kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۸۸۲
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۵

از جنجال و هوچی‌گری نترسید حرف خدا در هیچ شرایطی نبایـد زمیـن بمـاند 

 
 
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
نظام جمهوری اسلامی ایران، این قابلیت را تاکنون داشته  و دارد  که در طی حکومت خود و به‌ویژه در طی چند سال گذشته تمام گروه‌های مخالف و معاند خود را در کنار هم قرار دهد و متحدالشکل و با صدای واحد آنها را روبه‌روی خود ببیند. 
این موضوع در نگاه اول شاید ضعف جمهوری اسلامی باشد که گروه‌های مختلف با صدای واحد در مقابل او هستند؛ اما با مراجعه به تاریخ، به خوبی می‌توان دریافت که قطعا این موضوع از محسنات و نقطه قوت این حاکمیت محسوب می شود که توانسته است؛ این قدر واضح تمام گروه‌های معارض و معاند خود -که در شرایط معمول به هیچ وجه در کنار هم جمع نمی‌شوند- را در یک قالب واحد بیاورد و دقیقا با همه یکسان و با یک منطق، یعنی «منطق حرف خدا»  برخورد کند. نگاه به جنگ احزاب نشان می‌دهد که پیامبر اسلام(ص) نیز با چنین موضوعی روبه‌رو بوده است و نگاه به مراحل مختلف حکومت امیر‌المومنین علی (ع) نیز دقیقا گویای آن است که ایشان هم به‌طور آشکار دچار این موضوع بوده اند و در طی مراحل مختلف حکومت، گروه‌هایی مثل قاسطین و مارقین و ناکثین در مقابل ایشان ایستاده‌اند.
اگر علت شکل گیری اتحاد دشمنان پیامبر(ص) و امیر المومنین(ع) وحتی انبیاء الهی  را بررسی کنیم به نکته قابل توجهی خواهیم رسید که بسیار حائز اهمیت است؛ و آن پافشاری بر مسیر الهی و حقانیت و مبارزه با استبداد و استکبار و کفر است.
بدین گونه که پیامبر(ص) هر چه که بیشتر بر موضوع وحدانیت خداوند و بر مبارزه با ظلم اصرار می‌ورزیدند، دایره دشمنان ایشان گسترده‌تر می‌شد، و امیر المومنین(ع) نیز به همین نحو، که هر چه بر موضوع عدالت و شیوه حکومت الهی اصرار ورزیدند دشمنان جدید و جدی‌تری ظاهر شدند که به ظاهر شاید تا دیروز هم دوست بودند.
جمهوری اسلامی‌ایران نیز از بدو انقلاب دارای آرمان‌ها و شعارهایی بوده است که به رغم چالش‌ها و محدودیت‌ها و مشکلات و موانع بسیار، ذره ای از آن شعارها و آرمان‌ها نکاسته است و همواره تاکید بر عملی شدن آن شعارها و آرمان‌ها دارد. اینکه این شعارها و آرمان‌ها چه بوده اند؛ بماند! چرا که تقریبا همه واقف به این شعارها و آرمان‌ها هستند؛ اما آنچه که به‌عنوان مانع در مسیر تحقق این اهداف و آرمان‌ها قرار داشته و  دارد، علاوه بر دشمنان ذاتی که عموما در خارج از مرزها بوده اند؛ عده‌ای دشمن داخلی هم  هر روز از گوشه ای با بهانه ای سر بر آورده اند که اگر کمی  واقع‌نگر باشیم؛ امروز می‌توانیم بگوییم گروه‌ها و افراد قابل توجهی هستند که ای بسا تا دیروز نیز در تضاد با هم بودند - و امکان جمع این‌ها در یک‌جا و یک نقطه و بر سر یک موضوع غیر ممکن بود- اما امروز می‌بینیم که حداقل در ظاهر، همه این گروه‌ها صدای واحدی برای جمهوری اسلامی‌ایران دارند و البته که این اجماع آنها -اگر دوام بیاورد - برای ایران بهترین حالت ممکن به جهت مبارزه و خنثی سازی با آنهاست.
رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت‌ا... خامنه‌ای بعد از ارتحال امام خمینی (ره) در جلسه تعیین رهبری و بعد از انتخاب ایشان که با اما و اگرهایی از سوی خود ایشان روبه‌رو بود، یک جمله ای را  قریب به مضمون ذیل در جلسه تعیین رهبر به مجلس خبرگان گفتند که بسیار قابل تامل است و گویا از همان موقع، پیش بینی چنین روزهایی را با الهام از وقایع صدر اسلام داشتند:
من اگر رهبر بشوم امکان دارد با بعضی از آقایان نیز مسئله داشته باشم.
