آیتالله خمینی نگذاشت بازرگان مردم انقلابی را به خانههایشان برگرداند (خبر ویژه)
روزنامه تحت مدیریت غلامحسین کرباسچی گفتوگویی با احمد زیدآبادی منتشر کرده و در کنار تصویر مشترک حضرت امام و مهدی بازرگان تیتر زد: «قربانی میانهروی»! به بیان دیگر در حالی که کرباسچی در برخی محافل خود را انقلابیتر از دیگر انقلابیون وانمود میکند، اما به حضرت امام، اتهام تندروی در مقابل میانهروی ادعایی بازرگانی زده است.
در عین حال زیدآبادی در این گفتوگو اظهار میدارد:
- «مبنای انقلاب و تفکر نیروهایی که خیلی در انقلاب مؤثر بودند، ضد امپریالیستی بود. تمام گروههای چپ، سازمان مجاهدین و نیروهای روشنفکری مسلمان که متأثر از مرحوم شریعتی و آیتالله طالقانی بودند، نگاه ضد امپریالیستی داشتند. منظورشان از شعار نهشرقی ، نهغربی، بیشتر علیه غرب بود. خیلیهایشان خواهان نزدیکی شرق بودند.
- آیتالله خمینی اتفاقاً بحث نه شرقی نه غربی را علیه همین نیروها مطرح کرده بود. یعنی قصد داشت یک موازنهای ایجاد کند. اندیشه بخشی از نیروهای چپ مارکسیست یا مذهبی که در انقلاب مؤثر بودند یک مقدار در بین نیروهای فعال در سطح جامعه، هژمونی پیدا کرده بود. اینها طرفدار مبارزه با امپریالیسم از طریق یک نوع سهلانگاری و روابط عادی و یا همکاری با شوروی بودند. این خیلی هژمونیک بود. به نظر من آیتالله خمینی نه شرقی نه غربی را برای خنثی کردن این نوع نگاه مطرح
کرده بود.
- بازرگان تصمیمگیر اصلی نبود. خودش نخستوزیر دولتی بود که شورای انقلاب بهمثابه قدرت قانونگذار آن عمل میکرد و در آنجا هم افراد زیادی بودند که میانه خوبی با بازرگان نداشتند. از طرف دیگر آن نیروی انقلابی که آزاد شده بود و میخواست فعال باشد، خیلی رادیکال بود. آیتالله خمینی به این نیروی رادیکال بهعنوان نیرویی که میتوانست پشتوانه قدرت خودش باشد نگاه میکرد اما آقای بازرگان اینها را بهعنوان مزاحم مینگریست.
- وقتی سفارت آمریکا گرفته شد دیگر همه نیروهای ضدامپریالیستی که با آیتالله خمینی ضدیت داشتند یا خلع سلاح شدند و یا زیر چتر او رفتند. این اتفاق ظریفی بود که آن زمان رخ داد. در آن میانه، بازرگان اصلاً کارهای نبود. نه پایگاه قدرتی داشت و نه قدرت بسیج داشت و نه اینکه شعارهایش در آن جو رادیکال انقلابی بهجایی میرسید. بازرگان پیرمردی بود که سودای رفتار گامبهگام و عادیسازی شرایط و راندن این مردم رهاشده در انقلاب به خانههایشان داشت و این شعارها در آن زمان موردتوجه قرار نمیگرفت و جاذبهای نداشت».
یادآوری میشود اطلاق میانهروی به دولت موقت بازرگان و نهضت آزادی در حالی است که برخی عناصر اصلی این طیف در آن شرایط انقلابی علیه استبداد و استعمار، مراودات پنهانی با سفارت آمریکا و مقامات آمریکایی داشتند و مقامات واشنگتن طبق اسناد لانه جاسوسی امیدوار بودند که از طریق این گروه، سلطه از دست رفته خود به ایران را احیا کنند. نکته مهم، عبرت نگرفتن سران این طیف، از معاملهای بود که آمریکا به واسطه کودتای 28 مرداد 1332، با چهره سکولاری مثل دکتر مصدق کرده بود.