پرهیز از عقلکل مآبی! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان و حرف و حدیث بسیار، از سوی فدراسیون فوتبال، سرمربی تیم امید ایران انتخاب و نام او رسما اعلام شد. امیدهای فوتبال ایران چند رویداد مهم پیش رو دارند که بازیهای آسیایی هانگژو در شهریور سالجاری و مسابقات مقدماتی فوتبال المپیک(پاریس 2024) مهمترین آنها هستند.
انتخاب سرمربی جدید برای تیم امید مثل هر گزینش دیگری بازتابهای متفاوتی داشت و با اظهار نظرهای مختلفی روبهرو شد که این البته امری بدیهی است و اختصاصی هم به فوتبال ما ندارد. بر مسئولان فوتبال است که با بیتوجهی تام و تمام به نظراتی که از سر کینهتوزی و عقدهگشایی و بیماریهای روحی- روانی صاحبان آن مطرح شده و با توجه دقیق و جدی به آن دسته نظراتی که با نگاه کارشناسانه و دلسوزانه ارائه میشود، بهترین واکنش را به این بازتابها و اظهار نظرها داشته باشند و برای بهبود امور و پیشرفت کار و تحقق اهداف، حتیالامکان آنهایی را که میتوانند به کار بندند و در برنامهریزیهای خود لحاظ کنند.
رسانهها و کارشناسان هم وظیفه دارند که بهترین و بیشترین حمایت را از تیم امید و کادر فنی آن داشته باشند. بدیهی است وقتی حرف از حمایت میزنیم به معنای چشم بستن بر واقعیات و راهانداختن بساط مجیزگویی و مالهکشی نیست. بهترین و کارسازترین حمایت، نقد و تحلیل واقعیتها و نمایاندن نقاط ضعف و قوت پیش چشم مسئولان و مردم است. یکی از گرفتاریها و آفات فوتبال(و بلکه ورزش) ما، عاشق افکار و برنامههای خود بودن مسئولان و بیتوجهی به نظرات کارشناسانه و خیرخواهانه است. در واقع در ورزش ما- و خاصه رشتهای مثل فوتبال- از یکسو رسانههای ورزشی (البته درستکار، نه پادوهای قلم و میکروفون به دست) و کارشناسان (صاحب نظر و بیعقده و غرض) حرف و نظر و پیشنهادات خود را در کمال اخلاص و دلسوزی ارائه میدهند و از سوی دیگر مسئولان و کارشناسان بدون توجه به نظرات رسانههای منتقد و کارشناسان، کار خود را میکنند!
به بیانی دیگر از نظر بسیاری از مدیران ورزشی ما رسانه خوب و کارشناس قابل تقدیر و احترام، آن کسی است که حرف حق و نظر انتقادی نداشته باشد و فقط از عملکرد آقایان تعریف و تمجید کند و بر خرابکاریها و غلط کاریهای آنان ماله بکشد و آنها را ماستمالی کند. این است که میبینیم مشاوران رسانهای و کارشناسان فرهنگی! این مدیران، افرادی از دسته دوم هستند که رسانههایی را هم که بعضا وابسته به ارگانهای رسمی و حتی انقلابی هستند، در خدمت منافع خود و ماله کشیدن بر غلط کاری بعضی از مسئولان باج بده قرار میدهند و تقریبا اختاپوسوار در همه جای این ورزش هستند و خیلی آرام و محترمانه باج مشاورتی! خود را میگیرند و در برابر بسیاری از پلشتیها و اشکالات فاحش رایج در ورزش، چشمان خود را عامدانه میبندند و سکوت میکنند.
عرض کردیم این یکی از گرفتاریهای ورزش ماست. علت اصلی این آفت هم مدیران عوضی آمدهای هستند که چون نه مدیر هستند و نه ورزش را میشناسند، مجبورند با حقالسکوت دادن به بعضی از رسانهها و رسانهایها، آنها را به عمله و پادوی خود تبدیل کنند و به عمر مدیریتی خویش تداوم بخشند.
باری، این موضوع «یکی داستان است پر از آب چشم» و باید چارهای اندیشید و این روال و رفتار را اصلاح کرد. اصلاح آن هم بیش از هر جا و پیش از هر کسی باید نزد مدیران و مدیریتهای ورزش ما انجام شود، مدیرانی که مسئولیت بعضی از رشتههای مستعد ورزش ما را به دست گرفتهاند و انتظار میرود با رفتار جهادی و انقلابی به دنبال خدمتگزاری به مردم باشند اما در کمال تعجب و تاسف میبینیم رفتار دیگری پیشه کرده، به کسانی که عملا و علنا علیه این ملک و ملت اینجا و آنجا سمپاشی و تبلیغات منفی میکنند، دور میدهند، بعضی از مناصب حساس را به آنها میسپارند و سبیل باجخواهان رسانهای را چرب میکنند، اما از صدور کارت ورود به سالن برای خبرنگار قدیمیترین و معتبرترین نشریه ورزشی این مملکت عاجزند و او را به جلسات رسانهای خود دعوت نمیکنند! چرا؟ فقط برای اینکه او باج نمیخواهد و قلم و نظر خود را نفروخته و سخن حق میگوید و خیرخواه واقعی مدیریت آن مجموعه است!
تیم فوتبال امید ایران میادین حساسی در پیش دارد و مربیان جوان این تیم باید به مصداق:
طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
با پرهیز از عقل کلمآبی، تمام توان و هنر خود را برای انجام هر چه بهتر این مسئولیت و تحقق اهداف ملی، به کار بندند و حتما از نظرات دلسوزانه و کارشناسانه بزرگترها و پیشکسوتان با شخصیت و صاحب نظر ورزش و همچنین نقد و تحلیلهای دقیق و علمی اهالی رسانه، بهره بگیرند. موفقیت و تحقق اهداف شدنی است، به شرط آنکه خودمان این موفقیت را بخواهیم و در راه رسیدن به آن، اراده راسخ و محکم داشته باشیم.