آقایان مورد اشاره ایشان افراد کمی نبودند و کمترین عنوانشان خبره بودن در مجلس خبرگانی بود که تقریبا همگی  دارای اجتهاد نیز بودند؛ و این دقیقا یعنی اینکه رهبر فرزانه انقلاب می‌دانستند در مسیر انقلاب بودن و باقی ماندن در این مسیر، در آینده پر هزینه و بسیار مشکل خواهد بود، که ای بسا امروز می‌بینیم اکثریت آنهایی که از خارج از ایران صدای بلندی برای انقلاب اسلامی دارند افرادی هستند که در چارچوب همین انقلاب ارتزاق کرده‌اند و شهره و نامدار شده اند و بعد از لغزیدن از مسیر اصلی انقلاب، به جای بازگشت به سمت انقلاب، خود را در ورطه دشمنی با مردم و نظام جمهوری اسلامی قرار داده‌اند.
موضوع تاریخی خیلی قابل دسترس برای تطبیق این موضوع و شناخت حق از باطل، موضوع عاشورا و کربلا است که با یک بررسی ساده در می‌یابیم که امام حسین(ع) نیز در هنگام عزیمت از مدینه به مکه تنها نبودند و همین‌طور هنگام عزیمت از مکه به سمت کربلا و نیز، منزلگاههای بعدی  که طی کردند و همه اینها مضاف بر چندین هزار نامه ای بود که از کوفه برای ایشان رسیده بود.
پس باید پرسید؛ چه شد که از میان آن همه جمعیت  امام حسین(ع) در روز عاشورا با هفتاد و دو نفر باقی ماند و تنها مقابل لشکریان یزد ایستاد؟ آیا این چیزی جز آن بود که می‌توانیم بگوییم از مکه تا به ظهر عاشورای کربلا، میلی متر به میلی متر و ثانیه به ثانیه، افراد مختلف از آن خیل، به بهانه های واهی و هر کدام به طریقی غیر از طریق حق، از مسیر شناخت و درک حق خارج شدند.
سالها پیش رهبر انقلاب تعبیر بسیار زیبایی برای مسیر انقلاب تحت عنوان «قطار انقلاب» داشتند که این قطار انقلاب به مسیر خود ادامه می‌دهد و این افراد هستند که باید تصمیم بگیرند با این قطار همسفر باشند یا نه! ریل و مسیر حرکت این انقلاب ثابت و تغییرناپذیر است و آن، به‌طور مشخص ارزشها و آرمان تعیین شده ای است که در آغاز حرکت انقلاب اسلامی تعیین شد و با همان ارزشها و آرمان‌ها، انقلاب پیروز شد و بعد از آن، هشت سال  نفسگیر دفاع مقدس را هم  پشت سر گذاشت تا رسید به دورانی که به دوران گام دوم انقلاب معروف است و رهبر فرزانه انقلاب، نه تنها انقلاب اسلامی را به رغم وقایع پشت سر و موانع روبه‌رو، پیر و فرتوت نمی‌بیند و نمی‌داند، بلکه آن را نهالی جوان می داند که در عنفوان باردهی است و انقلاب، تازه می‌خواهد ثمره‌های بارور شده خود را که با یقین به مسیر حق به دست آمده است را ببیند.
شعار بسیار مفهومی و ماندگار از اوایل انقلاب در اذهان مردم ایران و در میان خاطرات بی شمار دهه‌های گذشته عمر انقلاب است که می‌گفت: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.
این شعار مقدم بر هر چیز دیگر، تکیه بر نام خدا و استعانت از او در قالب دعا دارد و پس از آن، آرزوی نهفته در سینه شیعیان- که همانا قرنهای متوالی ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) است - را بیان می‌کند و در نهایت پیوند خوردن نهضت خمینی یعنی این انقلاب به ظهور را مطرح می‌کند.
