دوره حضور ناتو در افغانستان الگوی مسمومیتهای دانشآموزی این روزها است
بیژن پیروز عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در برنامه جهانآرا با محوریت موضوع مسمومیتهای سریالی دانشآموزان با تاکید بر وجود موارد مشابه این موضوع در کشورهای دیگر بیان کرد: جنگ روانی یک جنگ واقعی است و در رابطه با این موضوع در خیلی از کشورها، هم در کشورهای اروپایی و هم در کشورهای آسیایی موارد مشابه بوده است.
وی همچنین افزود: بنگلادش، هندوستان، بلژیک و انگلستان این مورد مشابه را داشتند، اما موردی که بیشترین میزان تحقیقات روی آن انجام شده و اتفاقا الگویی برای اتفاقاتی است که در ایران شاهد هستیم، دوره حضور ناتو در افغانستان است.
دکتر پیروز با اشاره به اخبار مسمومیت در افغانستان اظهار کرد: از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ کمپینی را شاهد بودیم که از سال ۲۰۰۹ خیلی جدی شد و طی آن مسمومیت بچه مدرسهایها و دبیرستانیها را شاهد هستیم که بیشتر دختران بوده اما نوعا پسر هم در بین آنها وجود دارد.
وی درخصوص دلایل این اتفاق بیان کرد: در آن زمان گفته میشد که دانشآموزان مورد حملات گاز سمی قرار گرفتهاند. سال ۲۰۱۲ بحث این بود که گاز سمی چه میتواند باشد. این چه مدل بیوتروریزم است که همه منابع از ناتو تا WHOمیگویند که هیچ تریسی از مواد شیمیایی نه در آب آشامیدنی، نه در غذا و نه در هوا مشاهده نشده و هیچ مشکلی در نمونه خون و حتی نمونه ادرار بچهها وجود نداشته است.
وی همچنین ادامه داد: مضاف بر اینکه بچهها هدف هستند و آدم بزرگهای کلاس هم اگر چه مقداری احساس ناراحتی میکنند اما کارشان به بیمارستان کشیده نمیشود. البته این بدین معنا نیست که هیچوقت کار معلمان و افراد سن بالا در مدارس به بیمارستان کشیده نمیشود، آنها نیز ممکن است به بیمارستان مراجعه کنند اما این مدل حمله معمولا یک محدوده سنی دارد که یا آدمهایی از یک سنی مسنتر یا کم سنتر بیشترین قربانیهای آن هستند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به شاخصههای اصلی این حملات تصریح کرد: این حملات شاخصههای اصلی که یک حمله واقعی میتواند داشته باشد را دارند. بیهوشی، استفراغ، دلپیچه یا دلدرد، سر گیجه و همه شناسههای یک حمله واقعی در این حملات وجود دارد اما به جای یک سم در آنها از یک محرک محیطی استفاده میشود.
وی با اشاره به کیسهای مسمومیت در افغانستان بیان کرد: طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۲ کیسهای مسمومیت سالانه عبارت بودند از سال ۲۰۰۹، ۲۹۷ نفر مسموم شده؛ سال ۲۰۱۰، ۳۷۰ نفر مسموم شده؛ سال ۲۰۱۱، ۱۱۹ نفر و سال ۲۰۱۲، ۸۴۸ نفر با علائم مسمومیت کارشان به بیمارستان کشیده شده و همه مسموم شدگان دانشآموز بودهاند و همگی نیز در مدرسه به این حال دچار شدهاند. در تمام گزارشها نیز آمار کشته شدگان در این قضیه صفر بوده و یعنی عامل شیمیایی منجر به مرگ نشده است. عامل در واقع فقط ماشه بوده است.
دکتر پیروز با اشاره به چگونگی رخداد این اتفاق اظهار کرد: در افغانستان با طالبانی مواجه بودیم که میگفت با تحصیل زنان و کودکان مخالف است اما میگفت این کار را نکرده است. طالبان نیز آن موقع دوستی نداشتند و آمریکاییها اشغالگر بوده و میخواستند که بگویند طالبان از ما بدتر هستند و به همین دلیل در آن زمان این کمپین را راهانداختند.
وی در ادامه اضافه کرد: این تکه را در ذهن داشته باشید؛ قرار دادن دانشآموزان در وضعیت ذهنی نگرانی دائم که اینکار با رسانه میتواند انجام شود. اینکه نگران باشید طالبان شما را از بین میبرند یا آمریکا شما را از بین خواهد برد یا هر کس دیگری، در واقع شما را نگران میکند.
این عضو هیئت علمی همچنین افزود: بعد نیاز است که محرک محیطی معرفی شود. انتشار بوی بد، دیدن یک ماده ناشناخته، دیدن آدمی که علائم دارد و حالش بد شده و هرچیز دیگری که تداعیکننده بیوتروریزم یا تروریزم شیمیایی باشد میتواند شما را به وضعیت MPI برساند.
