kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۴۷۵۲
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۶

معیارها و ابزارهای تشخیص حـق از باطل

 
 
اکثریت یا اقلیت(کمیت )‌، معیار حقیقت نیست! قرآن [معيار قرار دادن‏] كثرت را مذمّت مى‏كند و مى‏گويد كثرت‌، معيار- حقیقت- نيست.
امام کاظم‌(ع) در حدیثی - خطاب به هشام- مى‏فرمايد: 
قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مى‏فرمايد: «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ، إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116) اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مى‏كنند؛ چون اكثر مردم تابع عقل نيستند، تابع گمان و تخمينند، همين كه چيزى در خيالشان پيدا مى‏شود دنبالش مى‏روند.چون اكثر اين‏جور هستند، پس به اكثر اعتماد نكن. اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد.
امام‌(ع) در- ادامه خطاب به هشام- مى‏فرمايد: هشام! به حرف مردم اعتنا نكن، به تشخيص مردم اعتنا نكن؛ تشخيص، تشخيص خودت باشد.(1) شخصیت‌ها-ی غیرمعصوم‌، در هر مرتبه‌ای که باشند- معیار حقیقت نیستند!
- امام علی‌(ع)در پاسخ به شخصی که در نبرد «جمل» در تمییز جبهه حق از باطل دچار تردید شده بود فرمود: انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ،اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ‏ (روضه الواعظین ص 31) حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمى‏شود شناخت. اين صحيح نيست كه تو اول‌، شخصيت‌هايى را مقياس قرار دهى و بعد حق و باطل را با اين مقياس‌ها بسنجى: فلان چيز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چيز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف؛ نه، اشخاص نبايد مقياس حق و باطل قرار گيرند.
 اين حق و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيت آنان باشد.يعنى بايد- نخست- حق‏ شناس و باطل‏ شناس باشى نه اشخاص و شخصيت‏ شناس؛- آن‌گاه- افراد (شخصيت‌ها) را با حق مقايسه كنى، اگر با آن، منطبق شدند شخصيتشان را بپذيرى و الّا نه.
در اينجا على‌(ع)معيار «حقيقت» را خود «حقيقت» قرار داده است و روح تشيع نيز جز اين چيزى نيست.(2)
شخصيّت‏ گرايى از دیدگاه قرآن
يكى از موجبات لغزش ‌انديشه، گرايش به شخصيّت‌هاست. شخصيّت‌هاى بزرگ تاريخى يا معاصر از نظر عظمتى كه در نفوس دارند بر روى فكر و ‌انديشه و تصميم و اراده ديگران اثر مى‏ گذارند
و در حقيقت، هم فكر و هم اراده ديگران را تسخير مى‏كنند. قرآن كريم ما را دعوت به استقلال فكرى مى‌‏كند و پيروي‌هاى كوركورانه از اكابر و شخصيّت‌ها را موجب شقاوت ابدى مىداند، به همین دلیل از زبان مردمى كه از اين راه گمراه مى‏شوند نقل مى‏‌كند كه در قيامت مى‏ گويند:رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (احزاب/ 67)؛
پروردگارا! ما بزرگان و اكابر خويش را پيروى و اطاعت كرديم و در نتيجه ما را گمراه ساختند. 
قرآن مى‏گويد بايد با سلاح عقل و‌انديشه با مسائل رو‌به‌رو شد؛نبايد عقيده‏اى درست را به دليل آنكه ديگران انگ و برچسب به انسان مى ‏زنند رها كرد و نبايد عقيده‌‏اى را به صرف تعلق داشتن به اين يا آن شخصيت بزرگ و معروف پذيرفت.(3)
 ابزارهای سه گانه برای پالایش تفکر دینی 
دين مقدس اسلام در ابتدا، هم صاف بوده و هم پاك‌، ولى خواه‌ناخواه در طول چهارده قرن كه در بستر افكار مردم قرار گرفته آلودگي‌هايى در آن پيدا شده است. 
اما آنچه كه مايه خوشوقتى است اين است كه سه دستگاه تصفيه براى پاك كردن اين آلودگي‌ها وجود دارد: 
1. دستگاه تصفيه در درجه اول خود قرآن است كه مصون و محفوظ از هرگونه تغييرى در دست است. 
2. دومین دستگاه تصفیه‌، سنت قطعى پيغمبر اكرم«صلی الله علیه و آله»- و ائمه معصومین «ع»- است كه از آن هم به مقدار كافى در دست داريم. 
3. سومین دستگاه تصفیه‌، عقل است كه دين مقدس اسلام عقل را حجت و معتبر شناخته است. 
قرآن خيلى لحن مؤدبى دارد.
 دو سه جاست كه قرآن زبان به يك تعبيرى مى‏ گشايد كه تقريباً نوعى دشنام است. 
يكى آن‌جايى كه بشر عقلش را، اين حجت ناطق به قول امام كاظم‌(ع) را به كار نمى ‏بندد. مى‏گويد: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ(انفال/22)؛ بدترين جنبنده ‏ها در نزد خدا چيست؟ انسانهايى هستند كه خدا به آنها زبان داده ولى لالند، گوش داده ولى كرند، عقل داده ولى تفكر و تعقل‏ ندارند. ما اگر اين سه مقياس را به كار ببريم، مى‏ توانيم خودمان را از هرگونه لغزش و غلطى مصون بداريم و انحرافات و اشتباهاتى را كه پيدا شده است از ميان ببريم.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج‏22، صص: 867- 866.
2. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على‌(ع))، ج‏16، صص: 309-307. 
3. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج‏2، صص: 68-67؛ ج 26 (آشنايى با قرآن(1- 5))ص 66.
4. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج‏21، صص: 104-96- با تلخیص و ویرایش جزئی.