kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۲۵۹۰
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۱

زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری

 

دفع بلاها با استغفار فردی و اجتماعی
خداى متعال مكرر در قرآن و از جمله در اين آيه زیر ما را امر مى‌كند به آمرزش‌طلبى و توبه‌ به سوى او. توبه، يعنى برگشت.
اين برگشت، هم در مرحله‌ ايمان و هم در مرحله‌ عمل و رفتار است. ما كوتاهى‌هايى داشتيم و داريم؛ بايد خود را اصلاح كنيم؛ و اين در درجه‌ اولِ اهميت است. سوره‌ مباركه‌ هود اين‌طور شروع مى‌شود: این قرآن کتابی است دارای آیاتی محکم که از جانب خدایی حکیم و آگاه به تفصیل و بسیار روشن بیان گردیده است.
(تا تذکر دهد به خلق) که جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستید، که من حقّا برای ‌اندرز و بشارت شما امت آمده‌ام. و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس به‌سوی او بازگردید.(سوره‌ هود، آيات 1ـ3) يعنى رسالت قرآنى در درجه‌ اول مسئله‌ توحيد است؛ بلافاصله بازگشت به خدا و آمرزش‌طلبى از خدا مطرح مى‌شود. اين، مربوط به همه‌ طبقات است؛ از پيغمبران گرفته تا درجات پايين؛ منتها گناهى كه از آن استغفار مى‌كنيم، در ما يك چيز است؛ در پاكان و برجستگان چيز ديگرى است. «كار پاكان را قياس از خود مگير». آنها هم احتياج دارند به استغفار؛ آنها هم ممكنند؛
سيه‌رويى ز ممكن در دو عالم
جـدا هـرگز نشد، والله اعلم
آنها هم احتياج دارند كه طلب مغفرت كنند و اين نقص و نرسيدن و اين كُندى نسبى را با طلب مغفرت از خدا جبران كنند. در مورد ما هم كه خطاها و گناهان يكى دو تا نيست؛ ما انواع و اقسام خطاها را داريم. اين، حرف اصلى ماست.
روايتى را هم در اينجا ذكر كنم: ادفعوا ابواب البلايا بالاستغفار، (مستدرك الوسائل، ج 5، ص 318)؛ درِ بلا را به وسيله‌ استغفار ببنديد. در همين آيه هم كه خوانديم، دارد يمتّعكم متاعا حسنا (سوره‌ هود، آيه‌ 3)؛ يعنى بهره‌مندى نيكو از زندگى، با استغفار و توبه و آمرزش‌طلبى از خداى متعال حاصل خواهد شد.
مراتب فردي و اجتماعي استغفار
در يك روايت ديگر دارد: خير الدّعا الأستغفار(آداب راز و نياز به درگاه بي‌نياز (ترجمه عدهًْ الداعي)، ص 361)؛ از همه‌ دعاها بهتر، طلب آمرزش از خداى متعال است. در مناجات شعبانيه آمده است: الهى ما اظنّك تردّنى فى حاجهًْ قد افنيت عمرى فى طلبها منك؛ خدایا، این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتى که عمرم را در طلبش سپرى کرده‏ام، از درگاهت بازگردانى. (اقبال‌الاعمال (ط القديمه)، ج 1، ص 68) اين حاجت چيست؟ حاجتى كه مى‌گويد من همه‌ عمرم را در طلب آن سپرى كردم، عبارت است از مغفرت الهى.
آمرزش الهى به معناى اصلاح خطاهاست؛ به معناى جبران كردن ضربه‌هايى است كه بر خودمان و بر ديگران وارد كرديم. اگر بشر بجد درصدد اصلاح خطاها و مفاسد باشد، راه خدا هموار خواهد شد و سرانجام بشر، سرانجام نيكى خواهد شد. اشكال كار ما انسان‌ها غفلت از خطاى خود، غفلت از لزوم اصلاح و غفلت از اجرايى كردن اصلاح در خود است. اگر اين غفلت‌ها از بين رفت و اگر اين عزم به وجود آمد، همه چيز اصلاح مى‌شود.
در مرحله‌ اول ‌ـ كه مرحله‌ مقدّماتى و جزو بزرگ‌ترين وظايف ماست ‌ـ خودمان اصلاح مى‌شويم، كه اساس هم اين است؛ يعنى همه‌ كارها مقدّمه‌ اصلاح خود است؛ همه‌ كارها مقدّمه‌ كسب رضاى الهى از خود است(سوره‌ مائده، آيه‌ 105) همه‌ تلاشها و مجاهدت‌ها براى اين است كه بتوانيم خدا را از خودمان راضى كنيم و به كمالى كه در اصل آفرينش براى ما در نظر گرفته شده، خود را برسانيم.
مرحله‌ ديگر، استغفار اجتماعى و اصلاح اجتماعى است؛ مسير و هدف جمعى و كاركرد عمومى را در حوزه‌ توانايى خودمان اصلاح كنيم؛ كه اين واضح‌ترين نمونه از تأثير استغفار و مفهوم و محتوا و مضمون واقعى استغفار است. نبايد اين كار را دشوار به حساب آورد. اگر اراده كنيم، اين كار آسان است و ما مى‌توانيم.
اين شب‌ها در دعاى شريف ابوحمزه خوانديد: و انّ الرّاحل اليك قريب المسافة؛ پروردگارا! كسى كه به سمت تو بيايد، راهش نزديك است. عمده، عزم كردن، حركت كردن و همّت گماشتن است. و انّك لا تحتجب عن خلقك الّا ان تحجبهم الأعمال دونك. ما به دست خود و با خطاهاى خود، بين خود و خدا فاصله ايجاد مى‌كنيم.
خداى متعال با ما فاصله‌‌ای ندارد؛ راه نزديك است. اگر توفيقى پيدا شد، اين توفيق نشانه‌ رحمت الهى است. اگر توانستيد از دل استغفارى برآوريد و عزمى و حركتى بكنيد، بدانيد كه توفيق الهى و توجّه الهى شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب مى‌كنند و مى‌كِشند.
خدا در موارد متعدّد توبه را به خودش نسبت مى‌دهد: ثمّ تاب عليهم ليتوبوا (سوره‌ توبه، آيه‌ 118)؛ خدا توبه كرد تا انسانها توبه كنند. توبه يعنى چه؟ يعنى توجّه و برگشت. خدا به شما عطف توجّه كرد؛ اين موجب شد تا دل شما هم به خداى متعال متمايل شود.
تا كه از جانب معشوق نباشد كششى
كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد
در همين دعاى ابى‌حمزه‌ ثمالى عرض مى‌كنيم: معرفتى يا مولاى دليلى عليك و حبّى لك شفيعى اليك و انا واثق من دليلى بدلالتك و ساكن من شفيعى الى شفاعتك؛ اينکه تو من را به خود دلالت كردى، اينکه دليل براى من اقامه شد، گواه بر اين است كه تو من را دارى دلالت مى‌كنى؛ تو من را دارى مى‌كشانى و جذب مى‌كنى.
اگر مى‌بينيد در ماه رمضان دستهاى جوانان ما در مساجد به سوى آسمان بلند مى‌شود و صداى «العفو» آنها فضاى جامعه را پُر مى‌كند، بدانيد كه نظر لطف خدا روى اين ملّت است؛ جذب الهى است؛ كششى است كه خداى متعال ايجاد كرده است؛ چون مى‌خواهد رحمت خود را بفرستد. اللّهمّ انّى اسئلك موجبات رحمتك(مصباح المتهجّد، ج1، ص 61)؛ از خداى متعال موجبات رحمت را مى‌خواهيم. اين، موجبات رحمت را فراهم مى‌كند.
خداى متعال مى‌خواهد رحمت و لطف خود را شامل حال اين ملّت كند.
بیانات در ديدار كارگزاران نظام ـ 8/8/1384