وی ادامه داد: در این وضعیت شما نباید خیال کنید که طرف ادا در میآورد یا همه چیز در ذهنش است؛ در آن زمان همه علائم یا برخی از علائم واقعی در فرد ایجاد میشود. کسی که در این وضعیت قرار میگیرد یک بیماری واقعی دارد و این در حالی است که مسموم نشده و تنها یک بوی بد احساس کرده است. دکتر پیروز با اشاره به وجود آدمکش در این قضیه نیز تصریح کرد: نکته دیگری وجود دارد؛ شما برای یک ترور با مواد شیمیایی یا مواد منفجره و یا بیولوژی، به یک آدمکش واقعی نیاز دارید در صورتی که اینجا آدمهایی که اجیر میشوند آدمهایی هستند که راحتتر قابل اجیرشدن هستند. ضمنا اگر از یک حدی بگذریم دیگر نیاز به اجیر کردن کسی نیست؛ یعنی شما هدفتان از معرفی محرک این است که خبر آنطور منتشر شود که تمام جامعه هدف در تهدید باشد و وقتی به اینجا رسید دیگر نیازی به معرفی محرک محیطی نیست. این موضوع در مدارس افغانستان اتفاق افتاده است. در هیچ موردی ناتو، سازمان بهداشت جهانی و دکترهای محلی نتوانستند عامل را شناسایی کنند.
دکتر پیروز با اشاره به نوع و مدت زمان درمان و معالجه این مسمومیت بیان کرد: معالجات در این قضیه با معالجات مسمومیت عادی متفاوت است و فرقش این است که بیمار زودتر جواب میگیرد و نیازی به دادن آنتی سم به بیمار نیست. خیلی وقتها اگر فشار طرف کم باشد با سرم و اگر نه با چیزهایی که معادل آب قند هستند درمان میشود و ظرف یک روز حالش خوب خواهد شد و تلفاتی هم ندارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: ما با کشور افغانستان چند تا تفاوت اساسی داریم؛ اول اینکه ما یک جمعیت به شدت تحصیل کرده داریم که همواره به دنبال تحصیلات بچههایشان هستند. ما بیشترین سرمایهگذاری را در ایران روی تحصیلات انجام میدهیم. دوم اینکه در خود افغانستان ثابت شد که طالبان کاری نکرده است.
دکتر پیروز درخصوص چرایی اثرگذاری بیشتر مسمومیت روی دختران بیان کرد: دختران یکسری ویژگیهای طبیعی دارند؛ دختران بو را بهتر احساس میکنند و نسبت به محرکهای محیطی و روانشناختی حساستر هستند، همین موضوع باعث میشود که قربانی ایدهآل خانمها باشند که صرفا دختر بچه نیستند.
این عضو هیئت علمی با اشاره به روند این موضوع و نوع برخورد آن در جامعه اظهار کرد: این الگو در ایران هم اجرا شده و هم رسانههای داخلی و هم رسانههای خارجی به روند آن کمک کردند. رسانههای داخلی در حال گمانهزنی هستند.
وی در ادامه افزود: با مطالعه راههای مقابله با MPI متوجه خواهیم شد اولین بحث این است که مشخص شدن نتایج آزمایشات آب، هوا و نمونهگیری از اشخاص و محیط، زمان میبرد و در این مدت اقسام شایعه وجود دارد و شما به عنوان یک رسانه مسئول هستید که از این شایعهها فرار کنید. همچنین در این مورد خاص از پرسیدن سؤالهای پر مهیج باید پرهیز شود. باید صبر شود تا نتیجه آزمایشات مشخص شود.
وی همچنین افزود: از طرفی چون شما در اینجا عامل مسمومکننده، عاملکشنده، عامل کهیرزا، عامل شیمیایی یا بیولوژیکی که بشود پیدا کرد را ندارید و صرفا یک محرک دارید به هیچ نتیجهای نمیرسید و نهایتا میتوانید کسی که آن محرک را منتشر کرده دستگیر کنید. محرک میتواند هرچیزی باشد؛ محرکی که در جاهای مختلف افغانستان استفاده شده طبق مصاحبههای دانشآموزان افغانی خیلی شبیه به نظرات دانشآموزان ایرانی است که در مصاحبهها بیان میشود.
دکتر پیروز با اشاره به این که «نتیجه این طرز مقابله با جمهوری اسلامی چه میشود؟» بیان کرد: ما قوی میشویم. بعضیها گمانهزنی کردند که برخی گروههای طالبانی عامل این کارها هستند اما من این را قبول نکردم؛ دلیل این است که همچین گستردگی در آنها نمیتواند وجود داشته باشد. این گروهها ۴۰ سال قبل کجا بودند؟
وی همچنین ادامه داد: تا اینجا چیزهایی که ما دیدیم این است که آدمهای پستی که خیلی راحت آدم میکشند آمدند و از این روش روانی استفاده کرده و روی بار روانی روششان نیز حساب باز کردهاند. در ایران موجب میشود که چه پسران و چه دختران بیشتر درس بخوانند و در افغانستان نیز همینطور نیز شد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به عقاید جمهوری اسلامی ایران بیان کرد: در ایران و جمهوری اسلامی عقایدی همچون عقاید طالبان وجود نداشته و نداریم و عزم خانمها را برای اینکه بهتر و بیشتر درس بخوانند جزم میکنیم.
وی همچنین درخصوص ادامه پیدا کردن روند مسمومیتها اظهار کرد: این موضوع در ایران همچون افغانستان ۳ الی ۴ سال طول نخواهد کشید. هم سرویسهای امنیتیمان برای یافتن محرکها و کسانی که محرکهای محیطی را به محیط تزریق میکنند خیلی قویتر است و هم اینکه برای مردم یک آموزش کلی گذاشته میشود و اگر دانشآموزان در مدرسه با همچنین مواردی روبهرو شدند بدانند که چه راههایی را باید طی کنند.