نگاهی به «پنج روز در مموریال»
نژادپرستی به سبک کادر درمان!
فاطمه قاسمآبادی
شرایط اضطراری در مورد رخدادهای طبیعی، همیشه وجود داشته و خواهد داشت اما مسئله اصلی، چگونگی برخورد با این رخدادها و کمکرسانی بعد از این رخدادهاست... اینکه یک دولت تا چه حد برای مواجهه با این فرم از اتفاقات آماده است و در صورت وقوع چنین اتفاقاتی، بتواند تا حد امکان مردم و شرایط را کنترل کند، بسیار مهم است.
البته در حال حاضر و به خاطر گسترش اطلاعرسانی و وجود شبکههای مجازی، خبرهای مختلفی درباره فجایع طبیعی، به سرعت در هر جای جهان پخش میشود و از طرف دیگر پدیدهای با عنوان «سلبریتیها» هم به میدان آمدهاند و در این بین سهم خود را ادا میکنند.
اگر از این مسئله بگذریم که در همه جای جهان به جز کشور خودمان که معمولا سلبریتیها در زمان وقوع چنین فجایعی، تنها به پست گذاشتن و غر زدن در مورد شرایط و در نهایت رفتن به موقعیتهای نزدیک به آن خرابیها و عکس و فیلم گرفتن با حضور خودشان، نقشآفرینی میکنند، معمولا سلبریتیهای دنیا، در این مواقع، به کمپینهای مورد تایید دولتها، پولهای قابل قبول واریز میکنند و کمکهای بسیاری برای مردم آسیب دیده توسط خودشان و طرفداران شان جمع میکنند.
حال این سؤال پیش میآید که به غیر از حواشی مربوط به دنیای مجازی، در چنین مواقعی، خدمت رسانی باید چطور مدیریت شود و مسئولین تا کجا باید جوابگوی کم کاریها یا قصور خود باشند؟
سریال «پنج روز در مموریال» بر اساس کتابی به همین نام، نوشته «شری فینک» در سال 2013، ساخته شده است. این مینی سریال توسط «جان ریدلی» و «کارلتون کیوز» ساخته، نویسندگی و کارگردانی شده است. این سریال محصول سال 2022 شبکه «اپل تی وی پلاس» است.
داستان یک طوفان
داستان سریال «پنج روز در مموریال»، در واقع به سال 2005 میلادی بر میگردد و مشکلاتی را که یک بیمارستان در نیواورلئان پس از ورود «طوفان کاترینا» به شهر متحمل میشود را به تصویر میکشد.
پس از اینکه طوفان کاترینا که به عنوان یکی از بزرگترین طوفانهای آمریکا شهرت گرفته است، از دریا به خشکی میرسد، باعث مرگ هزار و۸۳۶ تن و آوارگی یک میلیون نفر میشود. چنین فاجعهای انسانی از زمان جنگهای داخلی آمریکا در ایالات متحده دیده نشده بود.
در داستان سریال «پنج روز در مموریال»، تلاش تیم پزشکی به همراهی دکتری به نام
«آنا پو» را نشان میدهد که در نهایت بنا بر تصمیم همین دکتر، مبنی بر تزریق مرگبار به عدهای از بیماران که احساس میکردند نمیتوانند کمک شان کنند را روایت میکند!
این قربانیان که اغلب از سیاه پوستان فقیر بودند، با تزریق مرگبار میمیرند تا دردسری برای تیم پزشکی و امداد نباشند و پزشکان و بقیه بیماران به موقع بتوانند، بیمارستان را ترک کنند... داستان سریال، شرایط آن پنج روز و شکایت خانوادههای قربانیان از کادر پزشکی را بعد از این حادثه، به تصویر میکشد.
جنایت موجه!
در سریال «پنج روز در مموریال»، سازنده سعی کرده به بهانه کاملا موجهی مانند سردرگمی و کمبود امکانات، یک عمل شنیع و غیر قابل دفاع را موجه جلوه بدهد و قسمت جالب ماجرا اینجاست که کاملا تصادفی و بر حسب اتفاق، باز هم سیاه پوستان قربانی این سردرگمی و... هستند!
در دنیای واقعی پس از طوفان و سیل، ارتش آمریکا مسئول امداد رسانی به مردم نیواورلئان شد. طبق آن چیز که برخی از شاهدین عینی اعلام کردند، ارتش آمریکا طبق دستور، از کمک کردن به سیاهپوستان خود داری میکرد...انتشار تصاویر سیاه پوستانی که برای جلب توجه بالگردهای ارتش، از پرچم آمریکا استفاده میکردند موج اعتراضات را شدت داد. این حرکت سیاه پوستان نشان داد که ارتش، آنها را آمریکایی نمیداند.
در همان زمان موج دوم اعتراضات به ارتش آمریکا، زمانی شروع شد که تصویر جنازه یک فرد سیاه پوست که اجزای بدنش به دلیل گذشت زمان زیاد، تجزیه و فاسد شده بود، در حالی که سرباز ارتش آمریکا در چند متری او ایستاده، در رسانهها منتشر شد.