مفاهیم و مضامین این شعار و شعارهای مشابه مثل «جنگ جنگ تا پیروزی» که نشان از استقامت مردم و تاکید بر استمرار مسیر تا کسب پیروزی نهایی است - و پیروزی نهایی هم که در واقع پیروزی جبهه حق بر باطل است- نشان از آن دارد که این قطار در این مسیر و در این ریل تا زمان تحقق اهداف خودش به پیش خواهد رفت و در حرکت خواهد بود و ذات هر گونه حرکت اجتماعی است که در آن عده ای از آن قطار پیاده و شاید عده ای نیز بر آن سوار شوند؛ اما مهم آن است که قطار تا رسیدن به مقصد معین که ان شاء ا... واگذاری پرچم انقلاب اسلامی  به دست صاحب الامر است در حرکت خواهد بود و بدیهی است که در این میان با توجه به تضاد و تعارض منافع اقشار مختلف و یا تغییر نگرشها به اصل وجودیت انقلاب، عده ای بخواهند در مخالفت و حتی به دشمنی با انقلاب برخیزند و دقیقا این هنر و مهارت و خاصیت ذاتی این انقلاب است که همانند حرکت الک برای غربال کردن، دوست و دشمن را در مسیر حرکتی خودش غربال می‌کند و در دایره سیاست نیز تکلیف خودش و مخالفین و معاندین خودش را علی‌رغم خیلی از کشورهای دیگر به‌ویژه برخی کشورهای منطقه مشخص می‌کند. اشخاص و گروه‌های متضاد و مخالف و یا معاند با جمهوری اسلامی در پروپاگاندای رسانه‌ای موجود و در جذابیت‌ها و توجه‌هایی که به سمتشان ایجاد شده در ظاهر فکر می کنند که جهت دشمنی با ایران و نظام جمهوری اسلامی اجماع کرده اند اما  به این موضوع توجه ندارند که در واقع از لانه های خود به بیرون خزیده‌اند و مثل صیدی بی خبر از مهارت و توان صیاد، خود را  برای ایران آشکار کرده اند.
در همین راستا همین چند هفته پیش بود که رهبر انقلاب اسلامی در آستانه ورود به چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در جمع برخی متولیان فرهنگی، به‌ویژه مسئولین سازمان تبلیغات اسلامی فرمودند: از جنجال و هوچی‌گری نترسید، حرف خدا در هیچ شرایطی نباید زمین بماند. و نکته دقیقا در همین‌جاست که رهبر انقلاب فرمودند؛ یعنی موضوع دوستی و دشمنی انقلاب اسلامی با دیگران  و دوستی و دشمنی دیگران با انقلاب اسلامی، باز می‌گردد به مسیر تعیین شده که مسیر الهی است و قطعا وقتی مسیر و گفتمان انقلاب به سمت مقصد تعیین شده الهی است، پس نخست باید منتظر سنگ‌هایی باشیم که به سمت قطار انقلاب می‌آید و بعد از آن نیز  باید منتظر جنجال و جیغ و داد و غوغا و هوچی‌گری دشمنانی - که مثل قبایل وحشی با جیغ و هوار- به سمت قطار در حال حرکت حمله می‌کنند ولی  در عمل توان مبارزه با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را ندارند نیز باشیم. بنابراین مطابق آنچه که شرح داده شد؛ اینکه طی سالهای متوالی حتی برخی از دوستان انقلاب نیز به صف  دشمنان پیوستند موضوع اعجاب انگیزی نیست که هیچ! بلکه از نکات قابل اعتنا بر اصالت و استحکام انقلاب اسلامی است که به راحتی با اصرار بر استمرار مسیر خود عناصر ضعیف النفس و خود باخته را از قطار پیاده می‌کند و ای بسا که با ایجاد جاذبه‌های ذاتی نه تنها در داخل کشور، بلکه در میان ملل دیگر آزادیخواه نیز یارگیری می‌کند.
و اکنون که تمام مخالفان ومعاندان گاه در خیابانهای جهان غرب و گاه پشت میزها و همایش‌ها و گاه در قاب تلویزیونها به گرد هم می‌آیند؛ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بر آنچه که خویش است بیشتر یقین حاصل می‌کند و وقتی می‌بیند که همه جنود شیطان در کنار هم قرار گرفتند، بر حقانیت مسیر خودش یقین روز افزون حاصل پیدا می‌کند و مضاف بر آن شیوه و تکنیک و تاکتیک مبارزه با این جماعت غوغا سالار آن سو نشین را با توجه به اجماع آنها راحت‌تر می‌بیند و به جای صرف انرژی‌های مختلف برای گروه‌های مختلف و صرف هزینه‌های گزاف، یکجا و واحد به همه آنها پاسخی در خور شان می‌دهد؛ که، ای مگس!عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری.