق عقدههای قدیمی اش و الگوهای لذت بردن در لحظه، خرج میکند.
این زن تمام آن پول باد آورده را خرج مشروب و روابط با مردان بیقید و بند میکند و در این میان تنها فرزندش را هم رها میکند و به دنبال خوش گذرانی اش میرود.
البته فیلم لحظه به لحظه زندگی خفت بار این زن را که به انتهای مسیر خوش گذرانی رسیده، دنبال میکند و نشان میدهد که در پایان مسیر چنین انتخابهایی، هرگز سود و نفعی برای یک زن نیست.
رها کردنِ نقش مادری
در فیلم «برای لزلی»، مخاطبین میبینند که لزلی به عنوان یک مادر مجرد، با توجه به الگوهای ذهنی خود از زندگی ایده آل، تنها به لذت بردن خودش در زندگی تمرکز دارد و به خاطر همین هم وقتی فرصتی برای فرار از زندگی کارگری پیدا میکند، این فرصت را از دست نمیدهد و در الکل و روابط متعدد، خودش را غرق میکند....
البته تا جایی که فیلم نشان میدهد، تا قبل از بردن در لاتاری هم لزلی روابط خوبی با تنها پسرش نداشت ولی حداقل با او زندگی میکرد ولی به محض به دست آوردن مبلغ لاتاری، مادری را کامل کنار گذاشت و به قول خودش از زندگی خستهکننده فرار کرد!
البته زمانی که در میانسالی و فقر به خودش آمد، به این نتیجه رسید که خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکرد، دوران جوانی و خوشگذرانی اش تمام شد و حالا اگر نجنبد باید برای زندگی مانند یک بیخانمان آماده شود که کابوس بسیار ترسناکی است.
زندگی سخت زنان تنها
بر خلاف تبلیغاتی که در غرب در مورد زندگی مادران مجرد میشود، این زنان در واقعیت با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند... معمولا آنها باید فرزند یا فرزندان خود را به تنهایی بزرگ کنند و کمک خاصی از طرف خانواده خود ندارند، در نتیجه گاهی تا سه شیفت باید کار کنند و فرزندان شان را به دستپرستارانی بسپارند که معمولا به آنها اعتمادی ندارند.
این زنان که به خاطر متزلزل شدن بنیان خانواده از طرف همسر یا شریک عاطفی شان ترک میشوند، معمولا در ارتباطات بعدی خود با مردان هم دچار مشکل هستند و به ندرت میتوانند مرد مناسبی برای خود و حمایت از فرزندان شان پیدا کنند.
استیفن کینگ نویسنده مشهور کتابهای ترسناک آمریکایی، در کتاب «راز نوشتن» در مورد زندگی سخت خودش و مادر و برادرش بعد از ترک شدن توسط پدرشان میگوید و از این تجربه به عنوان بار بسیار سنگین بر روی دوش مادرش یاد میکند و در طول این کتاب که قسمتهای ابتدایی اش زندگی نامه خودش هم هست، مدام عنوان میکند که به خاطر دیدن سختیهای زندگی مادرش، همیشه سعی کرده زندگی خانوادگی اش با همسرش را حفظ کند و هرگز کار را به جدایی و طلاق نرساند.
از تجربه مادران مجرد و فرزندان شان، کاملا مشخص است که حجم سختیها و مشکلات چنین خانوادههایی تا چه حد بالا است... حالا فرض کنید در خانوادهای که قبلا پدر نقش خود را از آن حذف کرده، مادر هم بخواهد مانند پدر، به زندگی خودش بپردازد و فرزندان را رها کند، نتیجه اش چه از آب در میآید؟
فرزندان چنین خانوادههای از هم پاشیده ای، چه جایگاهی در اجتماع میتوانند به دست بیاورند و در زندگی آینده خود چطور با اطرافیان شان میتوانند تعامل درست و سالمی داشته باشند؟
در فیلم «برای لزلی»، مخاطبین میبینند که در یک پایان سر همبندی شده، لزلی که از گذشته اش پشیمان است، سعی میکند گذشته را با زندگی در کنار یک مرد به قول خودش خستهکننده شروع کند و با خانواده اش آشتی کند اما واقعیت این است که تمام سالهایی را که این زن در توهم خوش گذرانی گذرانده و از خانواده اش دور شده، به این سادگیها قابل ترمیم نیست و آب رفته به جوی باز نمیگردد.