این مسئله در طول سریال اما کاملا طور دیگری به تصویر کشیده میشود و در نهایت هم مسببین این جنایت، از اتهامات مبرا میشوند و خانوادههای قربانیان هم مجبور به مذاکره و گرفتن غرامتی میشوند که حق صحبت در مورد آن را در رسانهها نداشتند!
نژادپرستی قابل قبول!
در سریال «پنج روز در مموریال»، مخاطبین از همان ابتدا وضعیت در هم ریختهای را میبینند که در آن هر کسی تقصیرات را گردن دیگری میاندازد و در نهایت هم به قول معروف: «کی بود کی بود، من نبودم» پیروز ماجرا میشود و حتی دولت هم چنان که باید مقصر نشان داده نمیشود!
در «پنج روز در مموریال»، از همان ابتدا، بینندگان میبینند که پرسنل سفید پوست و فداکار بیمارستان، در نهایت احترام و دلسوزی، در حال مراقبت از سیاه پوستان زهوار در رفته و بسیار مریض هستند و در روند ماجرا همین سیاه پوستان، مانند باری غیر قابل به دوش کشیدن، توسط پرسنل دلسوز، اجبارا، به آن دنیا فرستاده میشوند!
اینکه سازنده سعی کرده از بین آن 12 نفر که تزریق رویشان انجام شد، تنها روی مرد سیاه پوست 200 کیلویی تمرکز کند که شرایط جا به جاییاش بسیار سخت بوده، جای سؤال دارد و برای مخاطبین آگاه این سؤال را به وجود میآورد که پس بقیه بیماران چرا باید کشته میشدند؟ (البته اگر فرض کنیم که هیچ راه نجاتی برای آن مرد نبوده باشد) آیا شرایط نجات و بردن آنها به سقف بیمارستان هم خاص بود و به هیچ وجه امکانپذیر نبود؟
با توجه به اینکه در حالت عادی، روزانه سیاه پوستان فقیر زیادی در آمریکا، توسط پلیس این مملکت کشته میشوند، چندان دور از ذهن نیست که کادر پزشکی این جامعه هم همین نگاه بیرحم را نسبت به جان سیاه پوستان داشته باشند ولی اینکه سازنده سریال سعی دارد وجه انسان دوستی و اجبار را در چنین تصمیمی به زور، به خورد مخاطبینش بدهد، دیگر زیاده روی است و توهین به شعور مخاطبین.
مقصری نیست!
در سریال «پنج روز در مموریال»، سازنده سعی دارد بگوید که هر چند پرسنل زحمتکش بیمارستان مموریال مجبور به انجام این عمل خلاف انسانیت شدند ولی قانون و عدالت در این کشور به قدری گسترده است که مسببین باید جوابگو باشند و پای میز محاکمه بیایند.
حالا دیگر اهمیتی ندارد که این محاکمه بازیها هم در نهایت، حق را به خانوادههای داغدار سیاهپوست نمیدهد و داستان طوری جلو میرود که مخاطبین با کادر پزشکی و بخصوص دکتر آنا پو (با بازی ورا آن فارمیگا ) با آن چشمان آبی غمزده و گشادش، همذات پنداری کنند، نه قربانیان ماجرا.
از طرف دیگر داستانگریز بسیار ضعیفی هم به وضعیت کمکرسانی دولت وقت آن زمان زده است و در صحنههایی جورج بوش پسر را نشان میدهد که پس از بالا گرفتن اعتراضات مردمی، وارد مناطق آسیب دیده از سیل و طوفان شد و نمایش یک سری رفتارهای تبلیغاتی مانند بغل کردن چند سیاه پوست با پس زمینه پرچم آمریکا بر روی اقدامات ارتش و عدم کمکرسانی به سیاهپوستان سرپوش گذاشت.جالب است که در سریال «پنج روز در مموریال»، از زاویه دید سازنده، در نهایت هیچ کس مقصر این بیعدالتیها و جنایتها نبود جز طوفان، که آن هم بدون اطلاع قبلی باعث ویرانی شد و آمریکاییها را به مشکلات بیشمار دچار کرد!
شبکه جدید
یکی دیگر از غولهای سرمایهداری این روزها، که سعی دارد از رقبای سرمایهدار دیگرش عقب نیوفتد، شرکت «اپل» است که با براهانداختن یک شبکه تلویزیونی و ساخت فیلم و سریال اورجینال، سعی کرده شانس خود را در جذب مخاطب و بیشتر کردن سرمایهاش امتحان کند.
این شبکه تازه وارد که تابهحال فیلمها و سریالهای قابل قبولی را روی آنتنش برده است، نه به هیچ وجه در حد واندازه شبکههایی مانند نتفلیکس، آمازون و اچ بیاو ولی در حد خودش به عنوان یک شبکه تازه کار، خوب عمل کرده است و در جایگاههای پایینتر توانسته مخاطبینی برای خودش دست و پا کند و پای روایت ساختههایش بنشاند.